eitaa logo
🇮🇷 سدرةالمنتهی 🇮🇷
4هزار دنبال‌کننده
21.7هزار عکس
23.9هزار ویدیو
253 فایل
مجری سفرهای زیارتی: #حج_عمره_عتبات_عالیات_عراق_سوریه #زیرنظرحج_و_زیارت کدشرکت :٥٧٥٣٠ ثبت: ٥٥٤٦٦٨ تأسیس: ١٣٩٨ 📳تلفن: ٠٩١٩٩١٨٩٤٧٢ ٠٢١٧٧١٥١٦٥٩ 🔴تهران_سی متری نیروی هوایی نبش خ هشتم-خ۷/۲۵جنب بوستان پیروزی مسجد بقية الله الاعظم طبقه٤ #کپی_آزاد
مشاهده در ایتا
دانلود
💠"بانو حسنیه در دربار هارون الرشید" 🔵قسمت نود و دوم : سلمان برخاست و گفت: اللّه اکبر به خدا با این دو گوش خود از رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم شنیدم، دو گوشم کر اگر چنین نباشد، که فرمود: زمانی را می بینم که برادر و پسر عمّم علی با گروهی از اصحابش در مسجد من نشسته اند در این هنگام تعدادی از سگ های جهنم وارد شوند و قصد قتل یارانش نمایند. تردیدی ندارم که آن سگ های جهنم شمائید. عمر شمشیر کشید و از جا جست و خواست سلمان را بکشد. امّا امیرالمؤمنین علیه السلام برخاست و گریبان او را گرفت و به طرف خود کشید. شمشیر از دست عمر پرید و دستار از سرش افتاد و میان مردم خجل شد. ابی بکر و جمعی از صحابه برخاستند و عمر را سر جایش نشاندند. امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: «یَا ابْنَ الصَّهّاکِ الْحَبَشِیَّه لَولا کِتابٌ مِنَ اللّه سَبَق وَ عَهْدٌ مِنْ رَسُولِ اللّه تَقَدَّم لَرَأَیْتُم اِیُّنا اَضْعَفُ ناصِرا وَ اَقَلُّ عَدَدا(1).آنگاه امیرالمؤمنین علیه السلام به یارانش فرمود: رحمت خدا بر شما باد.... ادامه دارد.... ↙️↙️↙️ ─┅═ೋ❅🕋❅ೋ═┅─ https://eitaa.com/joinchat/1790967818C763ece4c90 ─┅═ೋ❅🕋❅ೋ═┅─
💠"بانو حسنیه در دربار هارون الرشید" 🔵قسمت نود و سوم : جریان بیعت اجباری از علی علیه السلام و آزار به فاطمه علیهاالسلام پس از آن روز عمر با لشکرش در مدینه می گشت و یک یک مردمانی را که خلافت ابوبکر را قبول نداشتند و از بیعتش اِبا می کردند می طلبید و به زور و اجبار از آنان بیعت می گرفت. هر جا عده ای در خانه هایشان پنهان شده بودند بیرون آورده و بیعت می گرفت و بعضی را نیز به قتل می رساند. و تا سه ماه این غوغای خلافت ادامه داشت تا اینکه روز آخر به سراغ امیرالمؤمنین علیه السلام رفتند و آن ماجرای آزار و اذیت دختر پیامبر پیش آمد. لگد زدن بر در و سایر کارهای زشت عمر که با مخالفت سعد بن عباده و قیس بن سعد و نه هزار نفر از طایفه بنی خزرج روبرو شد بر کسی پوشیده نیست. و چون مالک بن نویره با ده هزار نفر از قبیله خود با ایشان بیعت نکردند، خالد بن ولید را فرستادند و او را با ده هزار نفر از قبیله اش به قتل رساندند و اموال آنها را غارت کردند و زنان و فرزندان ایشان را به اسارت گرفتند... 1- ای پسر صهاک حبشی! اگر آن عهد الهی که از من پیمان گرفته اند مبنی بر اینکه باید صبر کنم تا اسلام حفظ شود و به یکباره ریشه آن نخشکد و آن پیمانی که رسول خدا از من گرفته، هر آینه می دیدید که کدامیک از ما اندک ترند ادامه دارد.... ↙️↙️↙️ ─┅═ೋ❅🕋❅ೋ═┅─ https://eitaa.com/joinchat/1790967818C763ece4c90 ─┅═ೋ❅🕋❅ೋ═┅─
💠"بانو حسنیه در دربار هارون الرشید" 🔵قسمت نود و چهارم : ای ابراهیم! با این اوضاع چگونه می گوئی اجماع خواص امّت بر خلافت ابوبکر واقع شده است؟ از خدا بترسید و از این اعتقاد فاسد خود باز گردید و در مقابل خدا و رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم دلیری نکنید. ای ابراهیم! اگر اجماع امت در خلافت ابی بکر اعتبار دارد پس چرا یزید و سایر خلفای بنی امیه، که مفسدان و کافران مورد لعنت خدا هستند، امام نباشند؟ در حالی که آن قدر از مردم با آن ها بیعت کردند که می توان گفت پیروان آن ها صدها برابر کسانی بودند که با ابوبکر و عمر بیعت کردند. پس باید معاویه و یزید ملعون و باقی بنی امیه را هم امام بدانیم بااین که هیچ کس در کفر آن هاشکی ندارد، آنان که سر فرزند رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم را بریده و اهل بیت او را بر شتران برهنه سوار کرده و به اسیریبردند و بعد از آن مدت مدیدی اهل بیت رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم را سبّ و لعن می کردند. ای ابراهیم! اگر حقیقتش را بخواهی ، اجماعی در میان اهل اسلام منعقد نشد، مگر برای قتل عثمان، که خواص و عوام از جمیع شهرهای اسلام نامه ها نوشتند و مردم را به قتل او تحریک و تشویق نمودند. از مصر قریب سی هزار نفر که از ظلم او به تنگ آمده بودند به یکباره متفق شدند و او را به فجیع ترین وضع به قتل رساندند و سپس طنابی به پای او بسته و چند روز او را در کوچه های مدینه کشیدند، و هر مسلمانی می رسید بر سر او لگد می زد. ادامه دارد.... ↙️↙️↙️ ─┅═ೋ❅🕋❅ೋ═┅─ https://eitaa.com/joinchat/1790967818C763ece4c90 ─┅═ೋ❅🕋❅ೋ═┅─
💠"بانو حسنیه در دربار هارون الرشید" 🔵قسمت نود و پنجم : و سپس طنابی به پای او بسته و چند روز او را در کوچه های مدینه کشیدند، و هر مسلمانی می رسید بر سر او لگد می زد و از ظلم او شکایت می کرد. ای ابراهیم! تو می دانی که عمر بن خطاب و خالد بن ولید و جمعی از منافقان بنی امیه با علی علیه السلام عداوت قلبی داشته و این همه فساد کردند و چندین هزار مؤمن راظالمانه به قتل رساندند و هزاران نفر را از راه حق دور کردند و به اسفل السافلین جهنم فرستادند. ای ابراهیم آیا هیچ امّتی در دین پیغمبر خود اینگونه فساد کرده و به خاندان پیامبر خود این قدر ظلم و ستم روا داشته است؟! آیا رواست که عده ای برای خنک شدن دل خود، گاهی عثمان و گاهی سعد بن عباده را خلیفه گردانند و باز او را معزولش نمایند؟ و سپس ابوبکر را بر کرسی خلافت نشانند. ای ابراهیم! بدان که همواره دو گروه مخالفت و عداوت آنها نسبت به یکدیگر بر همگان آشکار بوده است: ادامه دارد.... ↙️↙️↙️ ─┅═ೋ❅🕋❅ೋ═┅─ https://eitaa.com/joinchat/1790967818C763ece4c90 ─┅═ೋ❅🕋❅ೋ═┅─
💠"بانو حسنیه در دربار هارون الرشید" 🔵قسمت نود و ششم : طایفه اوّل امیرالمؤمنین علی علیه السلام و امام حسن و امام حسین و حضرت فاطمه زهرا و عباس و عبداللّه و سلمان فارسی و عبداللّه مسعود و ابوذر غفاری و مقداد بن اسود و عمار یاسر و عثمان بن مظعون و محمّد بن ابوبکر و حذیفه یمانی و ابی بن کعب و خالد بن سعد بن عاص و جابر بن عبداللّه انصاری و ابو ایوب انصاری و سعد بن عباده انصاری و قیس بن سعید انصاری و ابولبابه و ابوالهیثم و میثم تمّار و مالک اشتر و فضل بن عباس و جعفر طیار و ابو سعید خدری و سلیمان بن صرد و سهل بن حنیف و عدی بن حاتم الطائی و... ، همان گروهی که از اول تا آخر عمر رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم در خدمت و ملازمت آن حضرت بودند، و در خلوت و جلوت بر طریقه رسول خدا بودند و به عبادت او و به گفتار و رفتار و اعمال او بهتر از دیگران اطلاع داشتند و پیغمبر صلی الله علیه و آله وسلم نیز در حق آنها و در فضیلت آنها احادیثی فرموده است ، بعضی را از اهل بیت خود خوانده و بعضی را به پوستی در میان دو چشم تشبیه نموده است... ادامه دارد.... ↙️↙️↙️ ─┅═ೋ❅🕋❅ೋ═┅─ https://eitaa.com/joinchat/1790967818C763ece4c90 ─┅═ೋ❅🕋❅ೋ═┅─
💠"بانو حسنیه در دربار هارون الرشید" 🔵قسمت نود و هفتم : ... و برای هر کدامشان منقبت ها فرموده است و خدا بر طهارت و عصمت اهل بیت او گواهی داده و محبتشان را بر مردم واجب کرده چنان که فرمود: «قُلْ لا اَسْئَلُکُم عَلَیْهِ اَجْرا اِلاَّ الْمَوَدَّهَ فِی الْقُربی»(1)، و به حکم الهی سخن ایشان راست و کلام ایشان نص مطلق است آنچه آنان از روش رسول خدا و عبادات آن حضرت، و سایر اخبار و احکام فرموده اند ، صادق و درست است و عمل نمودن به آن اولی است،آیا اعتبار و ارزش ایشان نزد حق تعالی و رسول او بیشتر نیست، یا آنکه می گوئید آنها را رها کرده و سخن طایفه دوم را بپذیریم و پیروی کنیم از کسانی چون ابوبکر و عمر و عثمان و عایشه و حفصه و انس و سعد و سعید و ابو عبیده و عمرو بن العاص و ابو هریره و بریر بن غالب و خالد بن ولید و سالم غلام ابو حذیفه و سعد بن وقاص و طلحه بن عبداللّه و عامر بن کویره و معاویه و یزید و عمر سعد و عبید بن زیاد و مروان بن حکم و باقی بنی امیه که مشمول لعنت الهی و عذاب جاویدان هستند. ای ابراهیم، حال که مخالفت این دو طایفه در اعمال و افعال و عبادات و اعتقادات از روز وفات رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم تا حال ثابت شد، بگو که از این دو طایفه کدام بر حق بودند و کدام بر باطل؟ ابراهیم که در گل فرو مانده بود متحیر و پریشان نه طاقت سکوت داشت و نه قدرت جواب..... ادامه دارد.... ↙️↙️↙️ ─┅═ೋ❅🕋❅ೋ═┅─ https://eitaa.com/joinchat/1790967818C763ece4c90 ─┅═ೋ❅🕋❅ೋ═┅─
💠"بانو حسنیه در دربار هارون الرشید" 🔵قسمت نود و هشتم : هارون برآشفت و گفت: ای ابراهیم چرا پاسخ نمی گوئی؟ گویا تو تا امروز بر دین رسول خدا نبوده ای و خود را اعلم و افضل علمای اسلام می دانستی اکنون با همراهی این همه دانشمند هم رأی نمی توانی جواب کنیزی را بدهی؟ ابراهیم درمانده شده بود، چرا که اگر می گفت طریق اهل بیت رسول خدا و معصومین باطل است، کفر او ثابت می شد و متهم به مخالفت با قرآن و حدیث می گوید و بیم آن نیز بود که مردم او را هلاک کنند، و اگر می گفت طریق ابوبکر و عثمان و اتباع ایشان باطل است اعتقادات و مذهب خودش باطل می گشت و باز بیم کشته شدنش بود. حسنیه و شاگردی امام صادق علیه السلام هارون چون ابراهیم را بدان حال مشاهده کرد رو به حسنیه کرد و گفت: ای حسنیه! این علم را چگونه آموخته ای؟ حسنیه گفت! چون به سن پنج سالگی رسیدم خواجه ام مرا به خدمت آقا و مولایم امام جعفر صادق علیه السلام فرستاد که در ملازمت آن بارگاه عالی مقام باشم و از آن بزرگوار شرایط طهارت نفس و آداب بندگی و عبادت بیاموزم. مدتی در محضر آن حضرت به خدمتکاری پرداختم و در منزل حضرت طریق طهارت و تقوی و نماز و روزه را آموختم و و حدود آن را رعایت نمودم. پس از هفت سال، روزی حضرت به خانه آمده آبی برای وضو طلب نمود، من زیرکی کردم و بی درنگ دویدم و ظرف آب را برداشته به خدمت حضرت بردم، چون نظر مبارکش به من افتاد، پرسید: کیستی؟ عرض کردم: من ملازم بیت شما هستم ادامه دارد.... ↙️↙️↙️ ─┅═ೋ❅🕋❅ೋ═┅─ https://eitaa.com/joinchat/1790967818C763ece4c90 ─┅═ೋ❅🕋❅ೋ═┅─
💠"بانو حسنیه در دربار هارون الرشید" 🔵قسمت نود و نهم : ... چون نظر مبارکش به من افتاد، پرسید: کیستی؟ عرض کردم: من ملازم بیت شما هستم و مدتی است که در این حرم پر برکت به خدمت گذاری مشغولم. از من سؤال فرمود: آیا نماز می خوانی؟ عرض کردم: بله ای مولای من. فرمود: آیا وضو و طهارت بلد هستی؟ عرض کردم: آری. از هر چه سؤال فرمود جواب مثبت دادم. حضرت به شگفت آمد، و از وضعیت من از ملازمان بارگاه مبارکش پرسش نمود. پس بلافاصله شخصی را بدنبال خواجه ام فرستاد، چون خواجه هم آمد حضرت فرمودند: این کنیز بسیار عاقلی است، او را به من بفروش! خواجه ام عرض کرد: یابن رسول اللّه صلی الله علیه و آله وسلم هزار جان من فدای شما باد، کنیز من هم چنان در ملازمت شما باشد، و اگر اجازه فرمائید من نیز یکی از بندگان و چاکران شما گردم. از آن روز به بعد توفیق خدمت خاص آن حضرت به من عنایت شد و چون آن حضرت استعداد فراگیری علم در من مشاهده می فرمود، پیوسته مرا تعلیم می نمود و اگر برخی اوقات نمی توانستم به خدمت حضرتش برسم، در مکتب اولاد و اصحاب ایشان که هر یک سلطان انجمن فصاحت و بلاغت و ماه آسمان علم و دانائی بودند می رسیدم و علوم مختلف را از ایشان فرا می گرفتم... ادامه دارد.... ↙️↙️↙️ ─┅═ೋ❅🕋❅ೋ═┅─ https://eitaa.com/joinchat/1790967818C763ece4c90 ─┅═ೋ❅🕋❅ೋ═┅─
💠"بانو حسنیه در دربار هارون الرشید" 🔵قسمت صدم : به این ترتیب بود که به برکت توجّه آن حضرت امکان تحصیل علوم مختلف برایم حاصل شد و بیشتر کتاب های تفسیر و حدیث را مطالعه کردم و مسائل مشکلی که دانشمندان از حل آن عاجز بودند، از حضرتش فرا گرفتم و تا آنجا که توانستم نهایت کوشش و اهتمام را بکار بستم تا بتوانم چنین روزی در مجلس خلیفه حاضر شوم و حقیقت مذهب خود را بر موافق و مخالف به اثبات رسانم. بحث در امکان رؤیت خداوند هارون گفت: ای حسنیه از مولایت در مورد دیدن خدای تعالی چه مطلبی شنیده ای؟ گفت: شنیدم که فرمود: لا تُدْرِکُهُ الاَبْصار وَ هُوَ یُدْرِکُ الاَبْصار وَ هُوَ اللَّطیفُ الْخَبیر.(1) ابراهیم گفت: ای حسنیه اگر دیدن خدای متعال محال باشد جگونه حضرت موسی علیه السلام که پیامبر اولوالعزم بود، از خدا طلب دیدن او را نمود و گفت: «رَبِّ اَرِنی اَنْظُر اِلَیْک»(2)، اگر دیدن خدا محال است پس این خواهش محال، آیا از نادانی بود یا اشتباه؟ مسلما هر کدام را بگوئی سخنی باطل است و بر خلاف مذهب تو. حسنیه گفت: تقاضای دیدن از سوی موسی علیه السلام نه جهالت بود و نه اشتباه، چنانچه قرآن می فرماید: «وَ اخْتارَ مُوسی قَومَهُ سَبْعینَ رَجُلاً 1- چشم ها او را درنیابند بلکه او چشم ها را دریابد و او لطیف (بسیار دقیق ) و از همه چیز باخبر است. انعام / 103. 2- پروردگارا خود را به من نشان بده تا تو را ببینم. اعراف / 143. ادامه دارد.... ↙️↙️↙️ ─┅═ೋ❅🕋❅ೋ═┅─ https://eitaa.com/joinchat/1790967818C763ece4c90 ─┅═ೋ❅🕋❅ೋ═┅─
💠"بانو حسنیه در دربار هارون الرشید" 🔵قسمت صد و یکم : لِمیقاتِنا»(1)، مأمور شد هفتاد تن از بنی اسرائیل را انتخاب کرده و با خود به کوه طور ببرد، آن ها وقتی به آنجا رسیدند، گفتند: ای موسی از تو می خواهیم دعا کنی و از خدا بخواهی که در این محلی که تو با خدا مناجات می کنی سخن خود را به گوش ما برساند. موسی نیز به خاطر تکلیفی که داشت دعا کرد و حضرت حق دعای او را اجابت فرمود. اما وقتی که موسی علیه السلام از مناجات فارغ شد به ایشان گفت: آیا کلام پروردگار خود را شنیدید؟ گفتند: آری امّا نمی دانیم کلام حق تعالی بود یا کلام شیطان. ما باور نداریم و قبول نمی کنیم مگر آنکه او را آشکارا ببینیم. چنان چه خدای متعال نیز در قرآن مجید فرموده:«وَ قالُوا لَنْ نُؤمِن حَتّی نَرَی اللّهَ جَهْرَهً فَاَخَذَتْهُمُ الصّاعِقَهُ بِظُلْمِهِم»(2)، پس صاعقه آنها را فراگرفت و بخاطر ظلمی که کرده بودند همگی سوختند. چرا که آنها درخواست دیدن خداوند را کرده بودند. پس موسی علیه السلام به خدای متعال عرض کرد: بار خدایا آیا به خاطر تقاضائی که سفیهان کردند ما را هلاک خواهی کرد؟ پس ای ابراهیم! اگر دیدن خدا ممکن بود حضرت حق آنها را هلاک نمی کرد. ابراهیم گفت: ای حسنیه پس چرا موسی بعد از سوختن و هلاک شدن قوم استغفار کرد؟ حسنیه گفت: چون او قبل از آن که فرمان الهی بیاید، دعا نمود چراکه سؤال پیش از دستوری کرد بهتر این بود اجازه می خواست و بعد تقاضا می کرد.... ادامه دارد.... ↙️↙️↙️ ─┅═ೋ❅🕋❅ೋ═┅─ https://eitaa.com/joinchat/1790967818C763ece4c90 ─┅═ೋ❅🕋❅ೋ═┅─
💠"بانو حسنیه در دربار هارون الرشید" 🔵قسمت صد و دوم : 1- و موسی هفتاد تن را از میان قومش برای میقات ما برگزید. اعراف / 155. 2- آنها گفتند ما ایمان نمی آوریم تا اینکه خدا را آشکارا ببینیم پس بخاطر این تقاضای ظالمانه ای که کردند صائقه ای آنها را در بر گرفت. نساء / 153. که سؤال پیش از دستوری کرد بهتر این بود اجازه می خواست و بعد تقاضا می کرد. البته آن اجازه نخواستن نیز گناه و صغیره محسوب نمی شود اما چون منزلت و معرفت او آن چنان بود که به خاطر ترک ادبی که کرده بود طلب بخشش نمود، از آنجا که قدر و منزلت انبیاء والاست از این رو جهت ترک ادب نیز استغفار می کنند. اما ای ابراهیم بحث بر سر عدم رؤیت بود و من بر عدم امکان آن دلیل آوردم، و توبه و استغفار موسی علیه السلام ربطی به بحث عدم رؤیت ندارد و از طرفی دلیل بر سخن تو نیست . بلکه شاهد بر سخن من است. ای ابراهیم! هنگامی که خدای عزّوجل به موسی، با آن مقام تقرّب که اولوالعزم و کلیم خدا بود بگوید «لَنْ تَرانی» یعنی هرگز مرا نمی بینی، نه در دنیا و نه در آخرت، چون «لن» برای نفی ابدی است، پس غیر نبیّ چگونه می تواند خدا را ببیند؟ ای ابراهیم! دیدن سه شرط دارد: اول سلامتی قوّه باصره دوم دیدن شیی ء مرئی، سوم عدم مانع و حجاب. و اینک همه این شرائط در ما موجود است، پس اگر خدا دیدنی بود، بایستی در دنیا او را ببینیم پس چون دیده نمی شود، دلیل است که رؤیت او محال است... ادامه دارد.... ↙️↙️↙️ ─┅═ೋ❅🕋❅ೋ═┅─ https://eitaa.com/joinchat/1790967818C763ece4c90 ─┅═ೋ❅🕋❅ೋ═┅─
💠"بانو حسنیه در دربار هارون الرشید" 🔵قسمت صد و سوم : ... از طرفی اگر رؤیت حق تعالی ممکن بود می بایست که او جسم یا عرض و یا جوهر باشد، و این محال است، چون این اشیاء حادث هستند و خداوند قدیم است. ای ابراهیم! هر چیزی که دیده می شود حتما باید کیفیتی خاص داشته باشد تا بتوان آن را دید، و چیزی که کیفیت داشته باشد، حادث است. و نیز هر چیز باید در برابر بیننده قرار بگیرد تا بیننده بتواند آن را ببیند و به عبارتی باید مکان و موقعت خاصی داشته باشد و داشتن مکان و موقعیت خاص به معنای محدود بودن اوست و محدودیت در ذات خداوند فرضی محال و باطل است. ابراهیم گفت : پس در مورد آیه «وُجُوهٌ یَومَئِذٍ ناضِرَهٌ اِلی رَبِّها ناظِرَه»(1)حسنیه گفت: این آیه تأویل دارد، و منظور این است که به نعمت و رحمت پرودگار می نگرند، در آیه شریفه کلمه نعمت حذف شده است و در قرآن مانند این بسیار است. و دیگر اینکه دیدن عبارت است از این که حدقه چشم را به طرف شی ء دیدنی برگردانیم و چنین کاری نسبت به خدا ممکن نیست، زیرا که خدا جسم نیست. و دیگر اینکه لازم نیست هر جا که نظر کردن باشد دیدن هم حاصل گردد، هم چنان که کسی می گوید: «نَظَرْتُ اِلَی الْهِلالِ وَ لَمْ اَرَه»(2) ازاین رو اگر نظر در آیه مورد نظر به معنی دیدن باشد سخنی متناقض خواهد بود. ابراهیم گفت: ای حسنیه در مورد آیه «فَمَنْ کانَ یَرجُو لِقاءَ رَبِّه...»(3) نظرت چیست؟ حسنیه گفت: اگر منظور از لقاء، دیدن باشد.. ادامه دارد.... ↙️↙️↙️ ─┅═ೋ❅🕋❅ೋ═┅─ https://eitaa.com/joinchat/1790967818C763ece4c90 ─┅═ೋ❅🕋❅ೋ═┅─