🍂🍁🥀🌴وفالی قارداش
قوی باشوا من دولانیم وفالی قارداش
نه یاتمسان گودالیده یارالی قارداش
اودوردلادیلار خیمه لره کربو بلاده
اولدی پَرم پَرم هامی آرالی قارداش
قربان اولوم گوزلرووه سفالی قارداش
آچ گوز لرووی قارداشیم فلبیم سخلدی
ویلان قالیب یتیم لرون ائویم.یخلدی
نولدی الم دارون سنون الم یخلدی
گویدون بیزی بودشتیده عزالی قارداش
اولولدی بوچولده عترتون بلالی قارداش
اودلادیلار خیمه لری یاندی اساسون
دشمن الیندن آلمشام نچه لباسون
شمروثنان نان آلارم آخرقصاصون
آهیمله اودلارام اونی جفالی قارداش
یقین که تارومار اولارجلالی قارداش
کربو بلادن شامه جک چک د یک مصیبت
نامردآداملاربیزیلن ائدی عداوت
چکدی سکینه شامده چوخلی ازیت
ّ اولدی اسیرلرهامسی یارالی قارداش
نیزه باشیندا گور موشوک هلال قارداش
سنن سورا دشمن بیزه ائتدی عداوت
شام وعراق اهلی بیزه ائتدی شماتت
شمریله خولی ظلم ائدیب لر بی نهایت
آغلیربالالارروز وشب حیالی قارداش
جانیم سنه قربان اولا سخالی قارداش
(سید) یازاندانوحه نی قلبی یانیبدور
بیرآه چکیب دورسینسی الولانوبدور
زینب واهل حرمون چولده قالیبدور
رحم ائلیین یوخدی بیزه یارالی قارداش
گول رنگمیز غم قصه دن سارالی قارداش
■■■■■■■■■■■■■■
زینبم قصه منی یولدا یوروب آغلامشام
آغلاماخلاررون چوخون اربعینه ساخلامشام
اوره ییم قانه دونونوب رقیه نون اولمینه
اونون قاره لباسین یادگاری ساخلامشام
گئجه نون ظلمتینه گوندوزون استیلرینه
دوزموشم من قارا گون بوچولده دای دقلامشام
کربلادن براجاخ قلبیمه اوخلارویریلیب
باخمشام اسیرلره فکرایلمه یوخلامشام
یغمشام باشیمه اوقول قولا باغلانانلاری
اونلارلارا وقت وبه وقت نوحه دییب آغلامشام
مجلس می ده یزیدی ایله دیم خواروذلیل
بیلیر الله سنیلن عهدو وفاباقلامشام
نقدرعوم رووم اولامصیبتونده یانارام
قارداشیم جانی سیزی یوخودا دا یوخلامشام
قلبینه یاره ویریب <سیدن>آهی زینبون
گوزآچاننان بلییه منده عزا ساخلامشام😭
🍂🍁🥀🌴💧💦
خوش به حال شهدا🥀🍁🍂🍃💧💦
خوش به حال شهدا بنده شیطان
نشدن
عاشق پول ومقام خانه وعنوان نشدن
💦 خوش به حال شهدا پرزدن سوی خدا
مثل من نماندن واسیر دوران نشدن
« سیدا»گرچه زبان لقلقه داردچه کنم
شهدا شمع شدن و بی سروسامان نشدن
🥀🍁🍂🍃🎋💦💧
شلمچه🍁🍂🥀🍃🌱💦💧
توکولدی سنده چوخ قانلار شلمچه
چخیب لار ؛چوخ شرین جانلارشللمچه🥀
🍃گوزل اوغلانلاری آغوشه آلدون
کسیلدی اوردا قربا نلار شلمچه🥀
امام هشتمه سن سن قدمگاه
سوسوزجان وردی انسانلارشلمچه🥀
اَلاندا تُپراغون قانلان قارشمش
اوخور گُمنامیلر قرآن شلمچه🥀
واروندی یادمان، سکّیز شهیدن🥀
هنوزدا سنده وار هجران شلمچه🥀
قویماروخ تاقیام مهدی ییجاخ
سنا بو عهدیله پیمان شلمچه
بیلین سندیرمشوخ بیز آمریکانون
تِترییری بیوک شیطتان شلمچه
هنوزسنده یاتیب چوخلی شهیدلر🥀
نقدری بیز وئراخ تاوان شلمچه
گزیر تپراق لاری اهل تفحص
تاپیلار استخان بی جان، شلمچه
گلللر. راهیان نور هر ایلده
ائدلٌ لرناله وافغان شلمچه
یازار سید سنون سخت گون لرونن
شهید لردور سنه. مهمان شلمچه
🥀🍁🍂💦💧
🍂🍁🥀🌴وفالی قارداش
قوی باشوا من دولانیم وفالی قارداش
نه یاتمسان گودالیده یارالی قارداش
اود وردیلار خیمه لره کربو بلاده
اولدی پَرم پَرم هامی آرالی قارداش
قربان اولوم گوزلرووه سفالی قارداش
آچ گوز لرووی قارداشیم فلبیم سخلدی
ویلان قالیب یتیم لرون ائویم.یخلدی
نولدی الم دارون سنون الم یخلدی
گویدون بیزی بودشتیده عزالی قارداش
اولولدی بوچولده عترتون بلالی قارداش
اودلادیلار خیمه لری یاندی اساسون
دشمن الیندن آلمشام نچه لباسون
شمروثنان نان آلارم آخرقصاصون
آهیمله اودلارام اونی جفالی قارداش
یقین که تارومار اولارجلالی قارداش
کربو بلادن شامه جک چک د یک مصیبت
نامردآداملاربیزیلن ائدی عداوت
چکدی سکینه شامده چوخلی ازیت
ّ اولدی اسیرلرهامسی یارالی قارداش
نیزه باشیندا گور موشوک هلال قارداش
سنن سورا دشمن بیزه ائتدی عداوت
شام وعراق اهلی بیزه ائتدی شماتت
شمریله خولی ظلم ائدیب لر بی نهایت
آغلیربالالارروز وشب حیالی قارداش
جانیم سنه قربان اولا سخالی قارداش
(سید) یازاندانوحه نی قلبی یانیبدور
بیرآه چکیب دورسینسی الولانوبدور
زینب واهل حرمون چولده قالیبدور
رحم ائلیین یوخدی بیزه یارالی قارداش
گول رنگمیز غم قصه دن سارالی قارداش
■■■■■■■■■■■■■■
زینبم قصه منی یولدا یوروب آغلامشام
آغلاماخلاررون چوخون اربعینه ساخلامشام
اوره ییم قانه دونونوب رقیه نون اولمینه
اونون قاره لباسین یادگاری ساخلامشام
گئجه نون ظلمتینه گوندوزون استیلرینه
دوزموشم من قارا گون بوچولده دای دقلامشام
کربلادن براجاخ قلبیمه اوخلارویریلیب
باخمشام اسیرلره فکرایلمه یوخلامشام
یغمشام باشیمه اوقول قولا باغلانانلاری
اونلارلارا وقت وبه وقت نوحه دییب آغلامشام
مجلس می ده یزیدی ایله دیم خواروذلیل
بیلیر الله سنیلن عهدو وفاباقلامشام
نقدرعمروم اولا مصیبتونده یانارام
قارداشیم جانی سیزی یوخودا دا یوخلامشام
قلبینه یاره ویریب <سیدن>آهی زینبون
گوزآچاننان بلییه منده عزا ساخلامشام😭
🍂🍁🥀🌴💧💦
🥀🍁🍂🥀💧یکی سر
یاحسن.، غریب فاطمه
قربون کرمت یا ابی عبدالله
محبانت جای خود .
دشمنانت هم از گودی قتلگاه دست خالی برنگشتن
یکی پیراهنت برد و یکی انگشتر
یکی سر 😭
السلام ای قطعه قطعه پیکر
السلام
🥀🍁🍂💦💧
قلب عالم🖤
🍁🍂🥀💧🥀امروز قلب عالم در کربلا می تپد
سلام بر کربلا سلام بر عاشورا
سلام بر غریب زهرا
🥀🍁🍂💧
▪️کم کم غروب واقعه از راه می🥀🍁🍂 رسید
▪️یک زن میان دشت، سراسیمه می دوید
▪️این خیمه ها نبود که آتش گرفته بود
▪️آتش میان سینه ی او شعله می کشید
▪️راهی نمانده بود برایش به غیر صبر
▪️باید دل از عزیز سفر کرده می برید😭
🥀🍁🍂
🍂🍁🥀◾️امشب
شام غریبان غریب فاطمه است
زینب و اهل حرم ناله کنان در پی
پیکرِ بی سرِ پادشه قافله است
🥀🍁🍂💧
ما فکر میکنیم عاشورا و کربلا زمان و مکانی است که حسین (ع) کشته شده...
فکر میکنیم، مختصات یک اتفاق تاریخی، در تقویم قمری است.. فکر میکنیم کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا، یعنی همین عزاداری ها و سینه زنی ها، همین نوحهها و دم گرفتنها و طبل کوبیدن ها!
اما کربلا وجود خود ما، و هر روز هم ، روز عاشورا است.
ما در وجودمان حسین و یزیدی داریم که هر روز با هم در نبردند حسین درون ما با نیکیها، مهربانی ها و عشق ورزیدنها و در یککلام با التزام ما به حق و حقیقت سیراب میشود..
پس وقتی که ما از صبح تا شب حتی یک کار خوب انجام نمیدهیم، حسین را تشنه نگه داشتهایم.
وقتی هر روز صبح زبان به دروغ میگشاییم، وقتی وظیفهمان را درست انجام نمیدهیم، وقتی حق دیگری را پایمال میکنیم، وقتی آبروی رفیقمان را میبریم، وقتی خیانت میکنیم، حسین را سر می بریم،
و اینچنین است که هر روز تاریخ تکرار شده و هر روز حسین را در مقابل یزید قربانی میکنیم!
💥 نکند همین حالا هم که حسین بیاید، مثل سلیمان بن صردهای اسم و رسم دار و با سابقه ، حسین را تنها بگذاریم !
* وای بر ما اگر حسین زمان تنها بماند !
بیایید پیام دعوت سیدالشهداء( علیه السلام ) را دوباره بخوانیم و خود را آماده یاری امام زمانمان بکنیم :
* بسم الله الرحمن الرحیم *
از حسین بن علی بن ابیطالب به بنیهاشم و اما بعد،
" من کان باذلا فینا مهجته و موطنا علی لقاءالله وجهه فلیرحل معنا ..... " ،
هر کس آماده شهادت است با من بیاید .....
والسلام
السلام علیک یا اباعبدالله و علی الارواح التی حلت بفنائک
یا لیتنا کنا معکم .....
#حسینی زندگی کنیم#
منظومه ی مصیبت
می خواهم امشب تر کنم لب را به شط ابتلا گویم حدیث داغ و درد از قهـرمـان کربـلا
من شعـرخود را می کنم آغـاز با نـام خـدا خواهم که گیرد دست حق در این مهم دست مرا
شعر مصیبت، شعر غم ، شعـری پر از درد و ألم ازشاخ شمشادی که شد سروقدش یک روزه خم
از زینبـی بـی خانمـان ، آزرده از زخم زبـان دل خسته و خونین جگر ، ام المصـائب، قدکمان
آن کو که کاخ شام را با صبرخود تحقیر کرد آن کو تمام کوفه را با خطبه ای تسخیر کرد
آن کو که بـا تیـغ زبـان حلقـوم ذلت را درید طاغوت مست شام را از تخت خود پایین کشید
آن کو که با پتک بیان زنجیـر ذلت را شکست با دستهـای بستـه هم بنـد اسـارت را گسست
خون می چکد از خـامه ام تا یاد زینب می کند تا نـام زینب می رود نوک قلـم تب می کند
مأمور چون برگفتنم ، ناچار می گویم سخن با سینه ای لبریز غم می گویم از یک شیرزن
او دیده با چشمان خود در کوچه ای پر ماجرا نیلی ز سیلی صورت دخت رسول الله را
او از جفای میخ در خونین جگر گردیده است در اوج غربت نیم شب تشییع مادر دیده است
او دیده یک محراب خون در کوفه شهر بی وفا از مردمی کوته نظر مشهور در غدر و جفا
تشتی پراز خون جگر خود در مدینه دیده او از داغ هجر مجتبی چون نای نی نالیده او
او دیده تابوت حسن ، آماج تیر اهرمن او در بقیع بی کسی بوده ست مأنوس محن
او پرپر هفتادودو گل از بادصرصر دیده است عریان به روی خاکها جسم برادر دیده است
او خود به روی نیزه ها دیده سر سالار خود او خود کشیده تیر را از سینه سردار خود
او دیده باچشمـان خود دستان سقا را قلم او با دوچشمش دیده خود افتادن مشک وعلم
او قطعه قطعه پیکر شبه پیامبر دیده است او زیر سّم اسبها صد چاک پیکر دیده است
اومحسنش را دیده بود افسرده از مسمار در دید اصغرش را نیز او آماج پیکانی سه پر
دیده ست از فرط عطش او در تلظّی اصغرش اودیده می زد دست وپا ازقحط آب آن ماه وش
او قاسمی گل پیرهن دیده ست درخون غوطه ور صدپاره مثل برگ گل از نوک پا تا فرق سر
آورده او همراه خود دلبند خود را در منا کرده دو فرزندخود او قربان به دشت کربلا
او دیده پای دیو را برسینه ی خون خدا وقتی جدامی کرد شمر،سر ازتن اوازقفـا
او دیده از بالای تل غوغای محشـررا عیان دیدآنچه اودرقتلگه هست عاجز ازوصفش بیان
دیده ست او در قتلگه انگشتی از پیکر جدا
از ساربانی سنگدل ، از مردنامی بی حیا
او بوده شاهد غارت اخیـام ثـار اللـه را کرده ست حس آن شب به پا او خارها را بارها
او دیده پرپر گشتن نو غنچه هارا درخزان او دیده غارت گشتـن خلخال های کودکان
گشته سوار نـاقـه ای عریان به اوج بی کسی درراه شام او بارها جان داده از دلواپسی
او دست بسته رفته است از کوفه تا شام خراب با کودکانی خسته و لب تشنه و در اضطراب
چون مادرش از ناکسان او تازیانه خورده است از لا فتی هم او فقط ارث غریبی برده است
بشنیده با گوش خودش او طعنه ها از کوفیان دیده ست باچشمان خود اوسنگباران بی امان
خورده سرش سنگ جفا از کوفیان بی وفا شدقامت سروش کمان ازشام وآن ویران سرا
او را نگاه هرزه اهریمنان رنجانده است دورخود اورا ضربت سیلیّ کین چرخانده است
او در برابر دیده خود رأس برادر روی نی آغشته خاکستر ولی از جور خولی زلف وی
بزم وصال بلبل و گل در خرابه دیده او درتشت زرّین حنجرخورشید را بوسیده او
دیده ست او سجاد را در اوج تب در پیچ و تاب
دیده امام خویش را در حسرت یک جرعه آب
باآن همه رنج و تعب گفتا ندیدم هیچ من، غیراز کمال و کبریا، غیراز جمال ذوالمنن
هم چشم دل بینا نما، هم سینه را سینا نما بنگر کرامت را حمید ، آماده شو بر ابتـلا
بزم شوم شام
🥀🍂🍁🍂
با نام حق کنم آغاز من کلام
گویم حکایتی از بزم شوم شام
از مجلس یزید ، آن رُسته از حرام
آن رذل بی حیا ، وان دیو دد مرام
آن شرک زاد خام
وقتی به یاد بدر پکر بود و خون جگر
آن دم که داشت فکر قصاص علی به سر
وقتی به یاد حنظله بودش دو دیده تر
زان روی آتش غضبش بود شعله ور
از فرط انتقام
در فکر انتقام ز جا می پرید گاه
گاهی به یاد شیبه ز دل می کشید آه
می زد گهی به یاد عمو چنگ روی ماه
می ساخت گه به یاد امیه ز کوه کاه
می گشت سرخ فام
آن دم که گُر گرفته بود ز داغ عمو دلش
می سوخت موقعی که غم دایی حاصلش
وقتی که بود غرق خیالات باطلش
آن دم که بود راَس حسین در مقابلش
سرمست ننگ و نام
با یاد بدر و خندق و غوغای ذوالفقار
می کوفت مشت خویش به دیوار دیووار
می زددودست خودبه سر و می کشیدهوار
می زد به در لگد ز سر خشم ، اشکبار
با شدت تمام
تنها سکوت بود در آن محفل حکمران
گویا نمی کشید نفس کس در آن میان
جرات نداشت تا بگشاید کسی دهان
پلک هم نمی زد هیچکس آنجا ز بیم جان بودندگوئیاهمه بی جان چوخشت خام
آنگونه حبس بود نفس ها به سینه ها
بودند مرده ، جمله ی حضّار گوئیا
آنجا نبود نای نئی نیز در نوا
آنجا مرام غدر و جفا بود برملا
بودند حاضران همه چون گوسفند رام
ناگه سکوت محفل غدر و جفا شکست
ناگه سکوت محض از آن بزم رخت بست
زینب تمام رشته ی کین را ز هم گسست
گویا علی به منبر پیغمبر خدا نشست
انگار ذوالفقار علی داشت او به کام
زد آتش از خطابه به دل های بددلان
تیغ بیان کشید به حلقوم شامیان
ویران نمود قصر نفاق ستمگران
آنگه گشود آتش ذم روی کوفیان
با گریه ای مدام
ای کوفیان به مرگ حسین اینچنین خوشید ؟
ای نانجیب ها
کردیددعوتش که به تیغ جفا کُشید ؟
ای قوم بی حیا ؟
آیا رواست اینکه به مهمان خودکَشید ،
تیغ از سر جفا ؟
کشتیدمیهمان و به این کار دلخوشید ؟
ای وای بر شما !
این بود رسم دعوت و آئین احترام ؟
با دست خود نهال شرف را بریده اید!
بر تن لباس عزّت و مردی دریده اید!
جای جنان ، جهنم و نیران خریده اید!
در باغ دین نهال ستم پروریده اید!
تا حشر تیره روزیتان باد مستدام
دلهایتان هماره پر از اضطراب باد
گسترده باد بر سرتان سایه ی عناد
آزرده باد خاطرتان تا دم معاد
باشد مدام ننگ شما عبرت عباد
عمر سرو رو شادیتان باد بی دوام
باشد دریغ تا به ابد میهمانتان
باشد همیشه رنج و بلا نیش جانتان
همواره باد داغ مذلّت نشانتان
پراشک باد روز جزا دیدگانتان
یوم الحصاد نیز بُوَد سهمتان غرام
بس کن " حمید " زنده مکن داغ کهنه را
رطلی بزن به یاد شهیدان کربلا
عباس گون بیا سر بازار ابتلا
ذلّت بس است اینکه بمانی به هر بها
آری شهادت است یقین احسن الختام
✍جانباز
شاعر عاشورایی
حاج حمید مصطفی زاده
🍁🍂🥀💧
سفر سبز 🍃🍀☘🌿💧
💧
🍀☘🌿💧
ما تشنه لبان قدح صلح و صفاییم
ما وارث مشک و علم ماه وفاییم
حک گشته به لوح دل ما عشق محمد
ما حافظ لوح و قلم اهل کساییم
خمار خم لعل غدیریم ، از این رو ،
پروانه شمع علی و آل عباییم
گفتیم به قالوی ازل چونکه " بلی " ما ،
پس دردکش جام الستین بلاییم
ثبت است به لوح دل ما آیه تطهیر
با یاد فدک ، ما چو نی سوخته ناییم
مهمان کریمیم که باشد حسن حسنش
ما جمله گدای کرم اهل عطاییم
آواره صحرای بلاییم شب و روز
مجنون بلاپیشه لیلای ولاییم
با عشق حسین گشته عجین آب و گل ما
ما منتظر منتقم خون خداییم
سجاد به سجاده ما رنگ صفا داد
ما ضامن ابلاغ پیام شهداییم
ما مست می حلم شکافنده علمیم
ما گوش به فرمان علمهای هداییم
آموخت صداقت همه را مکتب صادق
زین روی چو کاظم همه بی رنگ و ریاییم
تسلیم قضا و قدر حضرت حقیم
ما ریزه خور سفره احسان رضاییم
از دولت هادی ست که بیراهه نرفتیم
وز جود جواد است ، چنین اهل سخاییم
این نفس زکی از حسن احسان شده ما را
ما چشم به راه گذر ثانیه هاییم
مدهوش می ساقی عطشان حسینیم
ما سوته دلان حرم کرببلاییم .
برخیز حمید . عزم سفر جزم نماییم
ما همسفران سفر سبز بقاییم
🍃
🍀☘🌿🍃💧
🍀☘🌿🍃💧عاقبت سیه پوش شدن
برایِ
امام حسین (علیه السلام)
🍃 یکی از نمایندگان حضرت آیت الله سید ابوالقاسم خوئی میگوید:
🍃یک سالی در ایام محرم و صفر در نجف اشرف خدمت ایشان رسیدم و در آن گرمای شدید ایشان را در حالی دیدم که از سر تا پایشان سیاه پوش بود، حتی جوراب های ایشان نیز سیاه بود.
🍂من در حالی که تعجب کرده بودم و نگران حال ایشان بودم از آقا سوال کردم:
🍂فکرنمیکنید با این وضعیت سر تا پا سیاه پوش در این هوا، ممکن است مریض و یا گرمازده شوید؟؟!
🍃ایشان در پاسخ فرمودند: فلانی من هر چه دارم از سیاه پوشی سر تا پا برای حضرت سیدالشهداء (علیه السلام) دارم.
پرسیدم: چطور؟
🍃فرمود:بنشین تا برایت تعریف کنم:
🍃پدر من مرحوم حاج سید علی اکبر خوئی از وعاظ و منبریهای معروف زمان خود بود.
🍂 همسرش که مادر من باشد هر چه از ایشان باردار میشد پس از دو یا سه ماه بارداری بچهاش سقط میشد و خلاصه بچهدار نمیشدند.
🍃روزی پس از آنکه پدرم از منبر پائین می آید، زنی به او میگوید 🍃آسیدعلی اکبر شما که به ما سفارش میکنید چرا خودتان متوسل نمیشوید تا بچهدار شوید؟
🍃پدرم این حرف را به مادرم بازگو میکند، مادرم میگوید خب راست گفته، چرا خودت چیزی نذر امام حسین (علیه السلام) نمیکنی تا حضرت عنایتی فرموده و ما نیز بچه دار شویم؟
🍃پدرم میگوید: ما که چیزی نداریم تا نذر کنیم؟
🍃مادرم در جواب میگوید حتما لازم نیست چیزی داشته باشیم تا نذر کنیم،
🍃اصلا شما نذر کن که امسال تمام ۲ ماه محرم و صفر را برای امام حسین (علیه السلام) از سر تا پا، حتی جوراب و کفشتان هم سیاه باشد و سیاه بپوشید.
🍃در آن سال پدرم به این نذر عمل کرد و از اول محرم تا پایان ماه صفر سرتاپا سیاه پوش شد.🍃
در همان سال هم مادرم باردار میشود و ۷ ماه نیز از بارداری اش میگذرد و بچه اش سقط نمیشود.
💧یک شبی یکی از طلبهها که از شاگردان پدرم بوده در آخر شب درب منزل ایشان می آید.💧
وقتی پدرم درب را باز میکند پس از سلام و احوال پرسی عرض میکند که من یک سوال دارم.
پدرم میگوید بپرس.
طلبه میپرسد آیا همسر شما باردار است؟
ایشان با تعجب میگوید بله،تو از کجا میدانی؟
💧آن طلبه شروع به گریه کردن میکند و میگوید: آسیدعلی اکبر من الان خواب بودم، در خواب وجود مبارک پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله) را زیارت کردم.🍃
🌹حضرت فرمودند: برو و به آسید علیاکبر خوئی بگو که به خاطر آن نذری که برای فرزندم حسین کردی و ۲ ماه از سرتاپا سیاه پوشیدی این بچه ای را که ۷ ماه است همسرت در رحم دارد را ما حفظ میکنیم و او سالم میماند و ما او را بزرگ میکنیم و او را فقیه و عالم در دین میگردانیم و به او شهرت میدهیم.🍃
و او را به نام من "ابوالقاسم" نام بگذار...🍃
🍃حالا فهمیدی که من هرچه دارم از سیاه پوشی سرتاپایی دارم ....!؟
صلی الله علیک یا اباعبدالله🍃🍃💧🍃
🍃
🍃
لبیک یاحسین🥀
🍂
🍂
🍀☘🌿🍃💧
آخرین دست نوشته💧🥀🍁🍂
🍃بخشهایی از آخرین دست نوشته
🥀 شهید دکتر مصطفی چمران
✍...ای پاهای من در این لحظات آخر عمر آبروی مرا حفظ کنید.
🍃شما سالهای دراز به من خدمت کردهاید، از شما میخواهم که در این 🍂آخرین لحظه نیز وظیفه خود را به بهترین وجه ادا کنید.
🍃 ای پاهای من سریع و توانا باشید،
🍃 ای دستهای من قوی و دقیق باشید،
🍃 ای چشمان من تیزبین و هوشیار باشید، ای قلب من، این لحظات آخرین را تحمل کن،
🍃 ای نَفَس، مرا ضعیف و ذلیل مگذار، چند لحظه بیشتر با قدرت و اراده صبور و توانا باش.
🍃به شما قول میدهم که چند لحظه دیگر همه شما در استراحتی عمیق و ابدی،
🍃 آرامش خود را برای همیشه بیابید و تلافی این عمر خستهکننده و این لحظات سخت و سنگین را دریافت کنید.
🍃چند لحظه دیگر به آرامش خواهید رسید، آرامشی ابدی. 💧
🍃دیگر شما را زحمت نخواهم داد. دیگر شب و روز استثمارتان نخواهم کرد.
🍂دیگر فشار عالم و شکنجه روزگار را بر شما تحمیل نخواهم کرد.
🍂دیگر به شما بیخوابی نخواهم داد و شما دیگر از خستگی فریاد نخواهید کرد.
🍂از درد و شکنجه ضجه نخواهید زد. از گرسنگی و گرما و سرما شکوه نخواهید کرد و برای همیشه دربستر نرم خاک، آرام و آسوده خواهید بود...💦💦💦
🍃
🍃
🥀🍁🍂🍃💧
شادی روحش صلوات
🍃اللهم صل علی محمد وآل محمد🍃
🎋🍃🌿💦عشاق مرز ندارد!
چون
🍃معشوق همه جا حضور دارد
هرجا بنده ای از بندگان خدا مورد ظلم واقع
شود
مابرای دفاع آنجا خواهیم بود
🥀اللهم ارزقنی توفیق الشهاده فی سبیلک🥀
🍃جامانده از قافله عشق🦋🦋 🥀
🍁🍂🥀
🍃
🍃💧
🍁🍂🍁🥀تنی که بروی خاک ماند
🍃 سری که بروی نیزه رفت
و قرآن خواند
بماند قصه پُر غُصه اسرا
🍁🍂🥀💦💧
🍁🍂🍂🍁🍂این روزها
به خون شهدا 🥀
❗️خیانتهای بسیار میشود..
.
اما این خیانتها از سمت برخی از کسانیکه پیشتر به آنها دوست میگفتیم❗️ دردناکتر است.
اما خوبی ماجرا اینجاست
که شهدا شاهد و ناظر ند و
خدا هست و دارد میبیند
و انتقام او از خیانت کاران
بسیار سختتر خواهد بود.
مواظب عهد و پیمانمان با شهدا باشیم 🥀
بقول آن جانباز عزیز تا ابد مردترین
باشیم علمدار بمانیم
🍁🍂🍁💦💧
🍃
🍃جامانده از قافله عشق🦋🦋
eitaa.com/jAmAnbH/azgAflh/aHg
سیّد🍃🍁🍂🥀
شهیدان اهل قلم
آقا سید مرتضی آوینی
🍃غایت خلقت جهان؛
پرورش انسانهایی است
که در برابر شدائدبر هرچه ترس و شک و تردید و
تعلق است غلبه کنند
و
🍃حسینی شوند
:پ ن: شهدا نمونه بارز این انسان ها هستند
🍃اللهمّ ارزقنی توفیق الشهاده فی سبیلک🍃
جامانده از قافله عشق🦋🦋
🍁🍂🥀💧
🍃
🍃
🥀💧eitaa.com/jAmAnbH/az/gAflHaHg
السلام علیک یا اباصالح المهدی
حسرت دیدار
یوسفا از غم هجران تو تا کی سوزیم ؟
تا به کی دیده ی بی سو شده بر در دوزیم ؟
تا به کی حسرت دیدار بماند در دل ؟
تا به کی باغ امل باد چنین بی حاصل ؟
تا به کی عاشق شیدای تو دلخون گردد ؟
تا به کی دیده ی لیلای تو مجنون گردد ؟
تا به کی سهم زلیخای تو هجران باشد ؟
تا به کی قسمت عذرای تو حرمان باشد ؟
تا به کی اهل جفا اسب تبختر تازند ؟
تا به کی اهل وفا با غم هجرت سازند ؟
تا به کی زاغ و زغن صدر چمن بنشینند ؟
بلبلان چمنت خوشه ی حرمان چینند ؟
تا به کی شب پره ها ماه شبستان باشند ؟
شیرها شاهد جولان شغالان باشند ؟
تا به کی چشم محبان تو باشد گریان ؟
تا به کی قسمت ما باد فقط آه و فغان ؟
تا به کی شیعه خورد خون دل و زخم زبان ؟
تا به کی فخر فروشند به ما اهرمنان ؟
تا کی این کشتی طوفان زده در گل ماند ؟
قمری دلشده ات نوحه ی هجران خواند ؟
تا به کی صحن سرای دل ما ویران باد ؟
سینه ی منتظران چند چنین سوزان باد ؟
آخر این قافله را قافله سالار تویی ؟
آخرین حجت موعود علمدار تویی ؟
کی شود قامت سرو تو نمایان . آقا ؟
کی شود مهر جمال تو فروزان . آقا ؟
کی به اعجاز نگاهت دل ما شاد شود ؟
کی " حمید " از قفس تنگ تن آزاد شود ؟
سخنان حضرت امام خامنه ای 🍃🍀🍀☘💦💧
در تجلیل از خانواده های شهدا🎋🍃
🥀شهیدان خود، تجسّم شگفتیها و زیباییهای دوران جهاد فیسبیلاللهاند.
🍃راز بزرگ پیروزی در همهی میدانها، از خودگذشتگی است و انسانهای ازخودگذشته و فداکارند که ملتهای خود را به اوج شکوه و عظمت میرسانند.🍃
🍂رهاشدن از تعلقات حقیر مادّی است که چنین انسانهایی را به آنچنان توانایی شگفتانگیز میرساند و قدرت فرامادّی به آنان میبخشد. 🍃
🥀شهیدان عزیز ما و خانوادههای صبور و بزرگواران آنان که برای خدا از نفیسترین داشتههای عالم مادّی چشم پوشیدند، در صفوف مقدّم چنین انسانهایی قرار دارند.
(۱۳۹۱/۰۷/۰۶)
🍀☘🎋🍃🌾💦
عمر ما می گذرد🍂🍁🍂💧
سردار سلیمانی 🥀💦💧
عُمر ما میگذرد...
تَموم میشه...
به سرعت هم تموم میشه.
چه اینجا باشیم،
چه تو خونه باشیم، هر کجا باشیم،
بهترین جا را داشته باشیم
توی(اصلا) بهترین هتل زندگی کنیم. همه میمیریم.
رئیس جمهور عالم باشیم,
میمیریم...
امّا انتخاب راه درست
خیلی مهم است.
#لبیک_یا_
یاحسین
#حاج_قاسم_سردار دلها
#محرم
🍃اللهم ارزقنی توفیق الشهاده فی سبیلک🍃
خالق این قافیه خود خداست🍃🍀☘💦💧
🍃صداقت وشهادت🥀
آره درست فهمیدی 🍃💧
اگر
#صادق باشیم💧🍃
حتما شهید میشویم🥀
🍃لِيَجْزِيَ اللَّهُ الصَّادِقِينَ بِصِدْقِهِمْ🍃
اللهم ارزقنی توفیق الشهاده فی سبیلک💧
🍁🍂🍃🍂
🥀💧
ای کاش 🍂🍁🥀
در خاک فکه مدفون
میشدم
پابه پای رفیقان شهیدم 🍂🥀
ای کاش
مدفون در جزیره مجنون
میشدم
پا به پای رفیقان شهیدم 🍂🍁🥀
ای کاش
آن روزها شکار یک شبیخون
میشدم
در جمع رفیقان خفته در
جزیره مجنون
میشدم
بغضم گرفته ملولم از اینکه
جاماندام
رفتند رفیقان و بیکس و
تنهاماندام 🍂
نفسم تنگ آمده یارب چه کنم ؟
بشکن قفس تنگ تنم را
بِبَر این جانِ خسته و خیره سرم را
🍃اللهم ارزقنی توفیق الشهاده فی سبیلک 🍃
🍁🍂🥀💦💧