داره در مورد برخورد با مهاجرین حرف میزنه و میگه:
تَبَه گردد آن مملکت عنقریب
کزو خاطر آزرده آید غریب
غریبآشنا باش و سَیاحدوست
که سیاح جَلاب، نام نکوست
نکودار ضیف و مسافر عزیز
وز آسیبشان برحذر باش نیز
غریبی که پر فتنه باشد سرش
میازار و بیرون کن از کشورش
تو گر خشم بر وی نگیری رواست
که خود، خویِ بد، دشمنش در قفاست
4_5953807395133068189.mp3
12.45M
گفتی که: هیچ چیز نمیخواهم از شما
الّا محبت علی و آل مرتضی...»
به نفس: حاج #حنیف_طاهری
رزق شعر: #سید_علی_حسنی
آن کودکی که بر روی دوش تو پا گذاشت
جز خاک داغ حرمت او را نگه نداشت
جای تو نیزه بوسه ز لبهای او گرفت
جای تو بوسه تیر و سنان از گلو گرفت
#سید_علی_حسنی
حیفه زحمت شعر و سبکی که نوحهسرا براش وقت میذاره رو به خاطر وقت نذاشتن و تمرین نکردن به فنا بدی آقای مداح!
آدمیزاد به چیزهایی تعلق دارد که هرچه فکر میکند، اولین بارش را به خاطر نمیآورد. مثلا آغوش مادر.
یادم هست اولین بار کی گریه کردم؟ اولین لبخندم را به یاد دارم؟ اولین بار که «بابا» گفتم را چه طور؟ خاطرم هست؟ گمان نمیکنم! اولین بار که نفس کشیدم؟ اولین بار که بغض گلویم را گرفت؟ یادم نیست.
لا به لای همهی این ریشهها اما، چیزی از همه محکمتر است. امام رضا.
قسم میخورم ساعتها فکر کردم تا اولین گوهرشادم را به یاد بیاورم اما نشد. شما همیشه بودید. از زمانی که هیچچیزی از آن به یاد ندارم و همین یعنی من متعلق به شما هستم.
4_5963083828707727214.mp3
12.18M
ما مزد نمیخوایم برای عزاداریمون چون برات عزاداری نکردیم.
همینکه ما رو برای نمردن پای غمت حلال کنی بسمونه.