eitaa logo
صـــــدای بــــاران....☔
1.7هزار دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
4.3هزار ویدیو
15 فایل
آرامش تجربه حضور خدا در زندگیست... https://eitaa.com/sedaybaran مشاوره یاران باران https://eitaa.com/joinchat/742129681Cede478ce4d خیرین مهربان❤ https://eitaa.com/joinchat/296484905C665cd77429
مشاهده در ایتا
دانلود
💠حاج احمدآقا، رضوان الله تعالی علیه تازه داماد شده بودند، با خانومشون میان نجف اشرف، مهمان حضرت امام میشن نصف شب می‌رسند خونه‌ی امام، امام از خواب بیدار میشن و با حاج خانوم، بالاخره عروس خانه هستند و پسر دلبندشون رو تحویل می‌گیرند🌿 یه کمی صحبت می‌کنند، امام چند دقیقه میرن، بر می‌گردند بعد یه کمی دیگه صحبت می‌کنند، امام چند دقیقه میرن، بر می‌گردند.🔸
💠عروس خانواده می‌پرسند: «امام کجا میرن یه دفعه‌ای، این جلسه‌ی بالاخره شیرینه، این رو جلسه رو ترک می‌کنند؟» 💠می‌فرمایند: «امام میرن اون برنامه‌ی نماز شب‌شون رو اجرا کنن بیان.» منتها امام هم برنامه‌ی نماز شب‌شون رو قطعه قطعه می‌خوندند ظاهراً، که چندبار از خواب بیدار بشن.🔸
💠حالا این‌دفعه به جای این‌که از خواب بیدار بشن یعنی بخوابن، با شما دارن صحبت می‌کنن که مهمانید ولی زمانی که برای خدا اختصاص دادند برای فرزندِ دلبندشون نمی‌گذارند.✔️
البته جایی ضرورت باشه اشکال نداره‌ها،‌ آدم نماز اول وقت هم، ضرورت باشه به تأخیر می‌اندازه اشکالی نداره✅ نمازش رو کوتاه می‌کنه یا قطع می‌کنه یه غریقی رو نجات بده. بله خب اون‌ها استثناست که عاقلان دانند و شما هم همه الحمدلله اهل عقلید🔴
ولی زمان، خرج چی باید بشه؟ 🌿 خواهش می‌کنم تمنا می‌کنم، این خواهش و تمنا برای اینه ‌که عاجزم از توضیح دادن اهمیت زمان، همین. چون شما عجز من رو می‌بینید چه‌جوری میشه این رو توضیح داد؟ ان‌شاء‌الله بعد از 100 سال همه‌مون در بهشت زهرا آرمیدیم اونجا می‌شینیم در مورد زمان با هم‌دیگه صحبت می‌کنیم همه می‌فهمن زمان یعنی چی؟❓
دیگه اون‌جا صحبت هم نمی‌خواد بکنیم. نگاه می‌کنیم به هم‌دیگه، 👤 👤 👤 زمان؛ یادته؟ 😪😢 همه می‌فهمن با هم‌دیگه راحت تفاهم می‌کنیم. 😕 یا علی ☺️✋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1_39703057.mp3
3.66M
صوت ۳ دقیقه حضرت معصومه سلام الله علیها حاج آقا عالی #صدای_باران ☔️https://eitaa.com/sedaybaran ═══ ೋ❤️ೋ═══
Panahian-VighegiHayeDokhtaranAzNegaheEmamSadegh-64k.mp3
1.98M
🎵ویژگی‌های منحصر به‌فرد دختران از نگاه امام صادق(ع) #کلیپ_صوتی #صدای_باران ☔️https://eitaa.com/sedaybaran ═══ ೋ❤️ೋ═══
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷✨🌷✨🌷 🌷✨🌷✨ 🌷✨🌷 🌷✨ 🌷 زهزاران زائر درد آشنا من هم یکی زین همه مسکین سر تا پا گدا،من هم یکی هرطرف بسته دلی قفل ضریح مهر تو مهر شد با خون دل، این قفل ها، من هم یکی 🙏✨ سلام به دوستان و عزیزان کانال ☺️✋ ان شاءالله امشب هم با یکی دیگه از تدریس های در خدمتتون هستیم. با ما همراه باشید. ⤵️⤵️⤵️
🌷بسم الله الرحمن الرحیم🌷 ⏳مدیریت زمان⌛️
زمان خیلی اهمیت داره👌 خواهش و تمنای بنده برای این بود که بیایید به زمان یه جور دیگه نگاه بکنیم.👀 🔸 وقت کسی رو نگیریم. 🔸 وقت کسی رو ضایع نکنیم. 🔸 وقت خودمون رو ضایع نکنیم. 🔸وقت خودمون رو راحت بذل و بخشش نکنیم. 🔸بی‌بند و بار درباره‌ی زمان نباشیم.
یک مرجع بزرگوار تقلید، یک عالِم بزرگ میومد برای نماز، بعد، من گاهی خدمتشون می‌رسیدم به یه مناسبتی، مثلاً حالا با ماشین می‌‌ا‌ومدند تو حرم برای نماز یا گاهی دو دقیقه زودتر، گاهی یه دقیقه با تأخیر می‌شد دیگه ماشین راه رو معلوم نمی‌کنه دیگه. 🌱🌱
سعی می‌کردند همیشه زودتر بیان، بین سه دقیقه تا یک دقیقه فاصله‌ی زمانیش بود که به اذان برسه، اون یک تا سه دقیقه‌ای که معمولاً نوسان بود برای اینکه به اذان برسه یه قرآنی داشتند باز می‌کردند یک سلام و علیک، شروع می‌کردند به خوندن. حالا این یک دقیقه مگه شما چند خط از قرآن می‌تونید بخونید؟❗️ دقت در استفاده‌ی از زمان حداقلی چقدر مهمه؟👌
🔴یه نفر از یکی از کشورهای شرق دور، طلبه بود. بهش گفتم: «بر می‌گردی کشورت یه چند نفر رو هم وَردار بفرست اینجا که درس طلبگی بخونن راهِ تو رو ادامه بدن.» 👬 گفت: «نه تو رو خدا، من احدی را به ایران نخواهم فرستاد.» گفتم: چرا؟😳
گفت: «اونجا مسلمون‌هاش فکر می‌کنن حالا از دور صدای دُهُل خوش است، ایران چه خبره. خوبی‌هایی شنیدن، میان اینجا اولین ویژگی‌ای که باهاش برخورد می‌کنن و متنفر میشن،😰 اینه که ایرانی‌ها در ارتباط با زمان و وقت خیلی دست و دل بازن.» 🕚🔥
🔸البته دست و دل باز‌تر از ما هم هست، در اقوام دیگری که هر چی اون طرف‌تر می‌ریم یه کمی مثل اینکه... ولی خب دیگه من توضیح نمیدم. 🔥🔥🔥🔥
خب وقت خیلی بی‌ارزشه🕰 برای کسی که وقت بی‌ارزش باشه یعنی جان بی‌ارزشه.🔫 برای کسی که وقت بی‌ارزش باشه پول ارزشمند باشه یعنی یه نوع حماقت. 💴💸 برای کسی که وقت بی‌ارزش باشه یعنی معنویت و هرگونه ارتباطِ خوب با خدا ارزش چندانی نداره.🚫
دوستان من؛ 🎤 در این ماه مبارک رمضان بیایید جدای از ارزش‌گذاری برای زمان، جانِ خودمان را فدای خدا کنیم. یعنی چی؟ ❗️❗️ یعنی یه مقدار وقت بذاریم برای خدا.🕰 خیلی‌ها هستن برای قرآن خوندن، برای نماز خوندن، دنبالِ حال می‌گردند، حالِ خوشی دارن یا نه؟👼 حال رو رها کن عزیزِ من! زمان داری یا نه؟
🔸تنها جایی که می‌شود زمان را سرمایه‌گذاری کنی، نزد خود پروردگار عالمه. 🔸تنها کسی که قیمت زمان را می‌داند و ارزش آن را به تو پرداخت خواهد کرد، اگر وقت خود را برای او بگذاری، خود پروردگار عالم است.👌
هیچ‌وقت، هیچ‌وقت نمازت رو با عجله نخون، ❌ بگو خدایا من وقت، برای تو به قدر کافی دارم. جاهای دیگه حسرت دارم که چرا وقت می‌گذارم.😔
لحظه هاتون ناب التماس دعا و یا علی 🌷🙏
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یا امام رضا ! دلم هوای تو کرده شه خراسانی... چه می شود که بیایم حرم به مهمانی؟ دلم زکثرت زشتی بریده آقاجان… عنایتی که بیایم، تویی که درمانی ! #صدای_باران ☔️https://eitaa.com/sedaybaran ═══ ೋ❤️ೋ═══
رفته بودم زیارت... حرم ثامن الحجج... یک شب نسبتا شلوغ... هوا خوب بود... مردم تو صحنهای حرم نشسته بودند... کفشامو دادم کفشداری... چشام هوس ضریح داشت... دستام وصال ضریح داشت... دلم تمنای یک درددل جانانه... سرتا پا مشتاق و بیقرار... کلا حال عجیبی بود ... به سمت رواقهای منتهی به روضة المنوره... یا همون ضریح قشنگ آقا... راه افتادم... با خودم مقدمه چینی میکردم... برای حرفایی که میخوام بزنم... و حرفایی که سنگینی کرده رو دلم... حاجتایی که باید بگم... چیزایی که میخوام... نیازهایی که باید مطرحشون کنم... با همین افکار قدم به قدم... نزدیک میشدم به مقصود... گویا خودم بودم و خودم... انگار !!! من تنها بودم... گریه پسربچه چهار ساله ای... رشته افکارم رو پاره کرد... نگاهمو انداختم سمت اون... گوله گوله اشکاش میدوید رو صورتش... مستاصل بود... حیرون... درمانده!!! رفتم سمتش... چیشده عزیزم!؟ چرا گریه میکنی!؟ خجالت کشید... ولی انقد غصه داشت که ... نمیتونست حرف بزنه... هق هق امونشو بریده بود... نشستم مقابلش... با انگشتم ... اشکاشو فراری دادم... نگاهش کردم... با پس زمینه ای از تبسم... چیشده!؟ باباتو گم کردی!؟ کودک ، منتظر همین حرف بود... چشماش درشت شد... یکی دیگر هم ... غم اونو فهمید... درکش کرد... اما چشاش پُر تر بارید... شکلاتهای خادمای حرم... نوازشهای من... دلجویی مردم... هیچکدوم فایده نداشت... اصلا منم یادم رفت... که چقد حرف با امام رضا داشتم... ظاهرا عبای من... ی جورایی باعث شد که ... به من اطمینان کنه... چون عبامو گرفت... اطمینان کرد... مثل برق از ذهنم عبور کرد... وای به حال کسانیکه... مردم به عبایشان اطمینان کردند... اما خودشان از نفسشان نامطمئن!!! و چقدر بی رحمند کسانیکه... به عبایشان اطمینان کردند دیگران... و شکستند این اطمینان را... باز کودک را مقابلم دید... اینبار مانوس تر بودیم دست من را گرفته... محکم و با یقین... قرار است این صاحب عبا... پدرم را پیدا کند... هر دو استوار بودیم او از اطمینان به من... من به پیدا کردن پدرش... راه افتادیم... به سمت صحن... پرسیدم از او... آخرین بار کجا پدرت را دیدی!؟ آخرین بار کجا باهم بودین..؟ اشاره کرد به سمت دارالولایه... _ اونجا بودم با بابام!!! با تعجب گفتم ... پس اینجا چکار میکنی!!؟ هیچی نگفت... نخواستم خجالت... رو غم گم شدنش اضافه شه... دستشو گرفتم و رفتیم ... سمت دارالولایه... گفتم خوب نگاه کن... پدرتو دیدی به من بگو... و خودم فرو رفتم در افکارم... چه داستان قریبی دارد این طفل... چقدر آشنای این زمانه هست... اگر در دارالولایه... دست پدرت را رها کنی... و غافل شوی... نه تنها پدرت را گم میکنی... حتی از دارالولایه هم خارج میشوی!!! و سرگردان و متحیر... باز خدا بیامرزد رفتگان این طفل را... لااقل به دنبال پدر گمشده اش هست... دستم را کشید... به خودم آمدم... مردی به سمت ما میدوید... مشتاقتر از طفل... پریشانتر از گمشده... انگار خودش گمشده... دوید و نزدیک... نزدیک و نزدیکتر... هیچکس را نمیدید... جز طفل گمشده... دستم رو رها کرد... هر دو به وصال هم رسیدن... و من نفهمیدم کدام یک... مشتاقتر بودند... گمشده یا فراموش شده!!! پدر برخاست... صورتم را بوسید... خدا خیرتون بده... داشتم دق میکردم... خدا هرچی میخواین بهتون بده... نمیدونم چرا لال شدم... آره... لال لال سمت ضریح رفتم... تمام حاجتا و درددلا رو فراموش... اشک امونم نمیداد... میگفتم اقا جان... خودت گفتی... امام پدری مهربان است... تمام عمرم... بلکه به اندازه تمام عمر پدرم... ۱۱۸۲ سال... پدرمان را گم کرده ایم... در همان دارالولایه ای که... دستش را رها کردیم!!! و غافل ماندیم... از دارالولایه خارج شدیم... نفهمیدیم... به اندازه طفلی هم اشک نریختیم... نفهمیدیم گم شدیم... و وای از دل پدرمان... او که مشتاقتر است به ما... اوکه میگوید ... هرگز فراموشتان نمیکنم... غیر مهملین لمراعاتکم... او در چه حال است!!! خودم را مقابل ضریح دیدم... کی رسیدم.... چگونه رسیدم... نفهمیدم... همه حرفهایم را فراموش کردم... حرف مهمتری داشتم... گونه ام مرطوب... چشمانم مرطوب اما لبانم خشک... فقط یک حاجت... یک درد دل... یک خواسته... آقا جان... به عبایت قسم... ما را به پدرمان برسان... 💢اللهم عجل لولیک الفرج💢 ✍س‌.ح‌.ط... ☔️https://eitaa.com/sedaybaran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷🍃🍃🌷🍃🍃🌷 🌷🍃🍃🌷🍃🌾 🌷🍃🍃🌷🍂 🌷🍃🍃🍁 🌷🍃🌾 🌷 خدایم؛ ای بلند مرتبه ی مهربان: ناتوانم، تنها به نگاهت، به وجودت ،به حضورت در زندگانیم محتاجم. 🙏😌 خدایم قلبم را برای رسیدن به خودت به نهایت پاکی ها منور بگردان . ومرا در روز موعود در ردیف پاکان قرار ده. ✨😇✨ سپاس از اینکه به روزهای تاریکم روشنی و رنگ، رنگی به سلیقه خودت پاشیدی،،، 🍃🍂🍃 خدایم برای بودنت در زندگانیم سپاسگذارم زیاد... خیلی زیاد... 🍂🍂  
سلام و عرض ادب خدمت تک تک شما بزرگواران زندگی هاتون به رنگ خدا 👌☺️ در خدمتتون هستیم با مبحث: