#اصحاب_کربلا #حضرت_عابس
🔻 اصحاب روز عاشورا باید محضر حضرت میآمدند و اذن ورود به میدان را میگرفتند.
🔸 یک نفر همراه عابس بن ابی شبیب بود، عابس به او گفت که اگر نزدیکتر از تو کسی همراه من بود، من به خاطر به دست آوردن اجر و ثواب و صبر بر این مصیبت او را به جنگ میفرستادم اما فعلاً کسی غیر از تو که نسبتی با من داشته باشد با من نیست، تو زودتر برو تا من در تحمل مصیبت تو اجر ببرم، امروز روز اجر است.
🔹 در مقاتل دارد که عابس به او گفت: «حتی إحتسبک کما احتسب غیرک» خدمت امام برو تا حضرت تو را به حساب بیاورد و به تو اذن بدهد. کسی حق نداشت همینطور از ناحیۀ خود برود بجنگد، باید میآمد و از حضرت اذن میگرفت.
🔸 هر کدام از اصحاب میخواستند به میدان بروند خدمت امام برای اذن میآمدند. در تاریخ هست که حضرت در برخی موارد اذن نمیدادند و میفرمود نه، شما الآن نروید.
🔹 همان ابتدای جنگ دو نفر از بزرگان لشکر ابن سعد آمدند و گفتند که حبیب و مسلم بیرون بیایند، اینها بلند شدند، حضرت فرمود: نه، بنشینید.
ادامه دارد...