هدایت شده از اعتکاف۱۴۰۳ | جوشقان قالی
#اعتکاف۱۴۰۳
✍بالأخره تمام شد. چه تمام شدنی...
سه روز شیرین، سه روز صمیمیت، سه روز مهربانی، سه روز سبقت از یکدیگر برای مهربانی، سه روز نگاههای پر از مهر و محبت، سه روزی که یا خلوت با خودش بود یا با عاشقانش، سه روزی که جز خدا نمی خواستی ببینی، سه روز عشق بازی، سه روز تصمیم، سه روز اشک، سه روز ذکر، سه روز روزه، سه روز قرآن، سه روز نماز،
اصلا سه روز آسمان بر روی زمین!
انگار که روی زمین نبودیم... انگار که آسمان آغوش گشوده بود و دست نوازشش روح و جسممان جلا می داد... انگار که خدا و فرشتگانش تمام قد ایستاده اند و دارند گردن کج کردن هایت را نظاره می کنند... انگار فرشتگان مامور شده اند هر آنچه که از ذهنت می گذرد را ثبت کنند و اگر به مصلحتت بود، مستجابش کنند... انگار تمام آسمان یکپارچه چشم شده برای دیدن بندگیهایت...
و نه انگار... که یقینا همین بود... در مسجد باشی و از همه تعلقات رها شده باشی و مشغول عبادت شده باشی و جز یادش نخواهی و جز ذکر و اشکش در خاطرت نگنجد و مهربانی با بندگانش رفتار دمادمت گردد... اینها اگر از خصوصیات آسمان نیست، پس چیست؟ اینها اگر از لطف مدامش نیست، پس چیست؟ اینها اگر عنایت خاص خدایی اش نیست، پس چیست؟
دلم تنگ می شود...
برای تک تک لحظات اعتکاف.. برای تک تک معتکفین... برای مهربانی های خادمینش، برای نگاههای پر از التماس دعای زحمتکشانش... برای اخلاص ها و نیتخیر های بانیانش... اینجا کسی دنبال دیده شدن نبود، همه در گمنامی سبقت می گرفتند...
انگار خدا عده ای را مامور کرده با طعنههایشان، عیار اخلاص معتکفین و خادمینشان را بالا ببرند... اتفاقا چقدر خوب است این طعنه ها... نه غرور می گیردت و نه عجب همراهت می شود...
#بماند_به_یادگار