eitaa logo
جاماندگان از قافله عشق 🦋
1.1هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
716 ویدیو
1 فایل
#نشر_آثار_شهدا #روایت_دفاع_مقدس و پستها و محتوای ارزشی #جاماندگان_ازقافله_عشق جهاد تبین و بصیرت افزایی
مشاهده در ایتا
دانلود
🍁🍂🥀💧 🥀🍂🍂💧اینجا عشق بود جنون نیز "هم" اینجا عشق بود غسل خون نیز "هم " دوران عشق و خون و جنونم آرزوست دفاع مقدس و غسل خونم آرزوست چه مجنون بودن این عشاق هور و مجنون عشق و جنون و هورو جزیره مجنونم آرزوست 🍂🍁🥀💧 به یاد دوران دفاع مقدس
بزم سلیمانی بیا امشب چونی از دل بنالیم بیا از عمر بی حاصل بنالیم چهل وادی ز منزل دور گشتیم بیا در حسرت ساحل بنالیم فضای سینه طوفانی ست امشب هوای دیده بارانی ست امشب فتاده شور شیدایی به سرها ، عجب بزمی سلیمانی است امشب زند مرغ خیالم بال و پر باز ، دلم دارد دوباره شوق پرواز نموده یاد یاران باز این دل دوباره با شهیدان گشته دمساز مرا دیوانه کرده داغ میمک زده آتش به جانم داغ گرمک قرارم را بمو برده به یغما به جا مانده دلم در شاخ شمشک نموده خون دلم را داغ مهران خمیده قامتم را هجر یاران تنفس را برایم کرده مشکل سموم گازهای شاخ شمران گشایم تا چنانه بال احساس به یاد خاطرات دشت عباس من از فتح المبین و لاله هایش نهان دارم به دل داغ گل یاس نشسته داغ فکه بر جگر ها شکسته تا دلت خواهد کمرها شرار آتش فوگازهایش ، نموده وحشیانه چاک سرها غمی جانکاه دارم از لَری من غم جانسوز سرو بی سری من به چشم خویش دیدم با تحیر بدون سر خرامان پیکری من ملول از داغ شیخِ گِز نشینم هنوزم مات آن میدان مینم کانی مانکا زده. خنجر به قلبم ز شیلر با غم و محنت قرینم امان از. دست مجنون . داغ خیبر امان از غربت لیلای لشکر خدا داند چه حالی داشت مهدی چو. آمد بر سر نعش برادر طلائیه چه کردی با دل ما ؟ چرا از ما گرفتی یاغچیان را ؟ حمید گل رخ ما را چه کردی ؟ چه آوردی سر آن سرو رعنا ؟ دمی با من بیا تا باب دجله نمی . نوشیم از خوناب دجله دل دجله بگیرد کاش آتش دلم را برد با خود آب دجله بلم با ماه بدر آرام می رفت پیِ جام مِیی زرفام می رفت دل جمعی. میان آن بلم بود امیر لشکری گمنام می رفت به دل از فاو چندین داغ دارم غم اروند کرده دل نزارم سه راه مرگ قلبم را دریده از آن پس چون غریبان بی قرارم ز بلجانیه دارم عقده ها من زده آتش مرا کنج بُواریَن چو بر امّ الرصاص افتاد چشمم مجسّم. دیدم عاشورای میهن من از داغ پل نو دل غمینم نشسته چین از آنجا بر جبینم مرا امّ الخصیب آشفته کرده من از غوّاصهایش شرمگینم شلمچه ریخته بال و پرم را نموده بی سر و سامان سرم را کانال ماهی و نهر عرائض ربودند از کف من دلبرم را حمید اهل تولا و بسیجی ست دل او تنگ. یاران دوعیجی ست لهیب شعر او بر قلب دشمن چو رعد آذرخش آر پی جی ست
آن همه ناز و تنعم که خزان می فرمود 🍂 عاقبت در قدم باد بهار آخر شد 💨 🍃شکر ایزد که به اقبال کُله گوشه ی گل 🍃نخوت باد دی و شوکت خار آخر شد 🍃ساقیا لطف نمودی قدحت پُرمی باد 🍃که به تدبیر تو تشویش خمار آخر شد 🍃آن پریشانی شب های دراز و غم دل 🍃همه در سایه گیسوی نگار آخرشد سلام و عرض ادب ! خدمت مهربانان عید نوروز و حلول سال نو مبارک ! 🌺🍀🌺
سین آخر بی روی یار هیچ سری را قرار نیست دلداده را هوای کسی جز نگار نیست 💐🌺💐 بی روی گل مخواه تغزل زِعندلیب در هجر گل فسرده دلی چون هزار نیست 💐🌺💐 با مبتلای هجر مکن صحبت وصال غمدیده را هوای گل و لاله زار نیست 💐🌺💐 با اهل دَرد قصه دُرد فراق گوی خمّار جام هجر، دگر هوشیار نیست 💐🌺💐 با عاشقان مگو سخنی غیر از عاشقی مانوس عشق را غم ایل و تبار نیست 💐🌺💐 با اهل عشق صحبت سود و زیان مکن در بزم عشق، منطق عقل استوار نیست 💐🌺💐 کبری مچین که غمزه صغری مرا بس است در بحث عشق، فلسفه را اعتبار نیست 💐🌺💐 با من بخوان حکایت تاراج باغ دل وَز قمری غمین که به باغش چنار نیست 💐🌺💐 حرف از حساب سال و مه عمر گل مزن بلبل به دام وعده لیل و نهار نیست 💐🌺💐 با من مگو زِشهد گوارای انگبین شهدی چو شهد جام بلا خوشگوار نیست 💐🌺💐 با من بگوی از شب هجران عاشقان یلدا شبی به طول شب انتظار نیست 💐🌺💐 من داغدار داغ غریبی پری رخم داغ غریبه ای که غمش را شمار نیست 💐🌺💐 حرف از مسافری ست غریب و شکسته دل از آن ستاره ای که زمینش مدار نیست 💐🌺💐 مهدی ، بیا که خنده کند لاله در چمن بی تو، درخت آرزوی ما به بار نیست 💐🌺💐 آقا بیا ، که بی تو فسرده ست باغ دل بی مهر طلعت تو ضیایی به دار نیست 💐🌺💐 ای سین آخرین همه سفره های عید بی"سبز سنبلت" خبری از بهار نیست 💐🌺💐 آتش مزن به جان شقایق دگر، حمید گل را شکیب سرزنش نیش خار نیست ♥️♥️♥️💐🌺💐♥️♥️♥️
🌱 یک قدم مانده به خندیدن برگ 🌹 یک نفس مانده به ذوق گل سرخ چشم در چشم بهاری دیگر تحفه ای یافت نکردم که کنم هدیه تان ❤️ یک سبد عاطفه دارم همه ارزانی تان… عید نوروز بر شما مبارک🌺🍀🌺 از طرف یکی از اعضاء :نازلی موسوی
. 💐 با سلام و تحیت، عید واقعی روزیست که انسان در مسیر جلب رضایت خداوند مهربان گام بردارد و حلال و حرام را رعایت کند . چقدر زیباست، بجایی عیجویی از دیگران، در جهت رفع عیوب و اصلاح درون خودمان دقت و مراقبت بیشتری داشته باشیم . به یقین در چنین حالتی همیشه اعیاد مبارکی خواهیم داشت. ضمن عرض تبریک صمیمانه ، از درگاه خداوند مهربان برایتان سلامت و بهترین ها را آرزو می کنیم . با احترام ابراهیم آمری 🌿💐🌿🌹🌿🌷
🔺 سین ندارد اما ! 🌷 ساختمانهـایش ، سحرگاهانی را به خاطر دارد که رزمندگان ، با نوای دلنیشن مناجات نورایی همــدوش ِستارگان ، همپای فرشتگان و در کنــــار ِماه ، با خدا سخن میگفتند.. 🔺 سین ندارد اما ! سجده_های بسیجیانی را به خاطر دارد که با سربندهای سبز و سرخ ، سرهایشان را به خدا سپردند و با ندای" اعرلله جمجمتک " به دیدار معشوق شتافتند .. 🔺 سین ندارد اما ! سنگرهایش زخم ِ تن ِ شقایق هایی را به خاطر دارد که در کربلای خمینی.ره. با رمــــز " یـــ زینب ــــــــا " هر آنچه داشتند تقدیم ِ حضـــرتِ ارباب نمودند.. 🔺 سین ندارد اما ! سکــوی پرواز ِلب تشنگانی شد ، که مقتل شان یادآور کربلاست... 🔺 سین ندارد اما ! ِ شهادتش گــواه ِ رشادت ِمردانی ست که سبکبال ،تا عرش ِ اعلا ، پرستــــو شدند.. 🔺 سین ندارد اما ! ساحل ِخونینش ، غواصانی را به خاطر دارد که در شبهای عملیات ، از سیم خادار ِ نـَفــس ، گــذشتند و دل ، به دریای بیکران ِ عشق و عرفان زدند.. 🔺 سین ندارد اما ! سرداران  بی نام و نشـانی را به خاطر دارد کـــه همچون مادرشان زهـــرا.س. فدایی ولایت شـــدند و گمنــــام ماندند.. آری ! با آمــدن ِ هر بهار ، شکوفه های دلــم ، به عشق ِ یادتان میشکفد و مرغ ِ خیالم پَر میگیـرد و بـر بام احساس مینشیند.. هور ... هویزه .. کرخـه .. چزابـــه .. عیــن خوش.. پاسگاه زید .. پادگان حمید .. کوشک .. خرمشهر.. به ! چه بوی  سیب میآید از ایــــــن ســـــــــرزمین.. . الهـــــــــــی ! حـول حالَنا اِلی اَحسـَنِ الحال ، بحــق ِ شهدا .. . آمین. . .
السلام علیک یا ابا محمد ، یا حسن بن علی غریب جهل امت هیچ مظلومی درعالم چون حسن مظلوم نیست حاکمی در حکمرانی مثل او محکوم نیست مصطفی را سبط اکبر اوست اما صد دریغ شرح مظلومیتش در دفتری منظوم نیست کم کسی زحمت به خودداده ست درتکریم او شرح حالش در کتاب جامعی مرقوم نیست بس که طاغوت زمانش رند بود و حیله گر رابع آل عبا را امتش مأموم نیست غرق بحر جهل بودند امتش ،جز اندکی ازجفای امت خود کس چو او مغموم نیست آن که حتی در فراشش از عدو ایمن نبود جز دل شب راز عشقش بر کسی معلوم نیست آن که حتی همسرش هم محرم رازش نبود زین سبب از دشمنش هم سر او مکتوم نیست گشت تسلیم عدو فرماندهان لشکرش هیچ کس چون او امیر لشکری مهزوم نیست داد تن ناچار بر صلحی به رغم میل خود هیچ صلحی در جهان چون صلح او مذموم نیست صلح او را آن چنان بد جلوه دادند اهل کین گویی اصلا در شریعت مصلحت ملزوم نیست گرچه شد تحمیل بر او صلح با آل جفا علتی جز حفظ دین در صلح او موهوم نیست نهضت سرخ حسین را صلح او بنیان نهاد این حقیقت شیعه را هم آنچنان مفهوم نیست تیرباران گشت حتی پیکر بی جان او امر مذمومی که هرگز ، هیچ جا مرسوم نیست کس نگوید تیرباران شد چرا تابوت او گوئیا در کیش تازه این عمل مشئوم نیست مصلحت زد بر دهان مؤمنین مهر سکوت عامل این دیو خلقی گوئیا محتوم نیست بهر محو نام او صدفتنه برپا کرد عدو مرقدش را کرد ویران ، نام او معدوم نیست مانده ام من در تحیر از فحول ذاکرین جز قلیلی عزم کس بر مدح او مجزوم نیست ناله کن چون نی حمیداسرارمستی فاش کن تا بدانند اهل ایمان باورت مسموم نیست آنچنان فریاد کن تا کل عالم بشنوند قلب ما مأوای غیر از چهارده معصوم نیست شرح حالش رابخوان اسرارصلحش رابدان عارف حق حسن از فیض حق محروم نیست
حسن بسم‌اللَه حبل‌المتین است حسن شمس و ضحی و یس و تین است نوشته روی درب عرش اعلا حسن فرماندهء اهل یقین است 👤
السلام علیک یا ابا محمد؛ یا حسن بن علی ع 🌺چه تولد کریمانه‌ای که خداوند ١۵ روز قبل و بعد از آن را مهمانی داده است.... 🌺میلاد کریم اهل بیت بر شما عزیزان مبارک؛ طاعات و عبادات تان قبول حق تعالی ان شاءالله
۶۰ نفر از شیعیان را به قتل رسانده اما حق ندارد از رحمت خدا ناامید شود! «عبدالله بزاز نیشابوری» می گوید: «حمیدبن قحطبه» را دیدم که در روز ماه رمضان غذا می خورد، گفتم: عذری داری یا امیر؟ گریه کرد و گفت: من عذری ندارم. بعد از غذا گفت: شبی هارون الرّشید مرا احضار کرد، در حالی که نزد او شمعی روشن و شمشیری سبز رنگ برهنه جلوی او بود. پرسید: اطاعت تو از امیرالمؤمنین (هارون) در چه حَد است؟ گفتم: با جان و مال. سپس مرا مرخص نمود.‌ طولی نکشید دوباره مرا احضار کرد و همان پرسش را تکرار کرد. گفتم: با جان و مال و اهل و اولاد، سپس مرا مرخص نمود. برای سوّمین بار احضارم کرد و همان سئوال را تکرار کرد. گفتم: با جان و مال و اهل و اولاد و دین!!، آنگاه خندید و گفت: این شمشیر را بردار و هر کس را که این خادم به تو نشان داد، باید بکشی. مرا به خانه ای برد که وسط آن چاهی بود، و دور آن سه حجرۀ قفل زده. اوّلی را باز کرد، دیدم بیست نفر از سادات علوی به زنجیر کشیده شده اند. خادم یکی یکی آنها را کنار چاه می آورد و من گردن می زدم. حجرۀ دوّم را باز کرد، به همین صورت و حجرۀ سوّم را. همه را گردن زدم. آخرین نفر پیرمردی بود که به من گفت: فردای قیامت جواب پیامبر صلی الله علیه وآله جدّ ما را چه خواهی داد؟ با اینکه بدنم لرزید؛ ولی او را نیز کشتم. حال با این وضع روزه و نماز چه نفعی به حال من دارد؟ من یقین دارم که مخلّد در آتشم (و خدا مرا نمی بخشد). ‌ عبدالله گوید: وقتی داستان حمید را به علی بن موسی الرضاعلیه السلام گفتم، حضرت فرمود: وای بر او، گناه یأس و ناامیدی که حمید از رحمت الهی داشت، از قتل آن شصت نفر علوی بیشتر است. 📚گناهان کبیره، ج ۱، ص ۸۶ باز نشر از