eitaa logo
دو بیتی ناب ۳۱۵
156 دنبال‌کننده
107 عکس
87 ویدیو
1 فایل
حسینم در اوج بی سوادی ام استاد می شوم وقتی که می شود همه ی دانشم حسین
مشاهده در ایتا
دانلود
ای ، به گودال رفته‌ای ای کشته‌ی مدینه و کرببلا حسین از ما و از خدای تو بر پیکرت سلام صد ها سلام بر سر از تن جدا حسین از روی ذوالجناح تو افتاده‌ای زمین سر نیزه خورده‌ای تو ز بس بی هوا حسین @sed_Ali_315
بیاد همه ی شیعیان دنیا در حرم سلطان علی بن موسی الرضا هستم @sed_Ali_315
خواهی عاشِق بشوی حَرف زِ دِلدار بزن, باده از ساغـَرِ مَستانِگی بزن ! دوست داری که خُدا شاه جَهانَت بکند بوسه بر خاک درِ کَرّار بزن..! @sed_ali_315
ماہ گردون شرمسار از روے ماہ است هر دلے ڪہ شد حسینے در پناہ است مـرقـد او را مپرس از اهل شام و اهل مصر @sed_ali_315
هر چند که داغ از همه ایام گرفتی با شوق سراغ از دل ایتام گرفتی اربابِ کرم، حیدر ثانی، نسَبت نور یکپارچه حُسنی وحسن نام گرفتی! @sed_ali_315
هر کجایی نام زهرا هست مَعْبَد می‌شود خاک آنجا همجوار عرش ایزد می‌شود از نگاهی که به سلمان کرد با ایمان شدیم بی‌نگاهش ، مستجاب‌الدعوه مُرْتَدّ می‌شود فاطمه آئینه حق است، پس هرجا که هست روبروی غاصب حق علی سَدّ می‌شود یک دعا کرد و تمام خلق روزی خور شدند پس یقینا هرچه این بانو بخواهد می‌شود 😭😭😭 @sed_ali_315
دختری در این مقام و منزلت بی‌رتبه است اینکه تنها هم فقط ، او اُمّ‌احمد می‌شود خانه‌ای که فاطمه آنجاست از کعبه سر است چون نبی با احترام از پیش او رد می‌شود... هیچ کس جز فاطمه همتای حیدر نیست،نیست با امیرالمؤمنین زهراست ، هم قد می‌شود آخرش پای ضریح او به سینه میزنیم آخرش دربین صحنش رفت و آمد می‌شود 😭😭😭 @sed_ali_315
با ذکر حسین لطمه و دیوانه دلی را عشق است این ذکر پر آوازه و شور ازلی را عشق است مجنون که دو چشمش به حسین و حرم افتاد چنین گفت لیلی به درک فقط حسین بن علی را عشق است @sed_Ali_315
در جهان تا زنده ام گويــــم ثناي دست حاجت مي برم سوي خداي فاطمه گر براي درد بي درمـــان مداوا طالبــــي رايگان درمان كنـد دارالشــــــفاي فاطمه 😭😭😭 @sed_ali_315
ای تمام حاصلم گشتی درو یاس آغشته بخون من مرو ماندنت چون شمع آبم می کند رفتنت خانه خرابم می کند بهترین رزمندهء راه علی در خسوفی خونی ای ماه علی ای تمام آرزوی مرتضی رخ مکن پنهان ز روی مرتضی چشم سیلی خورده ات را باز کن درد دل را با علی آغاز کن 😭😭😭 @sed_Ali_315
🖤 🖤 آقا سلام روضھ‌ مادر شروع‌ شد باران‌ اشـڪهای مڪــرر شـروع‌ شد آقا اجازه‌ هستـ‌ بخوانمـ‌ برایتان این‌ اتفاق‌ از دم‌ یڪ‌ در شروع‌ شد...😞😞 😭😭😭 @sed_Ali_315
صاحب عزای روضه های فاطمیه برگوش جان آید صدای فاطمیه بر غربت تو من بگریم یا که مادر؟ ای داغدار گریه های فاطمیه من هر چه بودم آمدم اینجا گدایی داراییم آقا فدای فاطمیه من زنده ام از نوکری آلِ احمد قربان این عشق و صفای فاطمیه مزد رسالت را زما اینگونه میخواست باشیم تا محشر گدای فاطمیه زهرا دلیل خلقتِ خلق است و افلاک درکم کجا؟ قدر و بهای فاطمیه لعنت به هرکس منکر رخت سیاه است بر داغ زهرا در عزای فاطمیه نه خیرِ دنیا را ببیند نه که عقبا هرکس که افتاده جدای فاطمیه من هر چه دارم از دعای مادر توست دار و ندار و من برای فاطمیه هر نوکری دیدم به من میگفت هستم دلتنگ اشک و ضجه های فاطمیه یاد در و دیوار افتادم دلم سوخت وای از غم و سوز و جفای فاطمیه آتش گرفته مادرت از شعله ی در عالم عزادار نوای فاطمیه روی کبود مادرت داغ دلِ من وای از غم و داغ و بلای فاطمیه زهرای هجده ساله را پیرش نمودند باید که مُرد از غُصه های فاطمیه باشد ندای حشر ، این الفاطمیون؟ آنجا پناه من لوایِ فاطمیه از ناله ی مادر به ما تکلیف شد که مهدی بیا هم شد دعای فاطمیه 😭😭😭 @sed_Ali_315
😭😭😭 فدای دردِ پنهانِ تو که این گونه آرامی جهانی مات و مبهوت از تماشای وقارِ تو تو را امّ ابیها خوانده پیغمبر از آن هنگام تمامِ شیعیان گشتند بانو ، جان نثارِ تو 😭😭😭 @sed_Ali_315
روز محشر ریشه های چادری که سوخته مایه‌ی آسایش ما را فراهم ساخته هر زمان در روضه‌ها مادر صدایش می‌کنیم کیسه‌ی ما را پُر از فیض دمادم ساخته 😭😭😭 @sed_Ali_315
زبانحال حضرت زهرا(س)باحضرت علی(ع) میون یک کوچه منو حسن تنها حسن بابغض میگفت کجای ای بابا به صورتم تا زد راهم و گم کردم غصه نخور حیدر دور تو میگردم ببخش اگه چندروز معجر روی رومه کاری اگه مونده از درد پهلومه نگفتم دردامو چون تورا میشناسم گریه نکن حیدر من رو تو حساسم پشت وپناه من ای خانوم خونم بدون تو یک لحظه من نمی مونم میون این غربت منو نزار تنها امید من هستی بعد خدا زهرا داری میری اما به تو بدهکارم اینو بدون زهراخیلی دوست دارم 😭😭😭 @sed_Ali_315
قلبم به پای نام علی جان گرفته است این نَفس سرکشم سر و سامان گرفته است اعجاز دست‌های علی چیز دیگری است اینجا مسیح نوبت درمان گرفته است... @sed_Ali_315
بر عقیق یمنِ سرخِ علی ، جان حسن است نقشِ حکاکیِ فیروزه‌ی زهرا حسن است پسرانش همه در کرببلا می‌گفتند آی فرزندِ حسن نیز ، سرا پا حسن است @sed_Ali_315
روی جسمَش نیزه وتیر و سِنان افتاده بود زیر خنجر سر پناه کاروان افتاده بود شمر،باچَکمه به روی سینه اش می ایستاد در کنارش مادری قامت کمان افتاده بود جای خود را با لَگَد های سَنان تعویض کرد خنجر کُندی که دیگر از توان افتاده بود یادگار مادر او را به غارت برده اند جامه ی شاهی به دست این و آن افتاده بود شمر از گودال بیرون آمد و از بخت بد برق انگشتر به چشم ساربان افتاده بود نعل ها طوری عمل کردند که از پیکرش گوشه ی گودال قدری استخوان افتاده بود در نگاه تار او اهل حرم می سوختند قرعه ی آتش به نام کودکان افتاده بود روی نیزه بستن سَر، کار آسانی نبود از قضا این کار، دست کاردان افتاده بود بارش ظلمت بیابان را به خون آغشته کرد بر زمین آیات ناب آسمان افتاده بود @sed_Ali_315
دیدم اعضای تنت را جگرم سوخت علی پاره های بدنت را جگرم سوخت علی ناگهان زانویم افتاد زمین چون دیدم طرز چانه زدنت را جگرم سوخت علی چه کنم عمه نبیند بدن حمزه ای اَت مُثله دیدم بدنت را جگرم سوخت علی لخته خونی که برون از گلویت آوردم ریخت خون دهنت را جگرم سوخت علی باورم نیست که جسمت ز نظر پنهان است نیزه بینم کفنت را جگرم سوخت علی یوسفم ،کاش که می شد به میان حرمت ببرم پیرهنت را جگرم سوخت علی آن لبانی که اذان گفت، بهم ریخته است خُرد بینم دهنت را جگرم سوخت علی داغ پرپر شدنت جای خود، امّا بینم داغ بی سر شدنت را جگرم سوخت علی این همه نیزه میان بدنت گم شده است با که گویم محنت را جگرم سوخت علی از همان دور شنیدم رجزت را پسرم این حسین و حسنت را جگرم سوخت علی نعرة حیدری و نالة یا زهرایت می شنیدم سخنت را جگرم سوخت علی نشد آخر لب عطشان تو را آب دهم چه کنم سوختنت را جگرم سوخت علی گر نیایند جوانان حرم یاری من که بَرَد خیمه تنت را جگرم سوخت علی @sed_ali_315
از میخ خون جاری شد و دیوار لرزید عرشِ خدا در کوچه‌ها انگار لرزید روزی که ناموسِ خدا نقشِ زمین شد در اوجِ غربت مخزنِ اسرار لرزید از ناله‌ی پشتِ درِ یک قد خمیده چشمِ بشر با حالتی خون‌بار لرزید یک‌بار سیلی خورد زهرا، در ازایش هِی شانه‌های حیدرِ کرار لرزید هم روز گریان بود، هم شب، در مصیبت آن چشم‌های دائما بیدار لرزید دیدند مردم موقعِ غوغای کوچه شیرِ دلیرِ عرصه‌ی پیکار لرزید جریانِ آن قامت‌کمان، واژه به واژه در آسمانِ ابریِ اشعار لرزید شاعر: 😭😭😭 @sed_ali_315
بگو به منکر مولا که در شب هجرت خلیفه‌های دروغین چه‌کار می‌کردند در آن زمان که علی ذوالفقار می‌چرخاند ز معرکه دو خلیفه فرار می‌کردند... @sed_Ali_315
نه اعتنا به می و نه خمار می کردند علی نبود خلایق چه کار می کردند علی اگر که نمی‌بود ، شاعران در شعر چه استفاده ای از ذوالفقار می کردند 🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰 کارهای نیــک، بسیــار است در عالـــم، ولی اَفضَل الاَعمالِ ما شعر است در وصفِ علی @sed_Ali_315
لعل لب آنکس که ثنا خوان حسین است  تا حشر نبیند غم و خندان حسین است  بالله که شود چشمه ی فیض ابدیّت  چشمی که به یک مرتبه گریان حسین است  در حشر که هر کس به گناهی فتد از پا  دست همگی جانب دامان حسین است  بخشودگی اهل گنه در صف محشر  وابسته به یک گردش چشمان حسین است  آئین محمد که جهان زینت از او یافت  تزیین شده از خون جوانان حسین است  آن رشته که با تیغ جفا پاره نگردد  در نزد خدا رشته پیمان حسین است  در دیده فرو بستن از قامت اکبر  عقل عقلا مانده و حیران حسین است  ---  عالم همه مست از گل رخسار حسین است  ذرات جهان در عجب از کار حسین است  دانیکه چرا آب فرات است گِل آلود  شرمنده ز لعل لب عطشان حسین است  جغد از چه بویرانه نشیند همه ی عمر  خاکم بدهان جای یتیمان حسین است  دانی که چرا چوب در آتش شود آخر؟  بیحرمتیش با لب و دندان حسین است  دانی که چرا خانه ی حق گشته سیه پوش  یعنی که خدا نیز عزادار حسین است  @sed_Ali_315
راوی نوشت روی تنت پا گذاشتند سر را جدا نموده و تن را گذاشتند آقا بگو که بی صفتان روی پیکرت جایی برای بوسه ی زهرا گذاشتند؟؟ نزدیک عصر بود که زینب اسیر شد نزدیک عصر بود تورا جا گذاشتند رفتند و پیکری که به خون شد خضاب را بر روی خاک در دل صحرا گذاشتند بخشیدی از کرامت خود هرچه داشتی یک بوریا برای تو اما گذاشتند قبل از تنور خولی و آن شاخه ی درخت راس تو را درون کلیسا گذاشتند تا خون کنند قلب رباب حزینه را گهواره را برای تماشا گذاشتند در گوشه ی خرابه همه هستی تورا سیلی زدند و بی کس و تنها ،گذاشتند... @sed_Ali_315
لذت شعر به آن است ڪہ والا باشد هدف شعر ظهور گـــل باشد جان ناقابل ما نذر شما مهدے جان علت هستی ما حضرت مولا باشد @sed_Ali_315