eitaa logo
دو بیتی ناب ۳۱۵
154 دنبال‌کننده
107 عکس
86 ویدیو
1 فایل
حسینم در اوج بی سوادی ام استاد می شوم وقتی که می شود همه ی دانشم حسین
مشاهده در ایتا
دانلود
بگو به منکر مولا که در شب هجرت خلیفه‌های دروغین چه‌کار می‌کردند در آن زمان که علی ذوالفقار می‌چرخاند ز معرکه دو خلیفه فرار می‌کردند... @sed_Ali_315
نه اعتنا به می و نه خمار می کردند علی نبود خلایق چه کار می کردند علی اگر که نمی‌بود ، شاعران در شعر چه استفاده ای از ذوالفقار می کردند 🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰 کارهای نیــک، بسیــار است در عالـــم، ولی اَفضَل الاَعمالِ ما شعر است در وصفِ علی @sed_Ali_315
لعل لب آنکس که ثنا خوان حسین است  تا حشر نبیند غم و خندان حسین است  بالله که شود چشمه ی فیض ابدیّت  چشمی که به یک مرتبه گریان حسین است  در حشر که هر کس به گناهی فتد از پا  دست همگی جانب دامان حسین است  بخشودگی اهل گنه در صف محشر  وابسته به یک گردش چشمان حسین است  آئین محمد که جهان زینت از او یافت  تزیین شده از خون جوانان حسین است  آن رشته که با تیغ جفا پاره نگردد  در نزد خدا رشته پیمان حسین است  در دیده فرو بستن از قامت اکبر  عقل عقلا مانده و حیران حسین است  ---  عالم همه مست از گل رخسار حسین است  ذرات جهان در عجب از کار حسین است  دانیکه چرا آب فرات است گِل آلود  شرمنده ز لعل لب عطشان حسین است  جغد از چه بویرانه نشیند همه ی عمر  خاکم بدهان جای یتیمان حسین است  دانی که چرا چوب در آتش شود آخر؟  بیحرمتیش با لب و دندان حسین است  دانی که چرا خانه ی حق گشته سیه پوش  یعنی که خدا نیز عزادار حسین است  @sed_Ali_315
راوی نوشت روی تنت پا گذاشتند سر را جدا نموده و تن را گذاشتند آقا بگو که بی صفتان روی پیکرت جایی برای بوسه ی زهرا گذاشتند؟؟ نزدیک عصر بود که زینب اسیر شد نزدیک عصر بود تورا جا گذاشتند رفتند و پیکری که به خون شد خضاب را بر روی خاک در دل صحرا گذاشتند بخشیدی از کرامت خود هرچه داشتی یک بوریا برای تو اما گذاشتند قبل از تنور خولی و آن شاخه ی درخت راس تو را درون کلیسا گذاشتند تا خون کنند قلب رباب حزینه را گهواره را برای تماشا گذاشتند در گوشه ی خرابه همه هستی تورا سیلی زدند و بی کس و تنها ،گذاشتند... @sed_Ali_315
لذت شعر به آن است ڪہ والا باشد هدف شعر ظهور گـــل باشد جان ناقابل ما نذر شما مهدے جان علت هستی ما حضرت مولا باشد @sed_Ali_315
جوری زدند آینه از چند جا شکست در بین خلق حرمت شیر خدا شکست ای کاش می شکست...نه ...آیینه خورد شد در پیش چشم های علی سینه خورد شد تا دست های حیدر کرار بسته شد گویی که ذوالفقار غرورش شکسته شد می سوخت بی صدا پر پروانه ی علی آتش گرفته بود در خانه ی علی سخت است باورش که چهل مرد، هم زمان در کوچه می بَرَند علی را کشان کشان افسوس ...غیرِ فاطمه ی در میانِ دود یک شهر روبه روی علی ایستاده بود از ذوالفقار حیدر کرار کینه داشت آن کس که روی چادر زهرا قدم گذاشت یاس علی! بریده بریده نفس نکش با قامتی که سخت خمیده نفس نکش بودی به دور حیدر کرار در طواف شد ناتمام حج تو با ضربه ی غلاف در شعله دیدنی شده راز و نیاز تو آتش دخیل بسته به چادر نماز تو شاعر: 😭😭😭 @sed_ali_315
تا جهان تحت لوای حیدر است مقتدای ما جوانان اکبر است بشنو ای مریم کلامی از رباب مرجع تقلید عیسی اصغر است بشنوید آنان که سید نیستید بر شما ام‌البنین چون مادر است شیعیان از گرمی محشر چه باک  قد عباس سایه‌بان محشر است تا خدا هست و خدایی می‌کند شیعه کلب درگه شاه بی‌سر است @sed_ali_315
💔 دعــاے هرشــبــم ایــن اســت بــا شــمــا بــاشــمــ ڪه زنــدگــے بــدون تــو درد ســر دارد نــوشــتــه‌ام بــنــویــســنــد گــوشــه‌ے ڪفــنــمــ نــفــس ڪشــیــدن بــےعــشــق تــو ضــرر دارد @sed_Ali_315
كمكم كن رباب تا بلكه بسترم رو قبله تا بشود كمكم كن رباب صورت من رو به گودال كربلا بشود تشنگى آتشم زده اما جرعه اى آب هم نمى نوشم لبِ تشنه حسين من رفته مانده آهش هنوز در گوشم وقت رفتن رسيده خوشحالم زنده ماندن شده پريشانيم داغ گودال بر دلم مانده خون گودال روى پيشانيم من بميرم!چه ها كشيدى تو سر اصغر به نيزه ها ديدى خاطرت هست ظهر عاشورا؟ اضطرار حسين را ديدى؟ من رسيدم به قتلگاه اما بدنش زير دست و پاها بود شمر و خولى حريص تر بودند بين آنها چقدر دعوا بود تشنه و بى رمق به روى خاك مادرم را همش صدا مى زد مادرم هم رسيد در گودال ديد او را كه دست و پا مى زد @sed_Ali_315
به سوی یار از ندارها سلام می رسد خوشیم این سلام ها به آن امام می رسد شدیم بی نصیب از نظاره ی رخش ولی نگاه لطف او به ما علی الدوام می رسد عطای یار و منعِ بخشش اش یکی است باطنا صلاح ماست هر دوتاش... هر کدام می رسد بریده می شود نخ توسل اهالی اش به پای سفره ای که لقمه ی حرام می رسد از این طرف گناه ما فقط به سوی او رسید از آن طرف همیشه لطف و احترام می رسد همین که بر دعا دو دست خود بلند می کند به قلب ما همان دقیقه التیام می رسد دل شکسته از غریبی عقیله صبر کن می آید آن امام و وقت انتقام می رسد فدای دختر علی که با قد خمیده اش محله ی یهودیان شهر شام می رسد چقدر کارِ این بزرگ زاده سخت می شود در آن زمان که کاروان به ازدحام می رسد گرسنه اند کودکان و رو به کس نمی زنند اگرچه بوی نان تازه بر مشام می رسد سلام_ الله_ علیها @sed_Ali_315
امام حسین(ع) - مناجات خواهان تو هر قدر هنر داشته باشد اول قدم آن است جگر داشته باشد چون شمع سحرگاه مرا کشته خود کن حیف است که گریان تو سر داشته باشد ما را سر این گریه به دوزخ نفروشند حاشا که شرر هیزم تر داشته باشد جز گریه طفلانه ز من هیچ نیاید دیوانه محال است خطر داشته باشد @sed_Ali_315
😍 😍 گرکسی خواست که سوغات سفر بر دارد رطب از شهر نجف مزه‌ی دیگر دارد آنکه یکبار نجف آمده ایوان طلا چند فصلی زحرم خاطره در سر دارد بعد از آن مستی دیدار ضریحت آقا سر عشاق تو سرگیجه مکرر دارد من ندیدم اگرم هست بگو رو بكند هرکه از نام علی واژه‌ی بهتر دارد #١١٠ @sed_Ali_315
تو حیدری به تو چشمان تر نمی آید سرت سلامت اگر غصه سر نمی آید رشید شهر چرا دست بر کمر داری؟ به تو گرفتن دست از کمر نمی آید گره گشای همه دست های بسته علی به دست حیدری ات بند و پر نمی آید ‌‎سپرده ام به کنیزان که نان درست کنند ز دست و بازوی من کار برنمی آید میان شعله من و در بهم گره خوردیم علی ز پهلوی من میخ در نمی آید 😭😭😭 @sed_ali_315
حسرت کرببلا در دل من پنهانیست من ندانم که چه اندازه زعمرم باقیست کربلا گر نشدم دعوت از این بار گناه ضامن من بشود کافیست (عکس از یکی از اعضای کانال) @sed_ali_315
سوی تو رو کرده‌ام تا بنگری بر حال من خوب می‌دانم که دلخور هستی از اعمال من کاش امشب بر گرفتاری من فکری کنی بد گره خورده به معصیت همه امیال من ‌ 😭😭😭 @sed_ali_315
در قتلگاه چشم تو سمت خیام بود دعوا برای غارت رأس امام بود ای کاش مانده بود لباسی که داشتی شاید برای مادر تو التیام بود می گفت شمر بعد علی اصغرش حسین دیگر توان نداشت و کارش تمام بود آقا ببخش ،زینب اگر دیر آمده در قتلگاه دور و برت ازدحام بود فرمود تا امام علیکن بالفرار بهر مخدرات فرار التزام بود عدل علی به کینه ی این قوم علتی ست این قوم پست در صدد انتقام بود رأسی که چوب خورد به دندان وبرلبش آیه به آیه صوت رسایش پیام بود گیسوی او به قامت نی ناله می سرود بر اهلبیت سایه ی او مستدام بود @sed_ali_315
یک جهان روضه و یک چشم پر از نم داری آه، آقای غریبم به دلت غم داری دردِ بی مادری ای کاش دوایی میداشت فاطمیّه شده و اشک دمادم داری 😭😭😭 @sed_Ali_315
غزل آمد به‌لبم خون بہ قلم جارے‌ڪرد مقتلے بـاز نمـودم و چہ اقـرارے ڪــرد میخ در، قامٺ در، ضرب لگد، پاے عدو مانده ام مـاٺ ڪه دیـوارچـرایارےڪرد 😭😭 😭 😭😭😭 @sed_Ali_315
شیر مادر نقش کرده روی سینه مطلبم من زسوز هجرتو همواره در تاب و تبم آتش روز جزا بر من ندارد هیچ کار چون که من کلب سرای عمه جانم زینبم @sed_Ali_315
بايد حسين دم بزند از فضائلت وقتي حسيني است تمام خصائلت تعبيرهاي ما همه محدود و نارساست در شرح بي کراني اوصاف کاملت بي شک در آن به غير جمال حسين نيست آئينه اي اگر بگذاري مقابلت اي کاشف الکروب عزيزان فاطمه غم مي بري ز قلب همه با شمائلت در آستانه تو گدايی بهانه است دلتنگ ديدن تو شده باز سائلت با زورق شکستة دل سال هاي سال پهلو گرفته ايم حوالي ساحلت بي شک خدا سرشته تو را از گل حسين سقاي با فضيلت و دريا دل حسين تو آمدي و روشني روز و شب شدي از جنس نور بودي و زهرا نسب شدي در قامتت اگرچه قيامت ظهور داشت الگوي بندگي و وقار و ادب شدي هم چشمهاي روشنت آئينة رجاست هم صاحب جلال و شکوه و غضب شدي بايد که ذوالفقار حمايل کني فقط وقتي که تو به شير خدا منتسب شدي در هيبت و رشادت و جنگاوري و رزم تو اسوة زهير و حبيب و وَهب شدي در دست تو تلاطم شمشير ديدني ست فرزند لافتايي و شير عرب شدي فرماندة سپاهي و آب آور حسين اي نافذ البصيره ترين ياور حسين بي شک تو صبح روشن شبهاي تيره اي خورشيدي و به ظلمت اين شام چيره اي تسخير کرده جذبة چشم تو ماه را بي‌خود که نيست تو قمر اين عشيره اي عصمت دخيل تار عباي تو از ازل جز بندگي نديده کسي از تو سيره اي قدر تو را کسي نشناسد در اين مقام وقتي براي امر شفاعت ذخيره اي ما را بس است وقت عبور از پل صراط از تار و پود بيرق تو دستگيره اي چشم اميد عالم و آدم به دست توست باب الحسين هستي و پرچم به دست توست فردوس دل هميشه اسير خيال توست حتي نگاه آينه محو جمال توست تو ساقي کرامت و لطف و اجابتي اين آب نيست زمزمه هاي زلال توست ايثار و پايمردي و اوج وفا و صبر تنها بيان مختصري از کمال توست در محضر امام تو تسليم محضي و والاترين خصائل تو امتثال توست فردا همه به منزلتت غبطه مي خورند فردا تمام عرش خدا زير بال توست باب الحوائجي و اجابت به دست تو تنها بخواه، عالم هستي مجال توست اي آفتاب علقمه: روحي لک الفدا اي آرزوي فاطمه: روحي لک الفدا اي آفتاب روشن شبهاي علقمه سرو رشيد خوش قد و بالاي علقمه داده ست مشک تشنة تو آب را بها اي آبروي آب، مسيحاي عقلمه وقتي که چند موج عليل شريعه را کرده ست خاک پاي تو درياي علقمه لب تشنة زيارت لبهات مانده است آري نگفته اي به تمناي علقمه امروز دستهاي تو افتاد روي خاک تا پا بگيرد از دل صحراي علقمه با وعده هاي مادرت آسوده خاطريم چشم اميد ماست به فرداي علقمه اين عطر ياس حضرت زهراست مي وزد از سمت کربلاي تو ، سقاي علقمه شبهاي جمعه نالة محزون مادري مي آيد از حوالي درياي علقمه ام البنين و فاطمه با قامتي کمان اينجا نشسته اند و شده آب روضه خوان فرصت نداد تا که لبي تر کند گلو دارد به دست، ماه حرم، مشک آرزو مي آيد از کنار شريعه شهاب وار بسته ست راه را به حرم لشکر عدو طوفان تير مي وزد از بين نخلها حالا شنيدني شده با مشک گفتگو: « بسته ست جان طفل صغيري به جان تو تو مشک آب نه که تويي جام آبرو اي مشک جان من به فداي سر حسين اما تو آب را برسان تا خيام او » اما شکست ساغر و ساقي ز دست رفت جاري ست خون ز بادة چشمش سبو سبو با مشک پاره پاره به سوي حرم نرفت تا با امام خود نشود باز رو برو تنها پناه اهل حرم بر نگشته است مي بارد از نگاه سکينه : عمو عمو در خيمه اوج بي کسي احساس مي شود خورشيد نيزه ها سر عباس مي شود @sed_Ali_315
😭😭😭 فکر کردن به غم‌ و غصه‌ی مادر سخت است خواندن روضه‌ی در ، چند برابر سخت است از حسین‌ این همه اصرار ؛ حسن‌ حرف بزن از حسن‌ بغض پی بغض ؛ برادر سخت است 😭😭😭 @sed_Ali_315
یا علی بنشین کنارم شد زمان احتضارم غصه ها در سینه دارم اشک غم از دیده بارم (می روم با قلب شکسته_سینه و پهلو شکسته) پیش چشم این یتیمان گریه کمتر کن علی جان پیش از این با اشکهایت قلب زارم رو مسوزان (می روم با قلب شکسته_سینه و پهلو شکسته) منزل قرآن و عترت بوده این کاشانه من زد به ماًوای من آتش دشمن دیرینهً من قتلگاه محسنم شد آستان خانه من (می روم با قلب شکسته_سینه و پهلو شکسته) فاطمه جان فاطمه جان فاطمه جان فاطمه جان 😭😭😭 @sed_Ali_315
"یا من هو اسمه دوا" عبّاس است "یا من هو ذکره شفا" عبّاس است کعبه ست حسین و کربلا هم قبله در مذهب ما قبله نما عبّاس است (سرتخت بیمارستان هم برات می نویسم اقا شب اول قبر یادت نره یا ابوالفضل بیای بالاسرم) @sed_Ali_315