۲۹ مرداد ۱۴۰۲
✅باسلام خدمت همشهریان عزیز
🌺کاروان زیارتی ضامن آهوباعنایت به آقاعلی بن موسی الرضا همه روزه درخدمت شما همشهریان عزیزمیباشد.
⬅️مشهد۷روزه چهارشب وپنج روزاقامت با روزی که میرسیم اصفهان.
روزعادی ۱۸۰۰تومان باغذاواسکان واتوبوس. همه روزه
📅۲شهریورساعت ۱نیم ظهرحرکت کاروان
⬅️ تورزیارتی قم وجمکران هرهفته ۳شنبه و۵شنبه حرکت داریم ساعت ۱۲ظهرحرکت باشام وصبحانه نفری ۳۰۰تومان.
💼 بامدیریت خانم کرباسی
🆔 @morteza4345
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
🆔 @sedayevalashan
🔸رسانه مردمی محله ولاشان
۲۹ مرداد ۱۴۰۲
#اطلاعیه
♦️به اطلاع همشهریان عزیز میرساند خدمات درمان بستر خیابان بسیج از روز یکشنبه ۲۹ مرداد ماه بطور کامل به درمانگاه ۲۲ بهمن خیابان شریعتی انتقال یافت.
#درچه
#درمانگاه۲۲بهمن
🆔 @sedayevalashan
۲۹ مرداد ۱۴۰۲
۲۹ مرداد ۱۴۰۲
📍كافرى، غلامى مسلمان داشت. غلام به دين و آيين خود سخت پايبند بود و كافر، او را منعى نمىكرد.
📍روزى سحرگاه، غلام را گفت: طاس و اسباب حمام را برگير تا برويم.
📍در راه به مسجدى رسيدند، غلام گفت:اى خواجه!اجازت مىفرمايى كه به اين مسجد داخل شوم و نماز بگزارم.
📍خواجه گفت: برو ولى چون نمازت را خواندى، به سرعت باز گرد. من همين جا مىايستم و تو را انتظار مىكشم.
📍نماز در مسجد پايان يافت و امام جماعت و همه نمازگزاران يك يك بيرون آمدند. اما خواجه هر چه مىگشت، غلام خود را در ميان آنها نمىيافت. مدتى صبر كرد؛ پس بانگ زد كه اى غلام بيرون آى.
📍گفت: نمىگذارند كه بيرون آيم. چون كار از حد گذشت خواجه سر در مسجد كرد تا ببيند كه كيست كه غلامش را گرفته و نمىگذارد كه بيرون آيد، در مسجد، جز كفشى و سايه يك كس چيزى نديد .
از همان جا فرياد زد: آخر كيست كه نمىگذارد تو بيرون آيى . غلام گفت:همان كس كه تو را نمىگذارد كه به داخل آيى.
📚 حکایت پارسایان، رضا بابایی
#حکایت
🆔@sedayevalashan
۳۰ مرداد ۱۴۰۲
امیرالمومنین امام علی علیه السلام: اگر مقام ماندنی بود، به تو نمیرسید.
🆔@sedayevalashan
۳۰ مرداد ۱۴۰۲
سلام
ای کاش قبل از آسفالت خیابان این تیر برق را از وسطش جابهجا میکردند.
اینجا محل عبور کشاورزان در شب هاست و وجود این تیر برق در وسط راه خیلی خطرناک میتونه باشه.
انتهای خیابان آزادگان ، سمت چپ
#ندای_همشهری
🆔@sedayevalashan
۳۰ مرداد ۱۴۰۲
🔸زنده گیری ۱۸ قلاده سگ بلاصاحب از محلات سطح شهر پیرو شکایت شهروندان
🆔 @sedayevalashan
۳۰ مرداد ۱۴۰۲
فرد وارد قیامت میشود ، فکر میکند خبری است ، تعجب میکند! میگوید خدایا پس این همه نماز و عمره و روزه و زيارت چه شد؟! میگویند تو دل شکستی! ریا کردی! زهر زبان ریختی و بنده های خدا را تحقیر کردی!
جوانانی داریم که به ظاهر هم متدین هستند، اما وقتی در مورد او سوال میکنی ..
#سخن_بزرگان
۳۰ مرداد ۱۴۰۲
۳۰ مرداد ۱۴۰۲