eitaa logo
صـــــدای بــــاران....☔
1.6هزار دنبال‌کننده
2.9هزار عکس
5هزار ویدیو
15 فایل
آرامش تجربه حضور خدا در زندگیست... https://eitaa.com/sedaybaran مشاوره یاران باران https://eitaa.com/joinchat/742129681Cede478ce4d خیرین مهربان❤ https://eitaa.com/joinchat/296484905C665cd77429
مشاهده در ایتا
دانلود
♥️↓ طی عملیات تفحص، در منطقه چیلات، پیکر دو شهید پیدا شد،‌ یکی از این شهدا نشسته بود و با لباس و تجهیزات کامل به دیوار تکیه داده بود. لباس زمستانی هم تنش بود. شهید دیگر لای پتو پیچیده شده بود. معلوم بود که این درازکش مجروح شده است. اما سَرِ شهید دوم بر روی دامن این شهید بود، یعنی شهید نشسته سَرِ آن شهید دوم را به دامن گرفته بود. پلاک داشتند، پلاک‌ها را دیدیم که بصورت پشت سر هم است 555 و 556. فهمیدیم که آنها با هم پلاک گرفته‌اند. معمولاً اینها که با هم خیلی رفیق بودند، با هم می‌رفتند پلاک می‌گرفتند. مراجعه کردیم به کامپیوتر و دیدیم آن شهیدی که نشسته است، پدر است و آن شهیدی که درازکش است، پسر! پدری سر پسر را به دامن گرفته است..‌.): سربازان روح‌ الله اسماعیل‌زاده‌موسوی ═🍃🕊🍃═════ ☔️@sedaybaran
13.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♥️↓ زیبـــــای بی چون و چـــــرا...🌷 سرباز روح‌ الله ═🍃🕊🍃═════ ☔️@sedaybaran
♥️↓ در اثناي عمليات والفجر ۲ روي ارتفاعات حمزه كردستان عراق، براي خاموش كردن آتش مسلسل يكي از سنگرهاي دشمن نارنجكي برداشت و به طرف سنگر رفت. اما ميان خاكريز دشمن و نيروهاي خودي مورد اصابت گلوله‌هاي دشمن قرار گرفت و به شهادت رسید.جنازه عبدالنبي ۱۸ روز در همان جا ماند و پس از اين مدت او را به بوشهر انتقال دادند و نهايتاً پس از ۲۸ روز بدون آنكه جنازه فاسد شود، دفن شد. ۹ سال از دفن شدن عبدالنبي مي‌گذرد. اما اتفاقاتي دست به دست هم مي‌دهند تا پرده از كرامات يكي از ياران عاشورايي خميني كبير برداشته شود.خانواده شهید به دلیل نشست مزار و نیاز به تعمیر آن، ناچار به نبش قبر شدند که متوجه سالم بودن جسد مطهر شهید می شوند. خون كه از جسد عبدالنبي جاري شد، دستان عمو و برادرش را كه براي جابه‌جايي پيكر او به داخل قبر رفته بودند، آغشته كرد... سرباز روح‌ الله ═🍃🕊🍃═════ ☔️@sedaybaran
♥️↓ بعد از فتنه ۸۸ سال‌ها برای و سلامتی جسمی و تعرض احتمالی به جان‌شان خیلی نگران بودم و اضطراب داشتم، روزی شهیدی با همین شمایل به خوابم اومد و شماره ردیف و قطعه هم بهم گفت. ازم پرسید چرا نگران آقای خامنه‌ای هستی؟! نگران نباش من خودم محافظش هستم. بار اوّل توجهی به خواب نکردم تا اینکه دوباره همان خواب تکرار شد، همان هفته پنجشنبه با حفظ کردن شماره ردیف و قطعه اومدم بهشت زهرا و دقیقاً همان چهره رو روی قبر دیدم، دیدم تو توضیحات شهید نوشته «محافظ رئیس جمهور محترم حجت الاسلام سید علی خامنه‌ای». از اون موقع به بعد دیگه خوفی از تعرض به جان آقا ندارم و‌ در عوض مدام به این شهید سر می‌زنم و دعاگوش هستم ، به هرکسی هم که بتونم میگم... شک نکنیم که عنایت الهی و نگاه شهدا کشور ما را از خطرات محافظت می‌کند. سرباز روح‌ الله ═🍃🕊🍃═════ ☔️@sedaybaran
♥️↓ عملیات بزرگی در پیش داشتیم‌‌ بعضی از عملیات‌های قبلی با موفقیت انجام نشده‌بود و من خیلی ناراحت بودم.به محمدحسین گفتم:.. به نظرم این یکی هم مثل بقیه نتیجه ندهد. گفت:اتفاقا ما در این عملیات پیروز می‌شویم. گفتم:دیوانه شدی؟عملیات‌هایی که به آن آسانی بود و هیچ مشکلی نداشتیم نتوانستیم کاری از پیش ببریم. آن وقت در این یکی که از همه سخت‌تر است موفق می‌شویم؟ خنده‌ای کرد و با همان تکیه کلام همیشگی‌اش گفت:حسین پسر غلام حسین به تو می‌گوید که ما در این عملیات پیروزیم. خوب می‌دانستم که او بی حساب حرف نمی‌زند. حتما از طریقی به چیزی که می‌گوید ایمان و اطمینان دارد. گفتم: یعنی چه؟ از کجا می‌دانی؟ گفت: بالاخره خبر دارم. گفتم: خب از کجا خبر داری؟ گفت: به من گفتند که ما پیروزیم. پرسیدم: کی به تو گفته؟ گفت:حضرت زینب... وقتی که عملیات با موفقیت انجام شد یاد حرف آن روز محمدحسین افتادم و از اینکه به او اطمینان کرده بودم خیلی خوشحال شدم. سرباز روح‌ الله ═🍃🕊🍃═════ ☔️@sedaybaran
23.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♥️↓ 🎥روایتی مستند از زندگـــی و شـــهادت فرزند روح‌الله...😭 سرباز‌ سیدعلی ═🍃🕊🍃═════ ☔️@sedaybaran
4.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♥️↓ 🎥 حاج احمد متوسلیان: خودم رو شکستم....! سرباز‌ روح‌الله ═🍃🕊🍃═════ ☔️@sedaybaran
♥️↓ براے خواندن ڪارے به من نداشت، اصرار نمی‌ڪرد با هم بخوانیم، خیلے مقید نبود ڪه بخواهم بگویم هرشب بلند میشد براے تهجد، نه، هر وقت امڪان و فضا مهیا بود، از دست نمی‌داد، گاهے فقط به همان شفع و وتر اڪتفا می‌ڪرد، گاهے فقط به یک سجده، ڪم پیش مے آمد مفصل و با اعمال بخواند، می‌گفت: آقاے بهجت مے فرمودند: اگه بیدار شدے و دیدے هنوز اذان نگفتن و فقط یه سجدهٔ شڪر به جا بیارے ڪه سحر رو بیدار شدے، همونم خوبه! محمدحسین دو تا رفاقت خیلی جدے داشت. یڪی رفاقت با شهدا و یڪی رفاقت با امام حسین (ع) و همه‌ے زندگیش را پاے این دو رفاقت گذاشت... سرباز‌ سیدعلی ═🍃🕊🍃═════ ☔️@sedaybaran
8.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♥️↓ محسن زیاد از شهادت حرف می‌زد. همیشه در جمع‌های خانوادگی یا در هیئت‌ها که حضور داشت می‌گفت دعا کنید من شهید شوم؛ یعنی شهادت آرزویش بود.همیشه دنبال مسیری بود که او را به شهادت نزدیک‌تر کند. حتی وقتی در سوریه بود بااینکه دوره ماموریتش تمام شده بود اما باز هم داوطلبانه مانده بود، به همرزمانش هم گفته بود من با شهادت برمی‌گردم...   سرباز‌ سیدعلی ═🍃🕊🍃═════ ☔️@sedaybaran
4.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♥️↓ 🎥 برید دعا کنید که شهید بشید چون بعد از جنگ رزمنده ها ســـه دسته میشن... سرباز‌ان روح‌الله ... ═🍃🕊🍃═════ ☔️@sedaybaran
♥️↓ یک‌تنه هر کاری انجام می‌داد به قول معروف همه فن حریف بود، از آشپزی در هیئت گرفته تا کارهای امدادی، فنی، مخابراتی و اقدامات تخصصی عملیاتی. همیشه سنگ تمام می‌گذاشت. برایش فرقی نداشت کجا کار می‌کند، با کدام تیم شریک است یا کاری که می‌کند چه چیزی است. هرجایی که بود بهترین بود. همه او را به یک دل‌بستگی خاص می‌شناختند؛ آن هم حُبّ حضرت علی‌اکبر (ع) بود. هر جا که به نام علی‌اکبر (ع) مزین بود مهدی هم یک‌گوشه‌ آن مشغول بود. فرقی نداشت هیئت محلی‌شان باشد یا گروهان مخصوص تیپ فاطمیون. برای همین وصیتش را بعد از بسم‌الله با «یا علی‌اکبر ِ لیلا» آغاز کرد. رفته بود که برای ایام برگردد، همین هم شد. روز شهادت حضرت زهرا (س) خبر شهادتش را آوردند... سرباز‌ سیدعلی ═🍃🕊🍃═════ ☔️@sedaybaran
♥️↓ بعد از مجروحیت و اسارت، دیگر هیچ خبری از او نبود و نیست و برای همیشه مفقود الاثر شد و تنها سند و حکایت بعد از اسارت ایشان خاطرات یک برادر ارتشی است که از آن دوران دارد:  دشمنان برای اعتراف گرفتن، هر دو دستش را از بازو بریدند. با دستگاه‌های برقی تمام صورتش را سوزاندند. بعد از آن پوست‌های نو که جانشین سوخته شد همان پوست‌های تازه را کنده و با همان جراحات داخل دیگ آب نمک انداختند. او مرتب قرآن را زمزمه می‌کرد. ‌سرانجام او را داخل دیگ آب جوش انداخته و همان جا به دیدار معشوق شتافت. کوموله‌ها جسدش را مثله نموده و جگرش را به خورد هم سلولی‌هایش دادند و مقداری را هم خودشان خوردند! سرباز‌ روح‌ الله ═🍃🕊🍃═════ ☔️@sedaybaran