eitaa logo
صدای ظهور ۳۱۳ 🇮🇷🇵🇸🇾🇪
38.6هزار دنبال‌کننده
3.9هزار عکس
1.8هزار ویدیو
0 فایل
از عاشورا درس گرفته‌ایم که #تا_حسین_نیامده_مسلم_ولی‌امر_است #ظهور نزدیک است. برخیزیم 🚩🚩 کانال خبری - تحلیلی - آخرالزمانی صدای ظهور ۳۱۳ انتشار با ذکر منبع... 🚀 #تعرفه تبلیغات در کانال زیر: https://eitaa.com/joinchat/1393951102C3f54dd04cc @MeSaleh2023
مشاهده در ایتا
دانلود
صدای ظهور ۳۱۳ 🇮🇷🇵🇸🇾🇪
🎥 #دودمه زیبا #شب_نهم_محرم #شب_تاسوعا شب یل کربلا #ابالفضل_العباس ◾️ ای علم افراشته در عالمین ◾️
💥 به شریعه رسید. 🔥 چهار هزار گردن‌کشِ خونخوارِ محافظ شریعه، از مقابل عباس گریختند. میدانند عباس فرزند رشید کرار است. عباس به رسید و را پُر کرد. نور در دل های حسین علیه‌السلام روشن گردید. ناله‌های و کودکان به گوش میرسد. حریفی توان رویارویی با عباس ندارد. عباس به سوی خیام پیش میرود. ❌ اما؛ ناجوانمردان شروع به تیرباران آنهم از فاصله دور کردند! کسی جرات نزدیکی به را ندارد و نامردی بهترین روش جنگی نامردترین مردمان تاریخ در برابر رشید است. 🔹 دست راست را زدند، سقا از پا نیفتاد. 🔹 دست چپ را زدند، سقا از پا نیفتاد. 🔸 مشک را که زدند، سقا ناامید شد. ◾️ دیگر نیازی به عمود آهنی نبود... 🖤 صلی‌الله علیک یا اباعبدالله الحسین 🇮🇷 @sedaye_zohoor313 🏴🚩
صدای ظهور ۳۱۳ 🇮🇷🇵🇸🇾🇪
💥 #عباس به شریعه #فرات رسید. 🔥 چهار هزار گردن‌کشِ خونخوارِ محافظ شریعه، از مقابل عباس گریختند. میدان
📚 درحالی‌که باوفای یک به یک بر خاک افتاده بودند و گرمای سوزان و بر اندک یاران علیه‌السلام غلبه کرده و فریاد تشنگی کودکان به اوج رسیده بود؛ ارباب بی‌کفن، عباس علیه‌السلام را صدا کرده و از او خواست بیاورد. 📌 عباس و پشت به پشت هم بر لشگر بی‌حیای و تاخت‌اند تا بتوانند خود را به شریعه برسانند. دشمن که تعدادشان از ریگ‌های دشت کمتر نبود، بین عباس و حسین علیهم‌السلام فاصله انداختند. ❤️ بر لشگر ده‌ها هزار نفری دشمن تاخت. راه سد شده‌ی را شکافت و را پر کرد. قصد خیمه‌ها کرد. از بین چندین هزار نظامی دشمن، کسی جرات رویارویی با عباس نداشت. تیرباران تنها راه سپاه اعداء بود که میتوانست جنگاوری رشید چون حسین علیه‌السلام را زمین‌گیر کند. 📌 تیر بر بدنش زدند، تیر بر چشمانش زدند، بدن او تیرباران شد. تشنگی و زخم و جراحت را از نفس انداخت. دست راست او را قطع کردند. مشک را به دهان گرفت و شمشیر بر دست چپ. دست چپ او را قطع کردند. تیر بر مشک او زدند. خونخواری داعشی مسلک از سپاه سفیانی، عمودی آهنین بر فرق عباس زد و عباس بر زمین افتاد... 🖤 صلی‌الله علیک یا اباعبدالله الحسین 🇮🇷 @sedaye_zohoor313 🏴🚩
صدای ظهور ۳۱۳ 🇮🇷🇵🇸🇾🇪
⚠️ مدافع پدر نه، مدافع #ولایت بود... 📌 برای دفاع از امام، به آب و آتش زد. ❌ نبرد سختی بود. همین که
✍ برای علمدار دشت کربلا (۱/۲) 📌 روز از نیمه گذشته بود. پس از شهادت اصحاب و یاران، علیه‌السلام تنهایی امام را نتوانست تحمل کند. محضر رسید و اذن میدان و جانفشانی خواست و عرض کرد: مولای من، اجازه‌ی میدان می‌دهی؟ علیه‌السلام گریه‌ی شدیدی کردند و فرمودند: برادر، تو منی. عباس عرض کرد: سینه‌ام تنگ است و از زندگی سـیر شده‌ام. امام فرمودند: برو و مقداری برای این اطفال بیاور... 🔹 جناب قمر منیر بنی‌هاشم، به دوش گرفت و روانه‌ی میدان شد. با سپاه عدو، درباره‌ی آوردن آب به خیمه‌ها سخن گفت. وقتی از آنها مأیوس شد، نزد امام بازگشت و طغیان و سرکشی دشمن را به عرض رسانید. در این حال صدای کودکان، فضای خیام را پر کرده بود. ▫️ از پرچمی که روی دوشت فخر میکرد ▫️ معلوم شد که منصب تو فرق دارد ▪️ مثل مرد خدا مرد دعایی ▪️ در سجده یارب یارب تو فرق دارد ▫️ عباسیون را به می‌شناسند ▫️ آقا، اصول مکتب تو فرق دارد ▪️ تو پیر عشقی، میر عشاق الحسینی ▪️ با کل عالم، مذهب تو فرق دارد 🔺 ، غیرت‌الله، خدای ادب و احساس، نگاهی به چهره‌ی معصوم کودکان انداخت و بدون تأمل به سوی شریعه رفت. لشگر نزدیک به سی هزار، بین او و شریعه حائل بودند. فقط چهار هزار نفر مامور محافظت از شریعه بودند. ✅ از یک سو و از سوی دیگر به قلب دشمن زدند. عجب نبردی، عجب حماسه‌ای. چه مبارزانی. به به، پسران حیدر به دل زده‌اند و دشمن بی‌شمار، رمیده و هراسان، به عقب رانده میشود. این گله‌ی رمیده، چاره‌ای ندارد جز نامردی و ناجوانمردی، حمله به خیمه‌ها برای برگشتن از میانه‌ی میدان 💥 دلاور، مردانه به نگهبانان شریعه حمله کرد. شوخی نیست، عبور از بین سی هزار غدّار و نابکار و جانی. علمدار، جمع کثیری را کشت و وارد شد، دست زیر آب برده و آب را تا مقابل صورت، بالا آورد. ذَکَرَ عَطَش الحسین و اهل بیته، به یاد لبان خشکیده حسین و اهل بیت افتاد و آب را برگرداند به شریعه. مشک را پر کرده و راهی شد... 🔥 دیوان و ددان، چون گله‌ای رمیده از مقابلش می‌گریختند. عباس یل ام‌البنین، چونان شیر خشمگین، به سمت خیمه‌ها روانه شد. یا حیدر یا حیدر یا حیدر یا حیدر ❌ دشمن ناجوانمرد، وقتی دید حریف شیر پسر کرار، برادر رشید و یل دلاور نیست و فرماندهان و جنگاوران نامی عرب، یک به یک و تنها با یک ضربت، به دستان پرتوان عباس راهی جهنم میشوند و مابقی نیز جرات رویارویی ندارند، رو به حیلت قدیمی نظامی اعراب در جنگ‌ها آورد. تیراندازی از راه دور و با تعداد تیر فراوان ▪️ مانند تو در ارتش که دیده؟ ▪️ و سقا و علمدار 🔥 دشمن نامرد، راه را بر او بست. کاشف کرب‌الحسین، برای محافظت از مشک، از میدان فراخ، به سمت نخلستان رفت و دشمن نیز به دنبالش. دشمن از هر سو، تیر و نیزه به سمتش پرتاب می‌کردند، تا اینکه زره از انبوه تیرها همچون خار پشت به نظر می‌رسید. 🔹 رمق از بازوان عباس رفته بود. شوخی‌ست مگر؟! یک نیمه روز کامل، در اوج گرما، با کامل، همراه با اندوه فراوان از تنهایی مولا، در غم از دست دادن یکایک یاران، برادران، بنی‌هاشم و اصحاب، و در پی هر یورش دشمن سرکش به خیمه‌ها، جنگیده باشی و باز هم تشنه‌کام، دلاورانه، یک به سی هزار، به قلب دشمن سرکش بزنی. یا فاطمه‌الزهرا... 🔥 تیرها و نیزه‌ها به سوی عباس روانه، رمق از او گرفته شده. عباس در میان نخلستان، مردانه میکرد و از امید خیمه‌ها، حفاظت میکرد. ابرص بن شیبان، از میان بوته‌ها و درختان بیرون آمده، دست راست حضرت را قطع نمود، حضرت، مشک را به دوش چپ انداخت و با دست چپ جنگید و اینگونه خواند: وَ اللهِ اِنْ قَطَعْتُموا یَمینی، اِنّی اُحامی اَبَداً عَنْ دینی، به خدا قسم اگر دست راستم را قطع کنید، من دست از حمایت از دینم بر نمیدارم. یا رسول‌الله 🔥 در این هنگام (ادامه در بخش دوم) 🖤 السلام علیک یا ابا عبدالله 🇮🇷🇵🇸 @sedaye_zohoor313 🏴🚩
صدای ظهور ۳۱۳ 🇮🇷🇵🇸🇾🇪
✍ برای علمدار #شهید دشت کربلا (۱/۲) 📌 روز #عاشورا از نیمه گذشته بود. پس از شهادت اصحاب و یاران، #عب
✍ برای علمدار دشت کربلا (۲/۲) 🔥 در این هنگام، حکیم بن طفیل، دست چپ حضرتش را از مچ قطع کرد. ، مشک را به دندان‌های مبارک گرفته، تمام سعی خود را میکرد که آب را به برساند. خود را به روی مشک انداخت تا تیرها به خودش بخورد و به مشک آسیب نرسد. موج پرتاب تیر و نیزه ادامه داشت. تیری به خورد و بر روی زمین ریخت... ▪️ تیر بر مشک نه، بر این جگر تشنه نشست ▪️ عشق ساکت منشین با دل من زاری کن 🔺 در این حال، دشمن تیری به چشم و تیری به مشک زد، حکیم بن طفیل با گرزی آهنین فرق مبارک را نشانه گرفت و ضربتی وارد کرد. با صورت از روی اسب به زمین افتاد. یا الله... ▪️ تیر را با سرِ زانوش کشید از چشمش ▫️ حیف از آن چشم، که مژگانِ ترش ریخت به هم ▫️ او که افتاد زمین، دور و برش ریخت به هم ▪️ خواهرش خورد زمین، مادرِ غش کرد 📌 دلاور در این هنگام عرضه داشت: یا علیک منی‌السلام، ای ابا عبدالله بر تو سلام، مرا دریاب... 💢 یگانه دلاور عرب، چونان باز شکاری، گله‌ی کفتارهای خونخوار را متفرق کرده، خود را به نعش پاره‌پاره‌ی برادر رشید خود رسانید‌. این شیرمرد و و ایستادگی، وقتی به رسید، از یکسو نگران خیام و تنهایی زنان و کودکان بود و از سویی، نگران برادر. نمیشود ماند و نمیشود رفت. چه بد حالی‌ست این حال... 💥 برخی در تاریخ نگاشته‌اند، عباس در بالین جان سپرد، حضرت در آن هنگام فرمودند: الان انْکَسَر ظَهری، عباسم، الآن کمرم شکست و چاره‌ام از هم گسست... ▪️ جز تو به فکر خیمه‌گاهم هیچکس نیست ▪️ بعد از تو آب آور بخواهم هیچکس نیست ▫️ پای شریعه، لشکرم را دادم از دست ▫️ جز یک حرم زن، در سپاهم هیچکس نیست ▪️ غربت سراغم آمد عباسم که می‌رفت ▪️ غیر از علی اصغر، گواهم هیچکس نیست ▫️ زیر بغل‌های مرا باید بگیری ▫️ من داغ دیدم، عذرخواهم هیچکس نیست ▪️ تنها شدم اطرافم اما ازدحام است ▪️ هم هست یعنی آشنا هم هیچکس نیست ▫️ بی‌دست میشد کاش دستم را بگیری ▫️ حالا که بی‌تو تکیه‌گاهم هیچکس نیست ▪️ فرقت شکسته، با علی فرقی نداری ▪️ پاشیده‌تر از جسم ماهم هیچکس نیست ✍ ، ای پرچمدار عشق و دلدادگی، فرزند عزیز غیرت‌الله، صاحب جود و سخا، اقامه‌گر عزا، انتقام گیرنده‌ی خون خدا، به خوبی شنیده میشود. یا كاشِفَ الْكَرْبِ عَنْ وَجْهِ الْحُسَیْنِ اِكْشِفْ كَرْبى بِحَقِ اَخْیكَ الْحُسَیْنِ، قسم می‌خوریم که ما نیز همچون شما، با بصیرت و هشیاری در دفاع از ، تا پای جان پای کار می مانیم و فرزند زهرای مرضیه را تنها نخواهیم گذاشت... 💔 اَيْنَ الطّالِبُ بِدَمِ الْمَقْتُولِ بِكَرْبَلآءَ 🏴 🖤 السلام علیک یا ابا عبدالله 🇮🇷🇵🇸 @sedaye_zohoor313 🏴🚩