eitaa logo
دو بیتی ناب ۳۱۵
156 دنبال‌کننده
107 عکس
87 ویدیو
1 فایل
حسینم در اوج بی سوادی ام استاد می شوم وقتی که می شود همه ی دانشم حسین
مشاهده در ایتا
دانلود
از میخ خون جاری شد و دیوار لرزید عرشِ خدا در کوچه‌ها انگار لرزید روزی که ناموسِ خدا نقشِ زمین شد در اوجِ غربت مخزنِ اسرار لرزید از ناله‌ی پشتِ درِ یک قد خمیده چشمِ بشر با حالتی خون‌بار لرزید یک‌بار سیلی خورد زهرا، در ازایش هِی شانه‌های حیدرِ کرار لرزید هم روز گریان بود، هم شب، در مصیبت آن چشم‌های دائما بیدار لرزید دیدند مردم موقعِ غوغای کوچه شیرِ دلیرِ عرصه‌ی پیکار لرزید جریانِ آن قامت‌کمان، واژه به واژه در آسمانِ ابریِ اشعار لرزید شاعر: 😭😭😭 @sed_ali_315
جوری زدند آینه از چند جا شکست در بین خلق حرمت شیر خدا شکست ای کاش می شکست...نه ...آیینه خورد شد در پیش چشم های علی سینه خورد شد تا دست های حیدر کرار بسته شد گویی که ذوالفقار غرورش شکسته شد می سوخت بی صدا پر پروانه ی علی آتش گرفته بود در خانه ی علی سخت است باورش که چهل مرد، هم زمان در کوچه می بَرَند علی را کشان کشان افسوس ...غیرِ فاطمه ی در میانِ دود یک شهر روبه روی علی ایستاده بود از ذوالفقار حیدر کرار کینه داشت آن کس که روی چادر زهرا قدم گذاشت یاس علی! بریده بریده نفس نکش با قامتی که سخت خمیده نفس نکش بودی به دور حیدر کرار در طواف شد ناتمام حج تو با ضربه ی غلاف در شعله دیدنی شده راز و نیاز تو آتش دخیل بسته به چادر نماز تو شاعر: 😭😭😭 @sed_ali_315
تو حیدری به تو چشمان تر نمی آید سرت سلامت اگر غصه سر نمی آید رشید شهر چرا دست بر کمر داری؟ به تو گرفتن دست از کمر نمی آید گره گشای همه دست های بسته علی به دست حیدری ات بند و پر نمی آید ‌‎سپرده ام به کنیزان که نان درست کنند ز دست و بازوی من کار برنمی آید میان شعله من و در بهم گره خوردیم علی ز پهلوی من میخ در نمی آید 😭😭😭 @sed_ali_315