💥اطلاعیه مهم فرهنگی / برگزاری چهارمین جلسه زیارت حضرت زهرا(س)
🌹 السلام علیک یا فاطمه الزهرا(س)
🌹 السلام علیکم یا جمیع الشهدا و یا انصار دین الله
*🔹 خانواده های معزز شهیدان و مردم شهید پرور منطقه بهشت وحدت*
🔵 بدین وسیله به اطلاع می رسد برنامه قرائت زیارت #حضرت_زهرا(س) امشب در جوار قبور مطهر #شهدا_منطقه_بهشت_وحدت و به یاد شهدای والامقام روستای مطهرآباد برگزار می شود. ( #همه_دعوتید )
🌸 مکان جلسه: امشب 20 خرداد ماه 1402 - #امامزاده_خواجه_ابورضا(ع)
🔹 ساعت شروع: بلافاصله بعد از نماز مغرب و عشاء به همراه نماز جماعت
*#همه_می-آییم*
❇️ ستاد برگزاری مراسم قرائت زیارت حضرت زهرا(س) منطقه بهشت وحدت
❇️ستاد یادواره شهدای منطقه بهشت وحدت
#با_شهدا
🌹شهید اکبر آبرین🌹
نام پدر:علی
تاریخ و محل تولد:۱۳۴۲/۰۹/۱۵_بهاءآباد
شغل:طلبه
تاریخ ومحل شهادت:۱۳۵۹/۰۸/۲۸_خرمشهر
سن هنگام شهادت:۱۶ سال و ۱۱ ماه
#شهید_شاخص_شهرستان_زرند_در_سال۱۴۰۳
#خاطرات_شهید
✍️راوی مادر شهید
#هدیه_به_مادر
به سن تکلیف نرسیده بود؛اما روزه می گرفت.یک روز به به برادرش«محمد» گفت : «داداش! من تا به حال بیست روزه گرفته ام و تو هشت روزه ؛ در حالی که روزه نه برمن واجب است نه بر تو . بیا روزه هایمان را به مادر که خیلی برایمان زحمت کشیده و حق زیادی بر گردنمان دارد،هدیه کنیم»
من که شاهد گفتگوی آنها بودم،گفتم:«من راضی نیستم شما گرسنگی و تشنگی را تحمل کنید و روزه بگیرید و آنها را به من هدیه کنید»
اکبر گفت :«مادر این هدیه در مقابل زحمات شما ،هیچ است؛شما حق زیادی بر گردن ما دارید.»
#وصیت_نامه_شهید
✍️همیشه بچه های خود را طوری تربیت کنید که علیه حکومت های باطل بجنگند.
💥شادی روح مطهر و ملکوتی شهدا و تعجیل در فرج آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف ،صلوات🙏
#شهدا_منطقه_بهشت_وحدت
✍ #تحریریه_کانال_صدای_بهاءآباد
#صدای_بهاءآباد
#با_شهدا
🌹شهید محمدرضا ناطقی🌹
نام پدر:محمد حسین
تاریخ و محل تولد:۱۳۴۱/۱۰/۱۸ _کرمان
شغل:پاسدار
تاریخ و محل شهادت:۱۳۶۰/۰۹/۱۷_بستان
سن هنگام شهادت: ۱۸ سال و ۱۱ ماه
#خاطرات
✍️راوی مادر شهید
#بهتر_است_به_فکر_دیگران_باشیم
مدتی بود که از من تقاضای پول می کرد .یک روز به اوگفتم :«این پول ها را برای چه کاری می خواهی؟»گفت :«یکی از دوستانم کتاب ندارد،می خواهم برایش کتاب بخرم.»گفتم :«به فکر خودت هم باش،به خودت هم بِرس.»گفت :«مادر !بهتر است به فکر دیگران باشیم ،اینجوری خداهم از ما راضی است .»در دلم او را تحسین کردم ؛چرا که بر خلاف سن کمش،دید وسیعی داشت و از خدمت کردن به دیگران لذت میبرد.
💥شادی روح مطهر و ملکوتی شهدا و تعجیل در فرج آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف ،صلوات🙏
#شهدا_منطقه_بهشت_وحدت
✍ #تحریریه_کانال_صدای_بهاءآباد
#صدای_بهاءآباد
#با_شهدا
🌷شهید حسین سلطانی🌷
نام پدر:ماشاالله
تاریخ ومحل تولد۱۳۴۲/۱/۲_ بهاءآباد
شغل: دانش آموز
تاریخ و محل شهادت:۱۳۶۱/۱/۲_دشت عباس
سن هنگام شهادت:۱۹ سال
#خاطرات
#کار_بازبان_روزه
✍️راوی خواهر شهید
🔹ماه مبارک رمضان،همنشین فصل گرم تابستان بود.حسین روزه داشت ودر خانه ی ما بنایی می کرد. یک روز به او گفتم :« برادرم!ما توقع نداریم با دهان روزه،در گرمای طاقت فرسا کار کنی.»
لبانش که از شدت عطش،ترک خورده بودند به خنده باز شدند،گفت:«کار کردن برای من، لذتبخش است.کار نوعی عبادت است.دوست ندارم بیکار باشم.»
#فرازی_از_وصیتنامه
برادران و خواهران!من شما را به ایمان دعوت می کنم،به پیمودن راه خدا دعوت می کنم.شما را به داشتن حجاب دعوت می کنم.
🌷شادی روح مطهر و ملکوتی شهدا و تعجیل در فرج آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف ،صلوات🙏
#شهدا_منطقه_بهشت_وحدت
✍ #تحریریه_کانال_صدای_بهاءآباد
#صدای_بهاءآباد
#با_شهدا
🌷شهید ماشاالله قلیزاده🌷
نام پدر:اکبر
تاریخ و محل تولد:۱۳۳۹/۸/۴_مطهرآباد
شغل:پاسدار
تاریخ و محل شهادت:۱۳۶۵/۱۰/۲۱_شلمچه
سن هنگام شهادت: ۲۶ سال و ۲ ماه
گوشه ای از یادداشتهای شهید
🔸شهادت و ایثار و مرگ در راه خدا، بالاترین نمونه ی ایثار است. ایثار، مقدم دانستن دیگران برخود است و شهید شدن در راه خدا و اسلام، به خاطر سعادت جامعه است. شهادت، انتخاب مرگ است که شهدای انقلاب و اسلام آن را انتخاب کرده اند.
#خاطرات_شهید
✍️راوی همسر شهید
#مهر_پدری
🔸برای آخرین بار ،عازم جبهه بود. هنوز هوا کاملا روشن نشده بود و بچه ها خواب بودند، :گفت: «آنها را بیدار نکن ،همین طور که خواب هستند، با آنها خداحافظی می کنم. می ترسم مهر پدری بر من غلبه کند و باعث شود از وظیفه ی شرعی خود غافل شوم.»
بچه ها را در حالی که خواب بودند ،بوسید، چند قدمی رفت و دوباره برگشت و آنها را بوسید. این کار را چند مرتبه تکرار کرد؛ انگار می دانست این بوسه ها و نوازشها، دیگر تکرار نمی
شوند. برای آخرین مرتبه خم شد ،آنها را بوسید ،دست نوازش بر سرشان کشید و رفت.
🌹شادی روح مطهر و ملکوتی شهدا و تعجیل در فرج آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف ،صلوات🙏
#شهدا_منطقه_بهشت_وحدت
✍ #تحریریه_کانال_صدای_بهاءآباد
#صدای_بهاءآباد
صدای بهاءآباد
#با_شهدا
🌷شهید مجید یوسف زاده🌷
نام پدر: حسین
تاریخ و محل تولد: ۱۳۴۶/۱۰/۱_فتح آباد علیا
تاریخ و محل جانبازی:۱۳۶۵/۱۰/۲۷_شلمچه
تاریخ و محل شهادت:۱۳۷۰/۳/۵_بیمارستان سینا،زرند
سن هنگام شهادت: ۲۳ سال و ۵ ماه
🔹شرح مختصری از بیست و سه بهار زندگی
مجید هفتمین فرزند خانواده بود که در سال ۱۳۴۶ در روستای فتح آباد علیا به دنیا آمد دوران ابتدایی را در دبستان «قدس» در زادگاهش گذراند و سپس ترک تحصیل کرد و به کمک پدرش
در کارهای کشاوزی پرداخت.
او برای اولین بار در سال ۱۳۶۵ از طریق نهاد مقدس بسیج عازم جبهه شد و چون آموزش نظامی ندیده بود، در قسمت تدارکات و آشپزخانه مشغول خدمت شد. وی برای دومین بار در دیماه ۱۳۶۵ به عنوان بسیجی در قالب سپاه محمد صلی الله علیه و آله به جبهه اعزام شد و به عنوان امدادگر در قسمت حمل مجروحین مشغول به خدمت گشت.
#خاطرات_شهید
✍️راوی:جانباز علی اکبرزاده دوست و همرزم شهید
«آغاز جانبازی»
🔹عملیات کربلای پنج آغاز شده بود از زمین و آسمان آتش می بارید. تعداد شهدا و مجروحین زیاد بود و من و مجید مشغول حمل آنها به عقب بودیم از سپیده دم تا ظهر با چند نفر از همرزمانمان تعدادی از شهدا و مجروحین را به عقب آوردیم.
چیزی به اذان ظهر نمانده بود، مشغول حمل یک مجروح با برانکارد بودیم که گلوله ی خمپاره ای در چند قدمی ما به زمین نشست و سه نفر از همرزمانمان همان لحظه به شهادت رسیدند. من و مجید هم از ترکشهای آن گلوله بی نصیب نماندیم ترکش به پهلوی او و به صورت و شکم من اصابت کرد خون زیادی از بدنم رفته بود به سختی خودم را به او نزدیک کردم. آهسته گفت: «علی حالت چطوره؟»
گفتم:«بلند شو تا کنار خاکریز برویم،این محور به شدت زیر آتش دشمن است.»
دستش را گرفتم تا از زمین بلندش کنم.نمی توانست از جایش تکان بخورد،تمام بدنش کاملاً خشک شده بود.
ما را با لندکروز به عقب آوردند و به بیمارستانی در تبریز اعزام کردند.آنجا مشخص شد که او از گردن به پایین،قطع نخاع شده و دیگر قادر به حرکت نیست.و این آغاز جانبازی مجید بود
💥منبع: کتاب ره یافتگان کوی یار جلد اول
🌹شادی روح مطهر و ملکوتی شهدا و تعجیل در فرج آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف ،صلوات🙏
#شهدا_منطقه_بهشت_وحدت
✍ #تحریریه_کانال_صدای_بهاءآباد
#صدای_بهاءآباد
#با_شهدا
🌷شهید محمد خالقی🌷
نام پدر: مختار
تاریخ و محل تولد:۱۴۴۶/۰۷/۰۲_عبدل آباد
شغل :طلبه
تاریخ و محل شهادت:۱۳۶۵/۱۰/۰۵_خرمشهر
سن هنگام شهادت:۱۹ سال و ۳ ماه
🔸فرازی از وصیت نامه شهید
🔹انشالله این انقلاب به انقلاب جهانی حضرت ولی عصر (عج) متصل می شود ؛ اما شما ای مردم ! نکند در خانه بمیرید ، که امام حسین علیه السلام در صحرای کربلا به شهادت رسید و نکند در رختخواب،جان دهید؛ حال آنکه امام علی علیه السلام در محراب عبادت به شهادت رسید. پس دست از امام برنداشته و امام را تنها نگذارید و وحدت خود را حفظ کنید.
#خاطرات_شهید
✍️راوی:حاج محمود خالقی برادر شهید
«وداع»
🔹چند روز بیشتر به عملیات نمانده بود. نزدیک غروب آفتاب بود که من، محمدحسین زنگی آبادی و برادرم (محمد) به طرف سوله ای که بچه های طلبه و گردان ۴۱۱ آنجا بودند، رفتیم. رو به غروب خورشید کردیم و دعای فرج امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) را با هم خواندیم. بعد از پایان دعا مشغول خداحافظی با تک تک بچه ها شدم نوبت به محمد رسید. همدیگر را در آغوش گرفتیم سر روی شانه ی یکدیگر گذاشته بودیم و اشک می ریختیم. همه ی بچه ها دور ما جمع شده بودند و در حالی که اشک می ریختند نظاره گر صحنه ی وداع دو برادر بودند. بی گمان و داع جانسوز دو برادر در سرزمین داغ کربلا در ذهن هایشان تداعی شده بود که صدای هق هق گریه شان فضای سوله را پر کرده بود.
💥منبع: کتاب ره یافتگان کوی یار جلد اول
🌹شادی روح مطهر و ملکوتی شهدا و تعجیل در فرج آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف ،صلوات🙏
#شهدا_منطقه_بهشت_وحدت
✍ #تحریریه_کانال_صدای_بهاءآباد
#صدای_بهاءآباد
#با_شهدا
🌷شهید محمد قائم پناه🌷
نام پدر: حسن
تاریخ و محل تولد:۱۳۴۰/۰۲/۱۰_مطهرآباد
شغل :طلبه
تاریخ و محل شهادت:۱۳۶۵/۱۱/۰۶_شلمچه
سن هنگام شهادت:۲۵سال و۹ماه
🔸فرازی از وصیت نامه شهید
🔹ای خدای مهربان، شهادت به وجود و یگانگی تو میدهم، شهادت به رسالت پیامبر می دهم و همه ائمه اطهار از مولا علی ابن ابی طالب تا حضرت بقیه الله روحی له الفداء را بعنوان امام قبول دارم و امام عزیز را دوست دارم.
ای مردم، از گناه بپرهیزید که در لحظه آخر عمر پشیمان می شوید. امام را دعا کنید، از دستوراتش اطاعت کنید و همیشه برای خدا کار کنید.
#خاطرات_شهید
✍️راوی:مادرشهید
🔹ایشان علاوه بر انجام واجبات به مستحبات هم به چشم واجبات نگاه می کرد و همیشه در خانه تاکید بر این امر داشتند که آدم بایدهمیشه وضو داشته باشد و یا این که چه خوب است انسان بعد از نماز صبح تلاوت قرآن داشته باشد و دعا بخواند و یا اینکه قبل از خواب قرآن بخواند و خود ایشان ماهی یک مرتبه قرآن را دوره می کردند.
از خصوصیات با ارزش ایشان آن بود که توکل ایشان بر خداوند زیاد بود ،مثلاً در حدود 10سال پیش حقوق ما حدود 980 تومان (کمتر از هزار تومان)بود ایشان از این پول به جبهه کمک می کرد و در زندگی هم خرج می کرد اما هیچ وقت ما از لحاظ مالی کمبود نداشتیم و این پول برکت عجیبی داشت .
📕منبع: کتاب ره یافتگان کوی یار جلد اول
🌹شادی روح مطهر و ملکوتی شهدا و تعجیل در فرج آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف ،صلوات🙏
#شهدا_منطقه_بهشت_وحدت
✍ #تحریریه_کانال_صدای_بهاءآباد
#صدای_بهاءآباد
صدای بهاءآباد
#با_شهدا
🌷شهیدحسین رضازاده 🌷
نام پدر: محمد
تاریخ و محل تولد:۱۳۴۳/۲/۲_بهاءآباد
تاریخ و محل شهادت:۱۳۶۵/۱۰/۲۱_شلمچه
سن هنگام شهادت: ۲۲ سال و ۸ ماه
🔸فرازی از وصیت نامه شهید
🔹عزیزان! اگر من را دوست دارید،در روز شهادتمرجشن بگیرید و شاد باشید که از خانواده شما چنین فرزندی به لقاءالله پیوست.وتو ای مادر و پدر! سر بلند باش و افتخار کن که پسرت به یاری حسین زمان،خمینی شتافت و به ندای «هَل مِن ناصرٍ یَنصُرونی» او لبیک گفت و به میدان نبرد شتافت و شهید شدن، انتظارش [و آرزویش ]بود.
#خاطرات_شهید
✍️راوی: فرشته رضازاده خواهر شهید
او برادرم «جواد» را خیلی دوست داشت.مدتی بود که همسر جواد دچار سردردهای شدیدی می شد.او را نزد دکتر بردیم.در آزمایشها و عکسهایش نشانی از بیماری خاصی نبود.روز به روز حالش بدتر می شد،غذایش کم شده بود و از حرف زدن افتاده بود.دکترها جوابش کردند،هیچ کس امیدی به زنده ماندنش نداشت.
یک روز حالش خیلی بد شد، او را نزد دکتر بردیم وقت برگشتن، سری به گلزار شهدا زدیم. اشک از چشمان همه جاری بود؛ حتی همسر جواد که خیلی بدحال بود، گریه می کرد. کنار قبر حسین نشستم و گفتم «حسین جان تو که جواد را خیلی دوست داشتی؛ تو پیش خدا آبرو داری از خدا و ائمه (علیه السلام) شفای همسرش را بخواه»
اشک می ریختم و با او درد دل می کردم وقتی به خانم برگشتیم، متوجه شدیم حال همسر جواد به کلی تغییر کرده است؛ انگار معجزه ای رخ داده بود؛ درد و مریضی از وجودش رخت بربست و او شفا یافت.
📕منبع: کتاب ره یافتگان کوی یار جلد اول
🌹شادی روح مطهر و ملکوتی شهدا و تعجیل در فرج آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف ،صلوات🙏
#شهدا_منطقه_بهشت_وحدت
✍ #تحریریه_کانال_صدای_بهاءآباد
#صدای_بهاءآباد
#با_شهدا
🌷شهید ناصر یوسف زاده🌷
نام پدر: مختار
تاریخ و محل تولد:۱۳۴۲/۰۱/۰۷_فتح آباد علیا
تاریخ و محل شهادت:۱۳۶۶/۰۲/۰۴_بانه، تپه سپیدار
سن هنگام شهادت: ۲۴ سال و ۱ ماه
🔸شرح مختصری از بیست و چهار بهار زندگی
🔹ناصر چهارمین فرزند خانواده بود که در سال ۱۳۴۲ در روستای فتح آباد، چشم به جهان گشود. دوران ابتدایی را در دبستان «قدس» در زادگاهش گذراند و سه سال مقطع راهنمایی را در مدرسه ی «توحید» در مطهر آباد به پایان رساند و سپس راهی شهرستان زرند شد و در دبیرستان امام خمینی(ره) رشته ی فرهنگ و ادب را برای ادامه ی تحصیل انتخاب کرد. ایشان همزمان با تحصیل در پادگان شهید بهشتی ،کرمان آموزش دید و سپس در یک دوره ی چهل و پنج روزه و در یک دوره ی سه ماهه به عنوان بسیجی، عازم جبهه شد. وی عضو تیم فوتبال «ابوذر» روستا بود و به عنوان دفاع آخر بازی می کرد.
#خاطرات_شهید
✍️راوی:سعید یوسف زاده هم ولایتی شهید
🔹ساخت فلکه ی روستا
🔸او و جمعی از دوستانش طرح فلکه ی روستا را ریختند و مشغول ساختن آن شدند. وقتی فلکه آماده شد آرم جمهوری اسلامی را که از آهن ساخته بودند با کمک مردم در آنجا نصب
کردند.
او که نوحه خوان هیئت ،بود در راه اندازی مجالس مذهبی احیاء شبهای قدر و جشن های مربوط به دهه ی فجر حضوری فعال داشت.
📕منبع: کتاب ره یافتگان کوی یار جلد اول
🌹شادی روح مطهر و ملکوتی شهدا و تعجیل در فرج آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف ،صلوات🙏
#شهدا_منطقه_بهشت_وحدت
✍ #تحریریه_کانال_صدای_بهاءآباد
#صدای_بهاءآباد