کس را چه زور و زهره که وصف علی کند
جبار در مناقب او گفته هل اتی
زورآزمای قلعه خیبر که بند او
در یکدگر شکست به بازوی لافتی
مردی که در مصاف، زره پیش بسته بود
تا پیش دشمنان ندهد پشت بر غزا
شیر خدای و صفدر میدان و بحر جود
جانبخش در نماز و جهانسوز در وغا
دیباچه مروت و سلطان معرفت
لشکرکش فتوت و سردار اتقیا
فردا که هر کسی به شفیعی زنند دست
ماییم و دست و دامن معصوم مرتضی
#سعدی
تو همدم زندگی پر از تنهایی منی. تو خیلی خوب مرا بلدی، میدانی چهطور باید سازم را کوک و کیفم را کیفور کنی، خیلی هم خوب بلدی.
معلم با مربی فرق دارد، من با تو رشد کردم، بزرگ شدم تو خیلی چیزها یادم دادی، مثلا؟ عاشقی!
من زیباترین تفسیر عشق را از لای واژههای تو خواندم و دلانگیزترین رایحهی زندگی را بین غزلهای تو تنفس کردم.
تو مربی عاشقی منی آقای #سعدی!
آن دنیا وقتی «اولاد مرتضی» دستت را گرفتند یادت باشد من زیاد برایت فاتحه فرستادم، زیاد به جایت زیارت کردم و زیاد برایت نماز خواندم.
این ناچیز هم جهت عرض ارادت مجددی به بهانهی روز بزرگداشتتان بود که تقدیم شد.