eitaa logo
🕋 سدرةالمنتهی 🕋
3.3هزار دنبال‌کننده
18.7هزار عکس
19.1هزار ویدیو
206 فایل
مجری سفرهای زیارتی: #حج_عمره_عتبات_عالیات_عراق_سوریه #زیرنظرحج_و_زیارت کدشرکت :٥٧٥٣٠ ثبت: ٥٥٤٦٦٨ تأسیس: ١٣٩٨ 📳تلفن: ٠٩١٩٩١٨٩٤٧٢ ٠٩١٠٠٠١١٩٧٨ ٠٢١٧٧١٥١٦٥٩ 🔴تهران_سی متری نیروی هوایی نبش خ هشتم-خ۷/۲۵روبروی بوستان پیروزی مسجد بقية الله الاعظم طبقه٤
مشاهده در ایتا
دانلود
4_5785117774284064536.mp3
7.29M
⬆️⬆️⬆️ حجت الاسلام قرائتی سوره مبارکه ↙️↙️↙️ ─┅═ೋ❅🕋❅ೋ═┅─ https://eitaa.com/Sedrah ─┅═ೋ❅🕋❅ೋ═┅─
اولین پنجشنبه ماه مبارک رمضان🌙 و ياد درگذشتگان😔 🌹 اَللّهُمَّ اغفِر لِلمُومِنینَ وَ المُومِنَاتِ وَ المُسلِمینَ وَ المُسلِمَاتِ اَلاَحیَاءِ مِنهُم وَ الاَموَاتِ ، تَابِع بَینَنَا وَ بَینَهُم بِالخَیراتِ اِنَّکَ مُجیبُ الدَعَوَاتِ اِنَّکَ غافِرَ الذَنبِ وَ الخَطیئَاتِ وَ اِنَّکَ عَلَی کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ بِحُرمَةِ الفَاتِحةِ مَعَ الصَّلَوَاتِ ✨🙏 🙏 التماس دعا 🙏 اولین پنج‌شنبه ماه مبارک رمضان 🌙 یادی کنیم از اونایی که سال‌های قبل سر سفره‌های افطاری و سحری کنار ما بودن...😔 با ذکر فاتحه و صلوات🙏 روحشون شاد ویاد شون گرامی 😔 ↙️↙️↙️ ─┅═ೋ❅🕋❅ೋ═┅─ https://eitaa.com/Sedrah ─┅═ೋ❅🕋❅ೋ═┅─
13.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کلیپ تصویری : دعای یا علی یا عظیم بعدهر نماز واجب در ماه مبارک رمضان 🔸با نوای: سیدقاسم موسوی قهار 🔸ترجمه فارسی: مهدی الهی قمشه‌ای ↙️↙️↙️ ─┅═ೋ❅🕋❅ೋ═┅─ https://eitaa.com/Sedrah ─┅═ೋ❅🕋❅ೋ═┅─
7.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹امیرالمومنین امام علی علیه‌السلام: ❇️از دنیا دوستی است که گوش ها از شنیدن حکمت، کر گشته و چشم ها از دیدن نور بینش کور گشته. 📚غرر الحکم، حدیث۷۳۶۳ 🌹امیرالمؤمنین امام على عليه‌السلام: ❇️كيفَ يَدّعي حُبَّ اللّهِ مَن سَكنَ قلبَهُ حُبُّ الدُّنيا؟! ⚛كسى كه محبّت دنيا در دلش خانه كرده است، چگونه مدّعى محبّت خداست؟! 📚غررالحكم، حدیث ۷۰۰۲ ‌ ↙️↙️↙️ ─┅═ೋ❅🕋❅ೋ═┅─ https://eitaa.com/Sedrah ─┅═ೋ❅🕋❅ೋ═┅─
💛﴿بِسْمــِ رَبـــِّ الحِیّدَرڪرّار علیہ‌السـلامـ﴾💛 🥀 1⃣ ‌‌ * ‌خوشا به حال من ! * ✍🏼میبینم که تو هم سرخودت را بالا گرفته ای و با خودت فکر می‌کنی. وقتی خبردار شدی که قرار است ده نفر به عنوان نماینده این مردم انتخاب شوند، تو هم به مسجد آمدی. چقدر مسجد شلوغ شده است! جای سوزن انداختن نیست. همه، سرهای خود را بالا گرفته اند تا شاید آنها انتخاب بشوند اینجا «یمن» است، سرزمینی که مردمش با عشق به علی علیه السّلام آشنا هستند، زیرا همهٔ آنها به دست او مسلمان شده اند. چند روز قبل نامه رسانی از شهر کوفه به اینجا آمد و نامه علی علیه السّلام را ‌آورد ‌در آن نامه علی(ع) از مردم یمن خواسته بود تا ده نفر را به عنوان نماینده خود به کوفه بفرستند تا وفاداری خود را نسبت به حکومت او نشان داده با او تجدید پيمان کنند. حالا دیگر می دانی که چرا همه در مسجد جمع شده اند. امروز قرار است که آن ده نفر انتخاب شوند. ------- ولی من به تو گفته باشم که تو انتخاب نخواهی شد. خاطرت جمع باشد، آخر نماینده باید از خود مردم باشد، من و تو که از یمن نیستیم ! نا امید نشو همسفر خوبم! می دانم که خیلی دوست داری به کوفه سفر کنی و امام خویش را ببینی من به تو قول میدهم که هر طور باشد تو را به کوفه ببرم. تو وقتی این کتاب را در دست گرفتی دیگر انتخاب شدی و به کوفه خواهی رفت . ❁❁❁ ای مردم! ما باید افرادی را انتخاب کنیم که شجاع و دلاور و مؤمن باشند. مبادا کسانی را انتخاب کنید که شایستگی این امر مهم را نداشته باشند.این ده نفر باید مایۀ آبروی ما در طول تاریخ شوند . ساعتی می گذرد انتخابات به پایان می‌رسد و ده نفر انتخاب میشوند. خوشا به حال کسانی که انتخاب شدند! آنها چقدر سعادتمند هستند که به زودی به دیدار امام خود خواهند رفت! نگاه کن! آن جوان رو می گویم! نام او را می خوانند: آقای «مُرادی»! او باور نمی‌کند که انتخاب شده باشد.آیا درست شنیده است؟ آری! درست است نام او را خوانده اند‌. آخر چگونه شده است. که در میان هزاران نفر او انتخاب شده است ؟ تعجب نکن! مرادی مردی مؤمن و بسیار باصفاست. همه او را میشناسند. بی دلیل که او را انتخاب نکرده اند.نمی شود که فقط ریش سفیدها را انتخاب کنند! جوانان یمن به سوی آقای مرادی می روند.او را روی دوش می گیرند و از مسجد بیرون می برند. آنها خیلی خوشحال هستند. برای او اسفند در آتش می ریزند و شیرینی پخش می کنند. ❁❁❁ همه ی فامیل در خانه پدر مرادی جمع شده اند، آنها خوشحال هستند که این افتخار بزرگ نصیب فامیل آنها شده است.مهمانی بزرگی است.امشب،همه برای شام،اینجا هستند. آن طرف را نگاه کن!دختران فامیل سر راه مرادی ایستاده اند،اکنون دیگر همه آرزو دارند که مرادی به خواستگاری آنها بیاید.مرادی دیگر جوان معمولی نیست.او به شهرت رسیده است ونماینده مردم یمن است.این مقام بزرگی است. پدر رو به پسر می کند و می گوید: _ پسرم!من به تو افتخار می کنم. _ ممنونم پدر! _ وقتی به کوفه رسیدی سلام همه ی مارا به امام برسان و وفاداریِ همه ی ما را به او خبر بده . _ به روی چشم!حتماً این کار را می کنم به امام می گویم که همه ی شما سرا پا گوش به فرمان او هستید و حاضرید جان خود را در راه او فدا کنید. ❁❁❁ دود اسفند همه جا را فرا گرفته است.همه برای بدرقه ی نمایندگان خود آمده اند.وقت حرکت نزدیک است.جوانان همه دور مرادی جمع شده اند.هرکس سخنی 📝ادامــــــہ دارد... ↙️↙️↙️ ─┅═ೋ❅🕋❅ೋ═┅─ https://eitaa.com/Sedrah ─┅═ೋ❅🕋❅ೋ═┅─
"آنگاه هدایت شدم" 📚قسمت صد و سی و یکم : 💠پژوهش/اصحاب و مصیبت روز پنجشنبه: آيا او از پيامبر كه قرآن بر آن حضرت نازل شده بود، بيشتر درباره قرآن مى دانست؟ يا اينكه رسول خدا نمىفهميد چه مى گويد (پناه مىبريم به خدا) يا اينكه با اين كارش مى خواست، تفرقه و پراكندگى را در ميان آنها، ايجاد كند. (خدايا ما را ببخش). و اگر اين توجيه اهل سنت صحيح باشد، پس قطعا پيامبر از اين حسن نيّت عمر باخبر بود و بجاى اينكه بر او خشم كند و بفرمايد: از اينجا بيرون برويد، قطعا از او تشكر مى كرد و او را به خود نزديك مى ساخت. آيا مى توانم سئوال كنم، چرا اين امر پيامبر را كه فرمود: «از اينجا بيرون برويد» و آنها را از اطاق خود طرد كرد، اطاعت كردند و نگفتند كه حضرت هذيان مى گويد؟ آيا نه براى اين بود كه نقشه شان در منع پيامبر از نوشتن مؤثّر واقع شده بود و ديگر انگيزه اى براى ماندن نداشتند. و اما اينكه بسيار هياهو و سروصدا كردند و در حضور پيامبر «ص» اختلاف نمودند و به دو گروه تقسيم شدند كه برخى مى گفتند: بگذاريد پيامبر كتابى برايتان بنويسد و برخى سخن عمر را تكرار مى كردند، از اين برمى آيد كه قضيّۀ ساده اى نبوده است كه تنها مختص عمر باشد و اگر فقط طرف حضرت، عمر بود، حتما پيامبر او را قانع مىكرد به اينكه هرگز از هواى نفس سخن نمىگويد و ممكن نيست، در امر هدايت مردم و منع از گمراهيشان، درد بر او غلبه كند ولى مطلب، پس از آن قول عمر، بگونه اى ديگر در آمد و خريداران بسيارى پيدا كرد كه گويا قبلا با هم، اتفاق كرده بودند و نقشه بوده است ادامه دارد https://eitaa.com/joinchat/1790967818C763ece4c90
CQACAgQAAx0CSmRjDAACSONiSUUm1JZpqv9Dz0C75t6q8fgnsQACMwoAAvGYuVMEAW50r4uykCME.mp3
3M
🍀 عصبی شدن در حال روزه ◀استادعالی 🌙 ↙️↙️↙️ ─┅═ೋ❅🕋❅ೋ═┅─ https://eitaa.com/Sedrah ─┅═ೋ❅🕋❅ೋ═┅─