در موارد زیر متصل آوردن ضمیر جایز نمی باشد و حتما باید منفصل بیاوریم:
۱. تقدیم ضمیر بر عامل به خاطر انگیزه های بلاغی مثل حَصر در قوله تعالی،إیّاک نَعبُدُ
۲.ضمیر بعد از "الا " استثنا بیاید مثل رَبَّنا ما نعبد الا ایّاک
۳.عامل لفظی ضمیر محذوف باشد مثل،إیّاک و الکذبَ
۴.عامل ضمیر معنوی باشد(ضمیر مبتدا باشد)هو قائمٌ
۵.عامل ضمیر "ما" نافیه باشد،مثل ما هو ضرباً
۶.ضمیر تابعِ کلمه ای باشد،که آن کلمه از عاملش فاصله گرفته است،مثل قوله تعالی یَخرجون الرسولَ و ایّاکم(ایّاکم تابع الرسولَ است)
۷.ضمیر بعد از واو مَعِیت بیاید مثل سَاُسافِر و ایاهم الیٰ ...
۸.ضمیر فاعل باشد برا مصدری که اضافه شده به مفعولش، مثل ضربُ زیدٍ هو
۹.ضمیر مفعول به، باشد برای مصدری که اضافه شده به فاعلش ضربُ زیدٍ ایاک
۱۰.ضمیر بعد از إما تفصیلیه بیاید مثل کَتَبَ ،إما انت إما هو
۱۱.ضمیر منادا واقع شود مثل یا انت
۱۲.دو ضمیر منصوبی که پشت سر هم بیایند و عاملشان یک شی باشد،و رتبه دو ضمیر یکی باشد،ضمیر دوم وجوبا منفصل می آید، مثل علمتُک ایاک
۱۳.ضمیر مرفوع باشد به مشتقی که جاری شده بر غیر من هی له
مثل زیدٌ عمرٌ ضاربُه هو،ضارب جاری نشده بر عمر،یعنی زنندگی برای عمر نیست بلکه برای زید است.
۱۴.ضمیر بعد از لام مفارقه بیاید، إن زیدُ لهو.
۱۵.ضرورت شعری
#صرف #نحو
بزرگترین کانال ادبیات عربی
@adabarab
✅ نکته
حال جامد به اعتبار امکان تأویل به مشتق و عدم آن بر دو گونه است که در ادامه به مواردی از این دو اشاره میشود:
الف. حال جامد قابل تاویل به مشتق
1. در صورتی که"حال" بر تعیین قیمت دلالت نماید؛[8] مانند: «بِعهُ مُدّاً بِکَذا»؛ در این مثال اگر صاحبحال ضمیر مرفوعی ("أنت" مستتر در "بعه") باشد، حال جامد در تأویل "مُسَعِّراً" و اگر صاحبحال ضمیر متّصل منصوبی ("هاء" در "بِعه") باشد، حال جامد در تأویل "مُسَعَّراً" میباشد.
2. در صورتی که "حال" بر "مفاعله" دلالت کند ( بر چیزی دلالت کند که حاصل شدن آن متوقّف بر شرکت باشد)؛[9] مانند: «سلّمتُ البائعَ نقوده مقابضةً»؛ در این مثال "مقابضةً" حال جامد و در تاویل "مقابضَین" بوده و فاعل (ضمیر متصل "تاء" در "سلّمت") به همراه مفعولبه (البائع) صاحب حال هستند.[10]
3. در صورتی که "حال" بر تشبیه دلالت کند؛[11] مانند: «کرَّ زَیدٌ أَسَداً»؛ در این مثال "أسَداً" حال جامد، مشبّهبه و در تأویل "شُجاعاً" بوده و "زیدٌ" مشبّه و وجه شباهت آن دو، شجاعت است.
4. در صورتی که "حال" بر ترتیب دلالت کند؛[12] مانند: «ادخلوا الغرفةَ واحداً واحدً»؛ در این مثال از تعبیر "واحداً واحداً" حال مؤوّل (مرتّبین) که بر ترتیب دلالت دارد استفاده شده که صاحب حال، ضمیر متصل مرفوعی ("واو" در "ادخلوا") است. البته باید دقت داشت که "واحداً" اول، حال و "واحداً" دوم، تاکید لفظی است.[13]
ب. حال جامد غیر قابل تاویل به مشتق
1. در صورتی که"حال" موصوف باشد؛[14] مانند: «فَتَمَثّلَ لَها بَشَراً سَوِیّاً»؛[15] در این آیه شریفه"بَشَراً" حال جامدی است که به "سَوِیّاً" توصیف شده و "هو" مستتر در "تَمَثّلَ"، صاحبحال است.
2. در صورتی که "حال" بر عدد صاحبحال دلالت کند؛[16] مانند: «وَ واعدنا مُوسی ثَلاثِینَ لَیلَةً وَ أَتمَمناها بِعَشرٍ فَتَمَّ میقاتُ رَبِّهِ أَربَعِینَ لَیلَةً»؛[17]
در این آیه شریفه "أَربَعِینَ" حال جامدی است که بر عدد صاحبحال (میقاتُ) دلالت دارد.[18]
3. در صورتی که "حال" بر تفضیل و برتری دلالت داشته باشد؛[19] مانند: «هذا بُسراً أَطیَبُ مِنهُ رُطباً»، در این مثال دو لفظ "بُسراً" و "رُطباً" حال واقع شدهاند که بر تفضیل و برتری (برتری خرمای رسیده و نرم شده بر خرمای نرسیده) دلالت دارد.
4. در صورتی که "حال" نوعی از انواع متعدد صاحبحال باشد؛[20] مانند: «رأیتُ مالَکَ ذهباً»؛ در این مثال "ذَهَباً" حال جامد و نوعی از انواع متعدد صاحب حال (مالَک) است.
5. در صورتی که صاحبحال نوعی معیّن بوده و "حال" از افراد آن باشد؛[21] مانند: «رغبتُ فی الذهبِ خاتماً»؛ در این مثال "الذهب" صاحبحال و نوعی معیّن از افراد حال (خاتماً) است.
6. در صورتی که صاحب حال فردی معین از افراد نوع حال باشد؛ مانند:[22] «رغبتُ فی الخاتمِ ذهباً»؛ در این مثال "الخاتم" صاحب حال و فردی معین از افراد نوع حال (ذهباً) است.
#نحو_عالی_دو
@seddiqii
CamScanner ۰۴-۰۱-۲۰۲۳ ۱۵.۲۷.pdf
3.75M
جزوه ی نحو ۲ قسمت اول
درس ۲۰ تا ۲۸ (حال - تمییز - تمییز اعداد - مستثنی - منادی - مجرور به حرف جر - مجرور به اضافه)
با تشکر و سپاس از خواهر گرامی
استفاده از جزوه: صلوات جهت تعجیل در ظهور حضرت ولیعصر عج
#نحو_متوسطه_2
@seddiqii
CamScanner ۰۶-۱۵-۲۰۲۳ ۰۱.۲۰.pdf
9.73M
جزوه ی نحو ۲ قسمت دوم
از درس توابع تا آخر جمله ها و درس منصرف و غیر منصرف
با تشکر و سپاس از خواهر گرامی
استفاده از جزوه: صلوات جهت تعجیل در ظهور حضرت ولیعصر عج
#نحو_متوسطه_2
@seddiqii