🔴 خدا رحمت کند آقای مشکینی را؛
یکبار قبل از انتخاباتی در خطبه هایش انتخابات را تشبیه می کرد به #کربلا و می فرمود:
🔻صحنه انتخابات #صحنه_کربلا است.
▪️کسی که در انتخابات شرکت نمی کند گویا دارد یزید را #یاری می کند.
▫️کسی که در انتخابات شرکت می کند ولی رای سفید می دهد انگار در کربلا است ولی تیر به سوی هدف خاصی نمی اندازد.
🔸کسی که به غیر صالح رأی می دهد گویا دارد علیه امام حسین شمشیر می زند.
🔹کسی که می گردد و اصلح را انتخاب می کند گویا دارد از امام حسین دفاع می کند.
🔺رأی مسئولیت آور است. با دقت و بصیرت رأی دهیم.🙏
🌹 با ولایت تا شهادت 🌹
┈•✾✨بصـیــــر✨✾•┈
قابل توجه آنهایی که فکر
میکنند امنیت اتفاقیست
لطفا تا آخر بخوانید 👇
#انتخاب_اصلح
#همه_مدیون_شهدا_هستیم
الهی بشکند دستی که ننویسد :
♦️اگر امروز سرپاییم و پابرجا و ایران
مستقل و امن هست اینک به لطف حق ،
و جمعی غرق در آرامش خاطر به عیش و نوش مشغولند و سرگرم هوس بازی ،
و غرق ناز و نعمت برده اند از یاد طوفان را ،
همه از دولت ایثار و اخلاص شهیدان است .
#اگر_امروز_ایران صاحب سبک است در نانو و سلولهای بنیادی ،
و کرده جایگاه خویش را در بین قدرتهای دارای توان هسته ای محکم ،
و بومی کرده دیگر دانش ساخت رآکتورهای نیروگاههایش را ،
به یمن خون پاک لاله های سرخ بستان است .
♦️اگر فهمیده های نونهال میهنم برخود نمی بستند نارنجک ،
و زیر چرخهای تانک دشمن له نمی گشتند و راه لشکر کین را نمی بستند ،
ایرانی نبود امروز تا نوبخت ها جفتک بیندازند بر آزاد مردانش ،
و پنبه پهلوانی خون سردار سپاهش را به پای کدخدا ریزد .
♦️اگر شیرودیان و کشوری ها باشکار تانکها و قلع و قمع لشکر اعدا زمینگیرش نمی کردند ،
♦️اگر بابایی و دوران ها در آسمان آبی ایران زمین جولان نمی دادند ،
و دفع شرّ طیارات دشمن را نمی کردند
از تبریز و آبادان ،
#چه_می_آمدسرایران_وایرانی ؟
♦️اگر عزم بسیجی های بی ترمز نبود آن روز ،
قطعا قصرشیرین ها و خرمشهرها از نقشه ما حذف می گشتند چون بحرین ،
و دیگر تنگ می شد عرصه تاراج بیت المال بر آخوندی و یاران ،
و اوضاع نجومی خوارگان آشفته می گردید .
♦️اگر مردان مرد کرد کردستان به خون پیشمرگان رشید خود ؛
نمی شستند ننگ فتنه شوم گروهکهای مزدور اجانب را ز کردستان ،
♦️یقینآ نقشه ایران ما کم نقش تر میشد و دیگر هیچ آقازاده ای پررو نبود این حد ،
ودیگر مرعشی ها سهم خواهی هم نمی کردند، چون سهمی نبود اصلاَ .
♦️اگر غواص های بی ریا با خون خود اروند را رنگین نمی کردند ،
و با آن ننگ گردوخاک پای نحس دشمن را ز خاک ما نمی شستند ،
و بی پروای جان بنیان کین آلود کاخ خصم را ویران نمی کردند ،
قطعآ گربه مان قورباغه می گردید .
♦️اگر آزاد مردان رشید ارتشی با خون خود اسناد آزادی دیوان درّه را امضا نمی کردند،
و بوکان و مهاباد همچنان می ماند در دست دموکرات ها و پاوه در حصار اهرمن می ماند همواره ،
و طومار کمین ( دره قاسملو ) به ♦️خون پاسداران وطن در هم نمی پیچید ،
#امنیت_کجا_می _بود_ومجلس_ _چندکرسی _داشت ؟
♦️نبود عزم بلا جویان غیرتمند کرمانشاه در مرصاد اگر آن روز ،
و یا صیاد هم مثل دو شیخ مدعی از دور میدان را رصد می کرد ،
♦️و دریای بسیجی ها به فرمان امام خود به پای سر نمی رفتند ،
یقینا حذف می شد
نام کرمانشاه و دالاهو دگر از نقشه ایران .
♦️اگر تنها کمی تاخیر می کردند در پرواز عقابان هوانیروز عاشق دل ،
و کرمانشاه می گردید جولانگاه اهریمن و پیمان حناچی شهردار بیستون می شد ،
و بانگ انکر زاغ فروغ جاودان در شهر می پیچید ،
مگر معصومه می ماند ابتکار سبز رو دیگر ؟
♦️نمی شد در هجوم کوسه در اروند غرق خون اگر دریا دلی مجنون ،
نمی گردید اگر در قعر دجله غرق #جسم#_باکری_های بلند آئین ،
نمی زد یخ اگر سرباز جانباز وطن در قله آسوس ،
♦️خوزستان نیز چون بحرین و آذربایجان از ما جدا می شد .
جدا می گشت خوزستان اگر از پیکر مجروح ایران عزیز ما ،
و بر خال لبی .همچون سمرقند و بخارا پیشکش می گشت آبادان ،
و خرمشهر هم . چون نخجوان و گنجه از میهن جدا می شد ،
♦️چه می ماند از وطن دیگر ؟
#اگر پوشیده گرگی جامه جوپان و هر دم می برد زین گله قوچی را ،
و در خوابند گویا اهل ابادی و کنج عافیت بگزیده پیرانش ،
و ملت مست و مدهوشند و انبان ها پر از موش است ،
#دلیلش رخنه روباه در اقلیم شیران است .
فریدونی شده ضحّاک و مار آستین گردیده ایران را اگر اینک ،
و زین کرده ست اسب سرکشش را از برای غارت میهن ،
و با خود کرده همره آشنا یان اجانب را ،
#مقصرانتخابی_اشتباهی بود .
اگر مرمر نشینی می کند غوغا به پا با انتخاب شهرداری قاتل و جانی ،
اگر شهرام ها و بابکان هم رهرو کرباسچی هایند در دزدی ،
و ژنرال نفتخواری پاسبان نفت ایران گشته دزدانه ،
یقیناَ روبهان را شیر کرده انتخابی بد ،
✍بلی صاحب قلم بایست بنویسد :
اگر سوریه خاکریز دفاع از مرز ایمان شد ،
اگر لبنان و افغان و عراق و شام ویران شد ،
اگر زلف عروسان یمن از کین پریشان شد،
هدف اشغال ایران بود و محو نام ایرانی .
بلی صاحب قلم بایست بنویسد :
بیا ای هم وطن همت کنیم و با بصیرت یار بگزینیم
بیا ای هم نفس دقت کنیم و #رهروی_رهوار_بگزینیم
مبادا بار دیگر بر وطن #شهمار بگزینیم
و آنگه دین خود سازیم ادا بر #حاج_قاسم_ها
#انتخاب_اصلح
بخشی از شعرِ حاج حمید مصطفی زاده
بیانگر مجاهدت های مجاهدان جانفدا و امنیت ایران
ایران سرافراز
#انتخاب_اصلح
چه شیرین است شهد انتظار منجی دوران و ماندن بر سر پیمان و مردن در رکاب خسرو خوبان .
💧هدف وقتی خدا باشد
🍃 چه فرقی بین فکّه ، غزّه ، خان طومان ، حلب ، جولان ؟
💧هدف وقتی خدا باشد
🍃 چه فرقی بین بغداد است و قدس و کابل و تهران ؟
"حمید"آماده پیکار باید بود در هر آن و هر میدان .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کجائیدای_سبک_بالان_عاشق🦋
ما درد سحر در رهه میخانه نهادیم..
محصول دعا در رهه جانان نهادیم..
در خرمن صد زاهد عاقل زنم آتش..
این را که ما بر دل دیوانه نهادیم..
#مردان_بی_ادعا
#دفاع_مقدس
#جاماندگان_ازقافله_عشق🦋
https://eitaa.com/jAmAndgA
یک قاب چهار انسان با ابهت
که دنیای استکبار را به زانو در آوردن
#امنیت_اتفاقی_نیست
از چپ به راست
شهید تهرانی مقدم پدر موشکی ایران
شهید حاج احمد کاظمی
سرلشکر حسن باقری رئیس ستاد کل نیروهای مسلح
سردار حاجی زاده فرمانده هوافضای سپاه
جای #سرداردل_ها در دلهایمان سبز
هدایت شده از 💐 ابراهیم آمری_جهاد تبیین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🟢 دعا برای سلامت حضرت مهدی (عج)
بسم الله الرحمن الرحیم
به نام خداى بخشنده مهربان
اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَهِ بنِ الحَسَن
خدایا، ولىّ ات حضرت حجّه بن الحسن
صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ فِی
که درودهاى تو بر او و بر پدرانش باد
هَذِهِ السَّاعَهِ وَ فِی کُلِّ سَاعَهٍ
در این لحظه و در تمام لحظات
وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ
سرپرست و نگاهدار و راهبر و یارى گر
دَلِیلًا وَ عَیْناًحَتَّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ
و راهنما و دیدبان باش، تا او را به صورتى که خوشایند اوست ساکن زمین گردانیده
طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا”
و مدّت زمان طولانى در آن بهرهمند سازى
بامید حاکمیت ارزشهای اسلامی
تهیه و تنظیم: ابراهیم آمری
خوشبهحال دانهی برفی که بر گنبد نشست
بوسه زد بر بهترین جای جهان و آب شد
👤#یا_صاحب_صبر
دل نوشته های من
خداوندا! تو خود شاهدی که من تعهد این آزادی را با گذراندن تمام وقت و هستی خویش ارج نهادم. با تمام دردها و رنج هایی که بعد از انقلاب بر جانم وارد شد صبر و شکیبایی کردم ولی این را می دانم که این سران تازه به دوران رسیده، نعمت آزادی را درک نکرده اند چون دربند نبوده اند یا در گوشه های تریاهای پاریس، لندن و هامبورگ بوده اند و یا در ... .
#شهید_محمدعلی_جهان_آر
#مردان_بی_ادعا
#دفاع_مقدس
#جاماندگان_ازقافله_عشق🦋
https://eitaa.com/jAmAndgA
مجیدم ، در عملیات های زیادی حضور داشت و از رزمندگان و فرماندهان بسیاری از جمله شهید مهدی باکری گزارش تهیه کرده بود ، مجید آخرین بار ، سفارش کرد ˈ من شهید میشم ولی وقتی جنازه ام آمد نباید گریه کنید
خبر شهادت مجید را برادر شوهرم که در اصفهان زندگی می کرد به ما داد ، وقتی پیکرش را به ما تحویل دادند آنقدر چهره اش زیبا و نورانی بود که من و همسرش محو تماشای او شدیم ، طوری که حتی نتوانستیم گریه کنیم.
فرزندم در راه دین و اسلام جان خود را فدا کرده و من معتقدم این فداکاری به برکت اشک هایی است که برای آقایم سیدالشهدا ریخته ام و شیری که به بچه هام دادم آمیخته از عشق به ولایت بوده
#مردان_بی_ادعا
#دفاع_مقدس
#جاماندگان_ازقافله_عشق🦋
https://eitaa.com/jAmAndgA
🍃#برگیازخاطرات💦💧💦💧
🌴عمار برای من مثل حاج همت بود
🍃حضور وی در سوریه با عنوان مربی آموزشی شروع شد،
اما چنان در بین نیروها درخشید که مورد توجه فرماندهان ارشد نظامی واقع شد و بعد از مدتی به عنوان فرمانده تیپ هجومی سیدالشهدا(ع) منصوب شد.
🍃محمدحسین را در سوریه به نام مستعار «حاج عمار» میشناختند. حاج قاسم سلیمانی نگاه ویژهای به محمدحسین داشت و در یکی از دیدارهایش گفته بود:
🍃 «عمار برای من مثل «همت» بود.»
🍃شجاعت و دلاوری محمدخانی باعث شده بود که همواره او را در خط مقدم ببینند. دل بیباک و سر نترس محمدحسین در بین نیروهایش مشهور بود.
#شهید_محمدحسینمحمدخانی
#مردان_بی_ادعا
#دفاع_مقدس
#جاماندگان_ازقافله_عشق🦋
https://eitaa.com/jAmAndgA
#برگی_ازتاریخ
⬛️ساکتین فتنه = عدم انتخاب
یکی از معیارهای انتخاب فرد اصلح، عدم سکوت در فتنه ها می باشد ، پس اگر کاندیدایی به سراغ شما می آیند از او بپرسید ؟
◾️در پاییز ۱۴۰۱ کجا بودید؟
◾️در بحران کشور چه می کردید؟
◾️چند سخنرانی تبیینی بین جوانان و دانشجویان داشتند؟
◾️چقدر سینه خود را سپر نظام نمودید؟
🔹️رهبر انقلاب در فتنه ۱۴۰۱ به نمایندگان مجلس و خبرگان فرمان دادند بین جوانان در دانشگاه ها، مدارس و... حاضر و پاسخگو باشید.
حال سوال این است:
◾️ آیا شما نماینده محترم که دوباره کاندیدا شدید در پاییز ۱۴۰۱ بین جوانان حاضر شدید؟
◾️ پاسخگوی شبهات جوانان بودید؟؟؟
◾️اگر پاسخگو بودید، در چه زمانی؟
◾️در کدام دانشگاه؟
◾️زمان فتنه یا دوران پسا فتنه؟
و ......
👈 در رای دادن به کاندیدا ها نگویید او انقلابی است، امام را درک کرد، در جنگ بود، نماز و نماز شب می خواند. یادتان باشد ابوبکر هم پیامبر را درک کرد، در کنار پیامبر شمشیر زد، نماز و نماز شب می خواند، اما وقتی منافع خود را در خطر دید برای قدرت و منفعت طلبی، حقانیت امیرالمومنین را فراموش کرد.
#انتخابات
#برگی_ازتاریخ
#جاماندگان_ازقافله_عشق🦋
https://eitaa.com/jAmAndgA
السلام علیک یا اباالحسن موسی بن جعفر
اعتبار ملک ایمان
دولت ایمان سراسر وامدار کاظم است
شیعگی مدیون عزم استوار کاظم است
پایداری در طریقت شاه بیت شعر اوست
اوج عزت در اسارت شاهکار کاظم است
کرد تحکیم او بنای نهضت آزادگی ،
واژه صبر و صلابت ریزه خوار کاظم است
دیده اهل نظر محو تماشای رخش ،
سینه اهل نظر هم بی قرار کاظم است
ملت آزاده این خاک گوهرخیز و پاگ ،
جیره خوار سفره حلم و وقار کاظم است
این همه عزت ، کرامت، اقتدار ، آزادگی ،
جلوه نور و شعاع اقتدار کاظم است
ضامن فوز و فلاح و عزت ایران زمین ،
بارگاه باصفای یادگار کاظم است
قم که اکنون مامن آزادگان عالم است ،
وامدار دختران گل عذار کاظم است .
عزت و عنوان شیراز و قوام قوم فارس ،
بازتاب چلچراغ اعتبار کاظم است
نقطه نقطه خاک پاک این دیار سرفراز ،
میزبان شاخ و برگ شاخسار کاظم است
طوس وشیراز وقم ودزفول ورشت وری.نه.بل،
جای جای ملک ایران لاله زار کاظم است
تابع قانون " آب و نان " حمید نیمه جان ،
شرمسار لطف بی حد و شمار کاظم است .
❤️☘💐🍃🌷
🟢 سوره "فاتحه" حاوی چه مطالبی است
🔸سوره فاتحه یا حمد نخستین سوره
قرآن کریم، ملقب به ام الکتاب، از سوره
های مکی و دارای ۷ آیه و تعداد کلمات ۲۹ تعداد حروف ۱۴۳ و در جزء یک قرار دارد.
🔹این سوره از سورههای «قصار» است که در عین اختصار، بنا بر روایات، در معنا بزرگ و اساس قرآن است.
🔸سورهٔ فاتحه در نمازهای واجب و
مستحب خوانده میشود و محتوای اصلی آن، توحید و حمد خداوند است.
سوره حمد اولین سوره قرآن کریم است . این سوره اسامی متعددی دارد که غالب آنها به نحوی جایگاه بالای آن را گوشزد می کنند. در روایات برای این سوره و قرائت آن، فضیلت های بسیاری نقل شده است. خواندن سوره فاتحه در نماز واجب است.
🔹فاتحه الکتاب: چون قرآن از آن شروع می شود و نیز آغاز قرائت نماز است، بدین جهت «فاتحه» خوانده شد.
🔸امّ الکتاب: چون بر سائر سورهها مقدم است و عرب به هر چیزى که جامع یا مقدم بر چیزهاى دیگرى که تابع آن هستند باشد «امّ» می گوید. مانند «امّ القرى» به مکه چون زمین از آن نقطه گسترده شد و نسبت به همه آنها «امَّ» است؛ یا از نظر شرافت و برترى آن بر شهرها و مکانهاى دیگر «امّ القرى» گفته شده است. بعضى می گویند: سوره حمد را بدین جهت «امّ الکتاب» خواندند که اصل آن قرآن است و منظور از اصل بودن حمد این است که همه قرآن و مطالبى که در مجموع سورهها است مانند اثبات خدا و وجوب بندگى که هدفهاى عالى قرآنند، در این سوره بیان شده است.
🔹سبع مثانی: چون این سوره به اتفاق داراى هفت آیه است. و در این که چرا «مثانی» خوانده شده دو وجه گفتهاند: یکی اینکه در هر نماز واجب یا مستحب
دو بار خوانده مىشود. و اینکه دو بار نازل شد.
🔸شفاء: چون از رسول اکرم نقل شده است که فرمود: فاتحة الکتاب شفاء از هر دردى است.
🔹سوره فاتحه اساسا با سوره هاى دیگر قرآن از نظر لحن و آهنگ فرق روشنى دارد به خاطر اینکه سوره هاى دیگر همه به عنوان سخن خدا است، اما این سوره از زبان بندگان است، و به تعبیر دیگر در این سوره خداوند طرز مناجات و سخن گفتن با او را به بندگانش آموخته است.آغاز این سوره با حمد و ستایش پروردگار شروع مى شود. و با ابراز ایمان به مبدء و معاد (خداشناسى و ایمان به رستاخیز) ادامه مى یابد، و با تقاضاها و نیازهاى بندگان پایان مى گیرد.
❤️☘💐🍃🌷
جاماندگان از قافله عشق 🦋
❤️☘💐🍃🌷 🟢 سوره "فاتحه" حاوی چه مطالبی است 🔸سوره فاتحه یا حمد نخستین سوره قرآن کریم، ملقب به ام ال
❤️🍃💐🍃🌷
🟢 سورۀ مبارکه حمد که به عنوان فاتحة الکتاب است، دارای اسامی ام الکتاب،
ام القرآن، سبع المثانی، و ... می باشد.
این سوره به لحاظ اهمیتی که دارد و در نمازهای یومیه تمامی مسلمانان واجب است قرائت شود، مورد توجه ویژه مفسّران قرار گرفته و از این جهت به تفسیر تک سوره ای آن پرداخته اند.
🔸بشر به خاطر نقص عقل در هدایت انسان به سوی سعادت ابدی نیازمند هدایت الهی است. خداوند از آنجا که انسان را خوب می شناسد می تواند بهترین راهنمای انسان باشد، راهنمایی خداوند با وحی و از طریق پیامبران امکان پذیر است.
🔹وحی به خاطر کلام الهی بودن نیازمند تفسیر است که البته اولین مفسران وحی همانا پیامبران اند.
🔸هیچ کتاب آسمانی بی نیاز از تفسیر و تأویل آنچه در بردارد نیست. قرآن در میان کتب آسمانی به خاطر معجزه بودنش بیش ترین تفاسیر و مفسرین را به خود اختصاص داده است. این کتاب گهربار از زوایای مختلف تفسیر گردیده و از این جهت مفسرین گوناگون سعی بسیار نموده اند تا جوانب مختلف کلام الهی را با فهم بشری و از زاویۀ انسان درک کرده و آن را به دیگران بفهمانند.
🔹 البته زوایای مختلف این کتاب آسمانی که باعث شده آن را همچون معجزه ای جاویدان درآورد، خود از مهم ترین عللی است که تفاسیر گوناگون را ایجاب کرده است.
تهیه و تنظیم
از طرف استاد ابراهیم آمری
❤️☘💐🍃🌷👇
❤️🍃💐🍃🌷
♦️تفسیر سوره مبارکه حمد ،
از مهم ترین تفسیر های سوره حمد، به قلم اساتید و دانشمندان و فقها اسلام که تا کنون به رشته تحریر در آمده است، برخی از آنها بشرح زیر خدمت عزیزان معرفی می نماید. تا علاقه مندان بتوانند برای افزایش علم و آگاهی و شناخت بهتر و بیشتر خداوند مهربان مطالعه کنند .
🔰۱_ تفسیر سوره حمد _ حضرت آیت الله روح الله خمینی ره
🔰۲_ تفسیر سوره حمد _ حضرت آیت الله سید علی خامنه ای
🔰۳_ تفسیر سوره حمد _ حضرت آیت الله شهید مصطفی خمینی
🔰۴_ تفسیر سوره حمد _ حضرت آیت الله شهید استاد مرتضی مطهری
🔰۵_ تفسیر سوره حمد _ حضرت آیت الله شهید عبدالحسین دستغیب
🔰۶_تفسیر سوره حمد _ حضرت آیت الله محمدتقی مصباح یزدی
🔰۷_تفسیر سوره حمد _ حضرت آیت الله ناصر مکارم شیرازی
🔰۸_تفسیر سوره حمد _ حضرت آیت الله عبدالله جوادی آملی
🔰۹_تفسیر سوره حمد _ حجت الاسلام شیخ حسین انصاری
🔰۱۰_ تفسیر سوره حمد _ آفای محمد صادقی تهرانی
🔰۱۱_تفسیر سوره حمد _ آفای سید علی رئیسی
🔰۱۲_تفسیر سوره حمد _ دکتر محمد صادق درگاهی
🔰۱۳_تفسیر سوره حمد _ استاد ابوالفضل بهرام پور
🔰۱۴_تفسیر سوره حمد _ آقای محمدعلی صالح غفاری
🔰۱۵_تفسیر سوره حمد _ خانم منیره ابراهیم آذر
🔰۱۶_تفسیر سوره حمد _ خانم سیمه افشار
🔰۱۷_تفسیر سوره حمد _ آقای جواد پور مینه
🔰۱۸_ تفسیر سوره حمد _ آقای سید محمد حسینی اصل
🔰۱۹_تفسیر سوره حمد _ آقای سید حسین موسوی
❤️🍃💐🍃🌷
🌹بعد از فرماندهی پشتیبانی، اولین نفری بود که وارد ستاد کل میشد؛ رأس ساعت. طوری قدم برمیداشت که وقتی وارد راهرو میشد، میفهمیدیم تیمسار آمده است. یک صلابتی داشت. راه که میرفت، مستقیم حرکت میکرد؛ نه یک سانت این طرف، نه یک سانت آن طرف. به دفتر که میرسید، با همه دست میداد. بدون استثنا؛ از مسئول دفتر گرفته تا ارباب رجوع و سرباز. با همه سلام و احوالپرسی میکرد. وارد هم که میشد، بلافاصله کارش را شروع میکرد.
#شهیدعلی صیاد شیرازی
بسمالله الرحمن الرحیم
و افوض امری الی الله ان الله بصیر بالعباد
سلام علیکم جمیعا
یکی از دغدغه های اصلی دلسوزان انقلاب شرکت مردم در انتخاباته
عده ای میگن که مردم در این انتخابات شرکت نمیکنند چون وضعیت اقتصادی مناسب نیست
یکی از سخت ترین کارهای دنیا شناخت مردم ایرانه
مردم ایران نشون دادن که در بدترین شرایط هم باشن باز پای انقلاب و ولایت میمونن
دیگه اینجا قضیه اختلاف سلیقه های حجاب و اقتصاد و ... مطرح نیست
موجودیت نظام و امنیت کشورمون برای مردم ما خط قرمزه
و شک نکنید سر موعدش همه این اختلافها رو کنار میگذارن و پای کار میان
من نگران مشارکت مردم در انتخابات نیستم و بیشتر نگرانی من از نوع انتخابه
ما باید بتونیم بصیرت مردم رو بقدری بالا ببریم که بتونن بهترین انتخاب رو انجام بدن
حالا عده ای میپرسند که چیکار کنیم تا دیگران رو متقاعد کنیم که در انتخابات شرکت کنند
مشکل اول اینه خیلی ها که دوست دارند دیگران رو تشویق کنند به شرکت در انتخابات ، هیجانی و بدون اطلاعات عمل میکنند
یعنی اگر در جوابشون دو تا شبهه مطرح بشه ، سکوت میکنند چون جوابی ندارند
در واقع به قول سیاستمداران بهترین ضربه به یک حاکمیت ، دفاع بده
یعنی خیلی جاها وقتی دفاع خوب نکنی بیشترین ضربه رو میزنی
پس یکی از بزرگترین کارها و وظیفه های ما در آخرالزمان ، شناخت تکنیکهای جنگ نرمه
حالا بریم از نگاه حضرت آقا به موضوع نگاه کنیم، ایشان معتقدند که ما باید تمامی خدکات دولت و مجلس رو یاد لگیریم و اونها رو برای مردم بازگو کنیم
این باعث میشه مردم به آینده انقلاب امیدوار بشن
وقتی مردم به آینده انقلاب و کشور خوشبین باشند نسبت به آینده آن احساس مسئولیت میکنند
و این حق رو برای خودشون قائل میشن که در سرنوشت کشور دخیل باشند
به همین خاطره که حضرت آقا میفرمایند انتخابات حق مردمه
مثالی بزنم
تا حرف میزنیم ، عده ای از همین دوستان انقلابی کلا مجلس رو زیر سوال میبرند و به شدت بهش میتازند در حالی که حضرت آقا در دیدارشون با نمایندگان به صراحت قرمودن که من قبلا گفتم این مجلس انقلابی است الان هم روی حرف خودم هستم و این مجلس رو انقلابی میدونم
حالا حضرت آقا اشتباه میکنند یا این دوستان؟
باید دید چرا نگاه حضرت آقا به این مجلس کنونی اینچنینه
دلیلش هم قوانین خوبیه که در این مدت چهارساله تصویب شده ولی حتی خیلی ها نمیتونن دو تاش رو نام ببرند
همه باید بریم این نقاط ضعف اطلاعاتی رو برطرف کنیم
البته نقاط ضعفی مثل عدم شفافیت هم داشتند که باید بهش پرداخته بشه
انصافا چند تا خدمات دولت و مجلس رو میتونید بشمارید ؟
متاسفانه برخی از پیجهای جبهه انقلابی مثلا به بهانه همراهی با مردم فقط از دولت و مجلس انتقاد که نه تخریب میکنند
میترسند که فالورر هاشون رو از دست بدن
حرف که برای خدا باشه به دل میشینه نیاز نیست برای خوش آمدن عده ای حرف بزنید
دشمن همیشه در حال تخریب ماست
هر جا نقژه ضعفی باشه به شدت بزرگنمایی میشه و هر جا که موفقیتی باشه اون رو سانسور میکنه
ما نباید با دشمن مخرج مشترک پیدا کنیم
خواست دشمن تخریب دولت و مجلس و قوه قضاییه است
این سه ارگان تخریب بشن دیگه نظامی نمیمونه
اگر میخواهید مردم رو مجاب کنید که در انتخابات شرکت کنند باید برید خدمات این ارگانها رو برای مردم بیان کنید و مردم رو به آینده امیدوار کنید
اینقدر باید دقیق و با مدرک دفاع کنید که جایی برای شبهه باقی نمونه
ما باید حس خود تحقیری که سالهاست مردم ما دچارش شدن رو از مردم دور کنیم
این همه موفقیت در حوزه علم و فناوری و تکنولوژیو پزشکی و سیاست خارجی و قدرت نظامی چیز کمی نیست
چرا نباید اونها رو بازگو کنیم
برای مجاب کردن مردم باید مطالعه کرد
لطفا ، خواهشا ، التماساً به اسم دوست داشتن نظام و ولایت ، احساسی دفاع نکنید
چون با اولین شبهه اولین نفری که تو ذوقش میخوره و روحیه اش داغون میشه خودتونید
هنر دشمن اینه که خیلی خوب بلده که چیز کم رو زیاد نشون بده و زیاد رو اصلا نشون نده تا ما به احساس خودتحقیری دچار بشیم
مثلا تو حوزه وضعیت جامعه برای اینکه نشون بدن مردم دین گریز شدن ، موضوع حجاب رو بزرگنمایی میکنند اما حضور همین مردم در ٢٢ بهمن و شبهای قدر و اربعین کاملا سانسور میشه
اولین کار ما باید این باشه که در این دام دشمن نیفتیم و بتونیم دیگران رو هم از این دام نجات بدیم
اگر مرد این میدانی
بسم الله
اگر نیستی همون بهتر که هی نگران بشی هی دلت بسوزه هی الکی غصه بخوری
توی جنگ نرم جای این سوسول بازیها نیست
اگر مرد جنگی .....بسم الله....
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته
اصانلو:
السلام علیک یا رسول الله
راز خلقت
نابود بود دنیا ، لولاک یا محمد
هستی نداشت معنا لولاک یا محمد
در بستر سیاهی مهری نبود و ماهی
نوری نبود پیدا ، لولاک یا محمد
محکوم بود هستی بر نیستی مطلق
معدوم بود اشیا ، لولاک یا محمد
اصل وجود آری . هرگز نبود جاری
بود اصل هست بیجا ، لولاک یا محمد
ای رمز خلق افلاک. راز طهارت خاک
عالم نبود بر پا . لولاک یا محمد
بی جلوه جمالت هفت آسمان نبودند
آدم نبود و حوا . لولاک یا محمد
هست آبروی عالم از آب روی ماهت
آبی نبود و دریا . لولاک یا محمد
می گشت لاله در باغ از قحط آب پرپر
سروی نبود رعنا .لولاک یا محمد
تاج کرامت از کف می داد آدمیزاد
می کشت ذلت او را . لولاک یا محمد
می ماند درضلالت مخلوق مات و حیران
امت نداشت مولا . لولاک یا محمد
گلهای مهربانی در جهل زار دنیا ،
می گشت کی شکوفا ؟ لولاک یا محمد .
صلح و صفا و رحمت . مهر و وفا و رافت
افسانه بود و رویا . لولاک یا محمد .
دست خزان به یغما می برد یاسها را
عطری نداشت گلها . لولاک یا محمد
معدوم بودهستی . معنانداشت مستی
ساقی نبود و صهبا . لولاک یا محمد
زنده به گور می شد دختر به دست بابا
عزت نبود زن را . لولاک یا محمد
خسرو نبود شیدا . وامق نداشت عذرا
مجنون نبود و لیلا . لولاک یا محمد
از یوسف و زلیخا صحبت نبود هرجا
حیدر نداشت زهرا . لولاک با محمد
می شد حمید ، پرپر گلهای باغ باور
بلبل نداشت آوا . لولاک یا محمد .
بسمالله
«ولی من رای میدم. چون پسرم اتیسم داره.» همینکه جملهام تمام شد با ترمز محکم و ناگهانی راننده، همه هُل خوردیم سمت جلو. نمیدانم خشونت توی ترمزش به خاطر تعجب بود یا از مخالفت صریح و قاطعم با حرفهایش جا خورد. مسافران در حال نچ نچ داشتند خودشان را به عقب بر میگرداندند که راننده پنجرهاش را پایین کشید تا صدای «گوسفند» گفتنش به ماشین جلویی برسد.
از پنجره باز شده، سوز هوای بهمنماه میخورد توی صورتم و مرا با خودش به بهمن پارسال میبرد؛ وقتی که توی همین تاکسیهای سبز رنگ نشسته بودم و بین انگشتهایمْ کاغذ آدرس داروخانهای در کوچه پس کوچههای جنتآباد شمالی را فشار میدادم. یک واسطه بهم اطمینان داده بود که آنجا رسپیریدون دارد؛ قرصی کوچکتر از عدس. اندازه نقطهای که توی زندگی پسرم بین کلمه مرگ و زندگی فاصله میانداخت.
پسر دو ساله من، درکی از ارتفاع نداشت. این یک نوع کمحسی در اتیسم است. بدون آن قرص، ممکن بود خودش را از هر بالا بلندی به پایین پرتاب کند. آن سطح مرتفع میخواست مبل باشد یا قلهی سرسرهای در پارک. میتوانست پشت بام خانهای سه طبقه باشد یا پنجره باز ماشین در حال حرکت.
وقتی به مقصد رسیدیم هوا تاریک شده بود. رفتم توی داروخانه خلوت. ناخودآگاه با صدای پایینتر از معمول از مرد پشت شیشه پرسیدم رسپیریدون دارید؟ مرد چند ثانیهای به من نگاه کرد. انگار میخواست از دزاژ استیصال صورتم شناساییام کند که آیا واقعا کودک اتیستیک دارم یا نه. منتظر جواب دستگاه خیالی دروغسنجیاش نماندم. نسخه را از کیفم بیرون کشیدم و گفتم «آقا بخدا برای همین کاغذ ۳۷۰ تومن پول ویزیت روانپزشک اطفال دادم. ثبت اینترنتی هم هست. میتونید کدملی بچهمو چک کنید.» بغض اگر چهره داشت، در آن لحظه حتما شکل من بود. سراغ رایانهاش نرفت. فقط جوری با احتیاط و آهسته برگه قرص را روی پیشخوان گذاشت که انگار داریم کوکائین رد و بدل میکنیم. تشکرکنان قرص را توی دستم فشار دادم. هنوز در خروجی را باز نکرده بودم که صدای مرد توی داروخانه پیچید: «خانم این آخریش بود. دیگه اینجا نیاین.» آنجا به اشکهایم اجازه ریختن ندادم. اما کمتر از یک هفته بعدْ،دیگر دلیلی برای اختفای اضطرابم نداشتم و میشد راحت و رها گریه کنم. توی تاکسی بودم. قرصهای تو برگه یا بهتر بگویم، روزهای آرامش خانهمان، تمام شده بود. صبح زود، کاسهی چه کنم را برداشته بودم تا آن را سمت متصدی داروخانه سیزده آبان بگیرم. راننده، رادیو را برای اخبار ساعت هفت روشن کرد. گوینده اخبار، اول مطمئنمان کرد که اینجا تهران است؛ و صدا، صدای جمهوری اسلامی ایران. بعد جوری که انگار مخاطبش فقط خودِ خودِ من باشم،متنِ اولین خبر را خواند: «دانشمندان ایرانی توانستند قرص رسپیریدون را بومیسازی کنند. ماده اولیه این دارو در لیست جدید تحریمها علیه ایران قرار داشت. این دارو برای درمان و کنترل اتیسم به کار میرود...»
نه صورتم را پوشاندم و نه صدایم را پایین آوردم. اشک شادی که پنهان کردن ندارد. شیرینتر این که تنها بیست روز بعد، همسرم با سه برگه رسپیریدون از داروخانهی محلهمان به خانه آمد.
من رای میدهم چون پسرم اتیسم دارد. چون میدانم اگر با صندوقهای خالی اقتدار و امنیت این مملکت خال بردارد، هزاران مادر نگران مثل من، باید برای داروهای سادهای مثل تببر و سرماخوردگی، مسیر پر رنج مرا طی کنند. تازه معلوم نیست آن موقع اصلا سیزده آبانی باشد..
صدای بوق ممتد راننده مرا به بهمن ۱۴۰۲ و حوالی انتخابات برگرداند. زنی با غیظ داشت راجع به چای دبش و قیمت گوشت و شاسیبلندهای نمایندهها حرف میزد. پسر جوان کنارش که نگاه خیرهی معذبکنندهای به یقهی باز زن داشت، در تایید حرفش گفت:«آدم یه گوسفند توی مراتع سوییس باشه شرف داره به اینکه یه شهروند باشه تو این مملکت خراب شده» خواستم بگویم خیلی از مردمان سرزمینهای جنگ زده اطرافمان هم رفتند سوییس؛ منتها مثل گوشت گوسفندی، قلب و چشم و کلیهشان با قاچاق اعضای بدن رفت توی فریزرهای اروپا نه مراتع سرسبزش! اما نمیشد. چون هم به مقصد رسیده بودم و هم بعید بود پسرک خبری از آمار شهروندان ربوده شده یا مفقودشدهی لیبی و عراق و سوریه، در خلال جنگهای داخلیشان داشته باشد.
در را که برای پیاده شدن بازکردم از راننده پرسیدم:«این عبارت *آهسته ببندید* که زیر دستگیره نوشته رو خودتون میدید بزنن یاسازمان تاکسیرانی برای همه ماشینا میزنه؟» راننده که انگار سر درد و دلش باز شده باشد گفت: «نه خواهرمن! خودم زدم. خون دل خوردم تا این ماشینو خریدم. مردم مراعات نمیکنن که! باید خودم حواسم بهش باشه. به امیدِ این و اون باشیم که کلامون پس معرکه است.» با خندهام تاییدی نثارش کردم و گفتم:«چقدر خوبه آدم به چیزی که مال خودش میدونه تعلق و تعصب داشته باشه، حالا چه ماشینش باشه،چه وطنش!»
من از ریشهی درختی که باخون دل بزرگم کرده ،چقدر مراقبت کردم؟
#تلنگر
السلام علیک یا اباصالح المهدی
زخم فراق
ماه من از فراق تو شمع دل آب شد بیا
بال کبوتر دلم به خون خضاب شد بیا
عمر سرآمد و مرا موی همه سپید شد
داغ فراق تو مرا سوط عذاب شد بیا
خیره به راه آسمان مانده دو چشم عاشقان
چشم امید خستگان بی تو به خواب شد بیا
هفته و ماه و سال ها شد سپری نیامدی
دل شدگان وصل را عهد شباب شد بیا
بس به هوای وصل گل مانده به راه گلسِتان
زار دو چشم بلبل از خواب گلاب شد بیا
هست نوید زندگی تشنه ی خسته را نمی
آب حیات وصل تو باز سراب شد بیا
چشم به راه جمعه ها دوخته اند رهروان
کوکب بخت شبروان پشت سحاب شد بیا
بس که دراز شد فراق طعنه کنند دشمنان
نقشه ی وصل بیدلان نقش برآب شد بیا
زخم فراق را فقط وصل تو مرهم است و بس
سینه ی زخم دیدگان بی تو کباب شد بیا
بی تو شده زاغ و زغن صدرنشین بوستان
قسمت بلبل از چمن طعن غراب شد بیا
عشق فسرد و خشک شد چشمه ی مهر و عاطفه
قصر بنای معرفت بی تو خراب شد بیا
مُرد فتوّت و سخا. صدق و صفا فسانه شد
بی تو به ملک دین ریا شرط صواب شد بیا
زد به نفاق اهل جفا تیشه به ریشه ی وفا
غدر و جفا بی تو در این بادیه باب شد بیا
خواست "حمید" بنگرد عارض مه مثال تو
به خار فتنه دیده و دلش جواب شد بیا
✍جانباز دفاع مقدس
حمید مصطفی زاده
💠عارف شهیدی که در شب عملیات به تک تک اعضای گردان گفت که سرنوشت شما چه خواهد شد ،شهادت، اسارت و زنده ماندن و دقیقاً همان شد...
✅#شهید_حاجعلی_محمدیپور
آقایانِ شهدا، خیلی مخلصیم!
صورت افرادی را که دورش نشسته بودند از نظر گذراند . نگاهش بر چهره ی «جمال زاده» ثابت ماند . دو دوست مدتی به هم زل زدند و بعد لبخند بر لبانشان نشست .
علی گفت : «دست به کار شوحسین جان! اگر نامه ای ، وصیتی می خواهی بنویسی ، بنویس! فردا که عملیات شروع بشود ، برای تو برگشتی نیست .»
جمال زاده جواب داد :« نوشته ام حاجی .این قدرها هم حواسم پرت نیستم.»
مهدی گفت :« بقیه چی ؟ جمال زاده را گفتی، بقیه را هم بگو .»
علی گفت : « خودتان می بینید .» « - می خواهیم از زبان تو بشنویم .» « بگو حاجی !نکند فکر می کنی ما ترسیدیم ؟»
آنقدر اصرار کردند تا مجبور شد دوباره به حرف بیاید .
« باشد . می گویم اول از همه این را بدانید که این عملیات ، عملیات شهادت خواهد بود .هرکسی آرزوی شهادت داشته باشد ، در این عملیات خواهد رفت . ما افراد زیادی را ازدست خواهیم داد هم از فرمانده ها هم از برادرهای دیگر . خود من هم جزء اولین نفرها خواهم بود . قبلاً به مهدی گفته ام . من تا پای دژ بیشتر با شما نیستم . آنجا از شما خداحافظی می کنم . بعد از آن خودتان باید راه را ادامه بدهید...»
سکوت سنگینی بر چادر حاکم شد . تا مدتی کسی جرات نمی کرد چیزی بگوید .
بالاخره مهدی بود که سکوت را شکست : « غلام چطور !»
علی گفت : « غلام هم ان شاالله رفتنی است .» « من چطور حاجی ؟» « تو ماندنی هستی ...» « جواد چطور؟» « جواد زخمی می شود.»
مهدی نگاهش را در چادر چرخاند . امراللهی گوشه چادر نشسته بود . گفت :« امراللهی چطور؟»
علی گفت : « ایشان هم شهید می شود » «سید کاظم چطور؟» « او هم رفتنی است .» « ناصر چطور؟» « به ناصر نمی شود زیاد امیدوار بود ؟» « رضا چطور؟» «رضا هم شهید می شود .»
ناصر گفت :«اگه رضا شهید بشود ، تکلیف محمود چه می شود؟ بیچاره بدون رضا دق می کند . شما که می دانید ، این ها همه جا با هم هستند .»محمود گفت :«اگر قرار بر شهید شدن باشد ، ما باید هر دو شهید بشویم .»
علی گفت : « نترس محمود جان ! شما همراه هم خواهید بود .تازه اگر رضا هم نبود ، باز من تو را تنها نمی گذاشتم . ما با هم سال های زیادی را گذرانده ایم . ایام تحصیل در یزد را فراموش کرده ای ؟ چه شب هایی که با هم بیدار مانده ایم و زل زدیم به درس ومشق ،چه روزهایی که از دقوق آباد تا سه قریه پیاده رفته ایم . مگر می شود ما برویم وتو بمانی ؟.»
محمود آرام شد و چشم دوخت به رضا.
مهدی گفت : «نجمیان چطور حاجی ؟ نجمیان هم شهید می شود یا اینکه می ماند تا به داد چای خورهای دیگری برسد.»
نجمیان برگشت و مهدی را نگاه کرد .
علی گفت :« نجمیان هم شهید می شود .» مهدی دور تا دور چادر چشم چرخاند و گفت :«پس هیچی دیگه حاجی . بگو همه شهید می شوند فقط من و جواد می مانیم .»
دست بر سینه گذاشت و رو به دیگران سرخم کرد. « آقایانِ شهدا، خیلی مخلصیم !»
ناصر گفت: «چیزی از قلم نیفتاد ؟» و حسین را نشان داد.
مهدی انگار که تازه یاد حسین افتاده باشد ، پرسید :«اصل کاری را فراموش کرده ام. درباره حسین بگو حاجی !»
علی دست انداخت دور گردن برادر . صورت او را بوسید . لحظه ای چشمهایش را بست . سر فرو برد در شانه ی او .او را بویید . سر بالا آورد. « حسین هم شهید می شود . برو برگرد ندارد.»
نجمیان داد زد :«اشتباه شد حاجی . اشتباه شد . برو دارد اما برگرد ندارد.»
همه خندیدند و علی بار دیگر حسین را در میان بازوانش فشرد.
« سرنوشت همگی همان شد که حاج علی محمدی پور گفته بود
یه دست اسلحه یه دست جوهر رای
ما از نسل این شیرمردانیم که
دو دستی ایران عزیزمون رو نگه داشتن
#انتخابات #همه_باهم
#جاماندگان_ازقافله_عشق🦋
https://eitaa.com/jAmAndgA90zA
#آن_شیخ_راخبرکنید
سیدشهیدان اهل قلم
#آسیّدمرتضی_آوینی
آن شیخ را که با چراغ در جستجوی #انسان_سرگردان_است_خبرکنیدکه_ مراد او اینجاست به اینجا بیاید
https://eitaa.com/jAmAndgA90zA
@saiedmosawey