eitaa logo
🇮🇷 سدرةالمنتهی 🇮🇷
3.9هزار دنبال‌کننده
21.7هزار عکس
23.8هزار ویدیو
253 فایل
مجری سفرهای زیارتی: #حج_عمره_عتبات_عالیات_عراق_سوریه #زیرنظرحج_و_زیارت کدشرکت :٥٧٥٣٠ ثبت: ٥٥٤٦٦٨ تأسیس: ١٣٩٨ 📳تلفن: ٠٩١٩٩١٨٩٤٧٢ ٠٢١٧٧١٥١٦٥٩ 🔴تهران_سی متری نیروی هوایی نبش خ هشتم-خ۷/۲۵جنب بوستان پیروزی مسجد بقية الله الاعظم طبقه٤ #کپی_آزاد
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام امام زمانم✋🌸 این تار ناپیداے محبت را تو از آستان معطرت به قلبم کشیده‌اے ... تو بی‌آنکه ببینمت، اینگونه مرا بی‌قرار چهره‌ے دلربایت کرده‌اے ... تو بی‌آنکه لایق باشم، تار و پود وجودم را با یاد خودت پیوند زده‌اے ... تو چشمان بی‌نصیبم را به مسیر سبز انتظار، دوخته‌اے ... تو مرا شیفته‌‌ے خود کرده‌اے ... تو چقدر خوبی، چقدر مهربانی، چقدر عزیزے، چقدر نزدیکی ... کاش ببینمت پیش از آنکه بمیرم ... 🌤 🌤 🕊 ↙️↙️ ‌ 🕋👉@Sedrah👈🇮🇷
ساعات عمر من همگی غرق غم گذشت دست مرا بگیر که آب از سرم گذشت مانند مرده‌ای متحرک شدم، بیا بی تو تمام زندگی‌ام در عدم گذشت می‌خواستم که وقف تو باشم تمام عمر دنیا خلاف آنچه که می‌خواستم گذشت دنیا که هیچ، جرعه آبی که خورده‌ام از راه حلق تشنه من، مثل سَم گذشت بعد از تو هیچ رنگ تغزل ندیده‌ایم از خیر شعر گفتن، حتی قلم گذشت تا کی غروب جمعه ببینم که مادرم یک گوشه بغض کرده که این جمعه هم گذشت مولا شمار درد دلم بی نهایت است تعداد درد من به خدا از رقم گذشت حالا برای لحظه‌ای آرام می‌شوم ساعات خوب زندگی‌ام در حرم گذشت “سیدحمیدرضا برقعی” 🌤 🌤 🕊 ↙️↙️ ‌ 🕋👉@Sedrah👈🇮🇷
@Maddahionlin4_5920251489959282350.mp3
زمان: حجم: 2.32M
ابا صالح ابا صالح التماس دعا هر کجا رفتی یاد ما هم باش نجف رفتی کاظمین رفتی کربلا رفتی یاد ما هم باش مدینه رفتی به پابوس قبر پیغمبر،مادرت زهرا به دیدار قبر مخفی از کوچه ها رفتی یاد ما هم باش اباصالح التماس دعا هر کجا رفتی یادما هم باش ... 🌤 🌤 🕊 ↙️↙️ ‌ 🕋👉@Sedrah👈🇮🇷
384.3K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹❤️ زمان گذشت و قلبم گواهی می دهد که به یقین تو می آیی. تو می آیی و آیینه های زنگار گرفته قرن ها جهالت و سکوت و روزمرگی را دوباره جلا خواهی داد. تو می آیی و قلب های سیاه شده از تنهایی را دوباره با حضور روشنی بخش خود نورانی خواهی کرد. تو می آیی و دلم را خویشاوند تمام پنجره های جهان می کنی. تو می آیی و چشمان جهان را به آبشاران زلال معنویت پیوند می زنی. تو می آیی و فریادهای فرو خفته ستمدیدگان جهان را معنا می بخشی. تو می آیی و گوش جهان را که از فریادهای گوشخراش شیاطین کفر و الحاد کر شده است، با زمزمه روح بخش محبتت نوازش می کنی. 🌤 🌤 🕊 ↙️↙️ ‌ 🕋👉@Sedrah👈🇮🇷
🔴داستان تشرف آیت الله سیّد شهاب‌الدین مرعشی نجفی(ره) در سرداب مقدس خدمت حضرت صاحب الزمان(عج الله تعالی فرجه شریف) 🌺حضرت آیت الله مرعشی نجفی(رحمة الله علیه): 🍃شب به نیمه رسیده بود و خواب به چشمانم نمی‌آمد و درگیر فکر و خیال شده بودم. با خود گفتم: «شب جمعه شایسته است که به سرداب مقدس بروم، زیارت ناحیه مقدسه را بخوانم و حاجات خود را از آن حضرت بخواهم. با آن که کمی خطرناک است و امکان دارد از ناحیه کسانی که دشمنی قلبی با اهل بیت پیامبر(ص) و شیعیان دارند مورد تعرض واقع شوم. هر چند که بهتر است با چند نفر از همراهان به آنجا بروم ولی این موقع شب شایسته نیست باعث اذیت دوستانم بشوم و اگر تنها بروم بهتر امکان درد و دل با آقا را دارم.» با این افکار از جایم برخاستم، وضو گرفتم و به آهستگی از حجره خارج شدم. شمع نیم سوخته‌ای که به روی طاقچه راهرو بود را در جیب گذاشتم و به سمت سرداب مقدس راه افتادم. همه جا تاریک بود و سکوت مرگباری را در سرتاسر مسیر احساس می‌کردم. قبل از ورود به سرداب مقدس، لحظه‌ای ایستادم و درنگی نمودم. درب سرداب را به آهستگی به داخل هل دادم و پا به داخل گذاشتم و با احتیاط از پله‌ها پایین رفتم. انعکاس صدای پایم، مرا کمی به وحشت انداخت. به کف سرداب که رسیدم شمع را روشن کردم و مشغول خواندن زیارت ناحیه مقدسه شدم. بعد از مدت کمی صدای پای شخصی را شنیدم که از پله‌ها پایین می‌آمد. صدای پاهایش درون سرداب می‌پیچید و فضای ترسناکی ایجاد می‌کرد. خواندن زیارت ناحیه را رها کردم و رویم را به سمت پله‌ها برگرداندم. مرد عرب ژولیده و درشت هیکلی را دیدم که خنجری در دست داشت و از پله‌ها پایین می‌آمد و می‌خندید؛ برق چشمان و دندان‌ها و خنجرش، ترس مرا چند برابر کرد و ضربان قلبم را بالا برد. دستم از زمین و آسمان کوتاه بود و عزرائیل را در چند قدمی خود می‌دیدم. احساس می‌کردم لب‌ها و گلویم خشک شده‌اند؛ عرق سردی بر پیشانی‌ام نشسته بود و نمی‌دانستم چکار کنم. پای مرد خنجر به دست که به کف سرداب رسید،‌ نعره زنان به سوی من حمله کرد و در همان لحظه شمع را خاموش کردم و پا به فرار گذاشتم. آن مرد نیز در تاریکی سرداب به دنبال من دوید و گوشه عبای من را گرفت و با قدرت به سوی خود کشاند. در آن لحظه به امام زمان (عج الله تعالی فرجه شریف) توسل نمودم و بلند فریاد زدم:  «یا امام زمان!». صدایم درون سرداب پیچید و چندین بار تکرار شد که در همان لحظه مرد عرب دیگری در سرداب پیدا شد و رو به مردم مهاجم فریاد زد: «رهایش کن» و بلافاصله مرد عرب قوی هیکل، بی‌هوش بر زمین افتاد و من نیز که تمام توانم را از دست داده بودم دچار ضعف شدم. در حالی که می‌لرزیدم به زانو درآمدم و به روی زمین افتادم. کمی بعد احساس کردم فردی مرا صدا می‌زند. چشمانم را که باز کردم دیدم شمع روشن است و سرم به زانو مرد عربی است که لباس بادیه نشینان اطراف نجف را بر تن دارد. هنوز در فکر مرد مهاجم بودم، نگاهم را که برگرداندم، دیدم همچنان بی‌هوش در وسط سرداب افتاده است. خواستم برخیزم و بنشینم اما رمق نداشتم. مرد عرب مهربان، چند دانه خرما در دهانم گذاشت که‌ هرگز خرما یا هیچ غذای دیگری با آن طعم و مزه نخورده بودم در حالی که سر به زانوی آن مرد داشتم به من گفت: «خوب نیست در مواردی که خطر تو را تهدید می‌کند ‌تنها به اینجا بیایی، بهتر است بیشتر احتیاط کنی. اگر تعدادی از شیعیان حداقل روزی دوبار به حرم عسکریین مشرف شوند باعث می‌شود که همه شیعیان با آرامش و امنیت بیشتری بتوانند به زیارت بیایند.» سپس در مورد کتاب «ریاض العلماء» میرزا عبدالله افندی گفت: «ای کاش این کتاب ارزشمند پیدا شود و در اختیار اهل علم و دیگر مردم قرار گیرد.» حرف‌هایش که به اینجا رسید، یک لحظه در فکر فرو رفتم که چگونه ممکن است فردی به یک‌باره در این سرداب تاریک ظاهر شود و نام مرا بداند و حتی چطور ممکن است که فردی بادیه نشین، میرزا عبدالله افندی و کتابش را بشناسد؟ و چطور توانست با یک نهیب، آن مرد قوی هیکل را آنگونه نقش بر زمین کند؟. هنوز در این افکار غوطه‌ور بودم که ناگهان متوجه شدم از آن مرد مهربان خبری نیست. به خود آمدم و فریاد زدم: «ای وای، سرم در دامان آقا، مولا و مقتدایم حضرت حجت بن الحسن المهدی(عج الله تعالی فرجه شریف) بوده و ساعاتی نیز با او حرف زده‌ام اما او را نشناخته‌ام. غم عالم بر دلم نشست، با دیده‌ای اشکبار، از سرداب به قصد زیارت حرم عسکریین خارج ‌شدم تا بلکه یار را در آن‌جا بجویم در حالی که هنوز مرد غول پیکر مهاجم عرب، بی‌هوش در کف سرداب افتاده بود. 📚کتاب تشرفات مرعشیه،تألیف حسین صبور 🌤 🌤 🕊 ↙️↙️ ‌ 🕋👉@Sedrah👈🇮🇷
9.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یاایهاالعزیز به خودت قسم با این همه ظلم و ستم بر مسلمانان جهان و کشتار مردم بیگناه در غزه، یمن، لبنان، سوریه و... ازنبودنت خسته شدیم...😔 🌤 🌤 🕊 ↙️↙️ ‌ 🕋👉@Sedrah👈🇮🇷
🔆روشن ترین، واضح ترین و بزرگترین مصداق کارِ در راه خدا؛ "نبرد با اسرائیل" است. 🕊 ↙️↙️ ‌ 🕋👉@Sedrah👈🇮🇷
3.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آیت الله بهجت فرمودند: در آخرالزمان همه هلاک می‌شوند الا کسانی که... در قنوت نمازاتون بخونید نشر حداکثری 🌤 🌤 🕊 ↙️↙️ ‌ 🕋👉@Sedrah👈🇮🇷
راحت طلبی پیش از ظهور، ممنوع!🚫 🔻مقام معظم رهبری: قبل از دوران مهدی موعود (عج) آسایش و راحت طلبی و عافیت نیست! قبل از ظهور در میدان های مجاهدت، انسان های پاک امتحان می‌شوند، در کوره های آزمایش وارد می‌شوند و سربلند بیرون می‌آیند‌ و جهان به دوران آرمانی روز به روز نزدیک تر می‌شود. ان‌شاءالله 🌤 🌤 🕊 ↙️↙️ ‌ 🕋👉@Sedrah👈🇮🇷
👌👌عزیزان غروب جمعه وقت اجابت دعاست. حضرت زهرا سلام الله علیها، روز جمعه به امام حسن و امام حسین عليهما السلام میفرمود برید بالای پشت بام و وقتی غروب شد خبر بدید تا دعا کنم. اون وقت دعا مستجابه. موقع غروب حتما دعا کنید برای ظهور امام زمان و عاقبت بخیری و براورده شدن حاجاتتون. 🌤 🌤
8.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ماجرای عجیب و شنیدنی تشرف دختر حضرت آیت الله اراکی مرجع بزرگ تقلید خدمت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ یک زن با رعایت حیا و عفت و نجابت می‌تواند به کجا برسد... 🌤 🌤 🕊 ↙️↙️ ‌ 🕋👉@Sedrah👈🇮🇷