🕊🌷🕊
🌷ڪوچ ڪردند
رفیقـــــان
و #رسیـدند بہ مقصـد...🕊
بے نصیبـم
من بیچــاره
ڪہ در خانہ خـــزیدم...
سلام🌺
#صبحتون_شهدایی
🍃🌺 @seedammar🌺🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این لحظات اخر خییلی التماس دعا😭😭😭
Joze 30 - Dabagh.mp3
19.47M
🌸 #ختم_قرآن #ماه_رمضان
🍃 تلاوت #تحدیر #جزء_۳۰
🎙استاد دباغ
#هادی_دلها_ابراهیم_هادی
Joze 29 - Dabagh.mp3
22.92M
🌸 #ختم_قرآن #ماه#رمضان
🍃 تلاوت #تحدیر #جزء_۲۹
🎙استاد دباغ
#هادی_دلها_ابراهیم_هادی
هادے دلها،ابراهیم هادے🇮🇷
#سلام_بر_ابراهیم_هادی #جلد_یک #قسمت_اول #چرا_ابراهیم_هادی @seedammar
سلام قسمت اول کتاب سلام بر ابراهیم هادی
ابراهیم شب قبل از عملیات شروع به مداحی کرد. اما نه مثل همیشه، خیلی غریبانه روضه می خواند😔 و خودش اشک می ریخت.😭
روضه حضرت زینب"س" را شروع کرد. بعد هم شروع به سینه زنی کرد. اولین بار بود که این بیت زیبا را می شنیدم🌷
امان از دل زینب چه خون شد دل زینب
بچه ها با سینه زنی جواب می دادند. بعد هم از اسارت حضرت زینب "س" و شهدای کربلا روضه خواند. 😔در پایان هم گفت بچه ها امشب یا به دیدار یار می رسید یا باید مانند عمه سادات اسارت را تحمل کنید و قهرمانانه مقاومت کنید" 😪🌷
عجیب بود که تقریبا همه بچه های گردان کمیل و حنظله که ابراهیم برایشان روضه خواند یا شهید شدند یا اسیر!😔🌷
شادی روح پاک شهدا صلوات
@seedammar
محمد خورشیدی از همسایگان و دوستان 👨ابراهیم هادی می گفت:زمانی که ابراهیم به خاطر مجروحیت در تهران حضور داشت.🤕
یک روز با موتور 🏍او را به خیابان زیبا رساندم.گفتم آقا ابراهیم کجا به سلامتی؟🌼
گفت :می روم منزل علامه جعفری.🍂
گفتم:همون علامه که لهجه غلیظ ترکی داره🌴 و توی تلویزیون صحبت میکنه؟من هم میتونم بیام؟🍃
گفت:بله بیا اشکالی نداره.
وارد منزل علامه جعفری شدیم.🚶🚶ایشان مشغول صحبت بود.وچند نفری در اطراف علامه نشسته بودند.👨👩👧
ابراهیم با عصای زیر بغل وارد اتاق شد.علامه یکباره نگاهش به در افتاد.😌
ارجا بلند شد وبه استقبالش آمد.😊بعد با همان لهجه زیبا گفت:به به آقا ابراهیم،بفرمایید،بفرمایید.☺️
ابراهیم را با خودش به بالای مجلس برد🌹 همه به احترام او بلند شدند.بعد علامه حرفی زد که بسیار عجیب بود.😳
من اگر خودم نشنیده بودم باور نمیکردم.😧
علامه گفت:«آقا ابراهیم،برو جای من بنشین،ما باید شاگردی شما را بکنیم.»😲
تا علامه این جمله را گفت،نگاه کردم به صورت ابراهیم.😢
مثل لبو سرخ شده بود.همان جا کنار شاگرد ها نشست و گفت:استاد تو رو خدا ما را شرمنده نکنید.😔
علامه بعد از اصرار زیاد به جای خود برگشت🌷.قبل از این که بحث خود را ادامه دهد،رو به دوستانی که در کنارش بودند جمله ای گفت که خوب به یاد دارم.علافه فرمود:«این آقا ابراهیم استاد بنده هستند...»🙂
من چیز زیادی از درجات علمی علافه جعفری نمی دانستم،فقط دیده بودم که مرتب در تلویزیون سخنرانی می کند.🎤
اما همین قدر می دانستم که کلام این فیلسوف و عالم بزرگ بی دلیل نیست...😥
روزها گذشت تا این که ابراهیم به شهادت رسید🌴 وقتی خبر گمنامی ابراهیم به علامه رسید خیلی ناراحت شد 🙁نگاهی به اطراف کردودر وصف ابراهیم این بیت شعر را گفت:
این مدعیان در طلبش بی خبرانند
آن را که خبری شد،باز نیامد...😔
@seedammar
بد نیست اینجا عبارتی از علامه بیاوریم که مناسب شخصیت ابراهیم است:قدرتمندترین افراد کسی است که قدرت « مالکیت بر خود »راداشته باشد؛اگرچه در این دنیا مالک هیچ چیز نباشد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خاطره از سوختن جگر و انفجار قلب مادر شهید ابراهیم هادی بعد از شنیدن خبر مفقودی ایشان ،
از زبان برادر شهید...
😭😭😭😭😭
@seedammar
خداحافظ ای بهترین ماه الله
خداحافظ ای دوریت سخت و جانکاه
#هادی_دلها_ابراهیم_هادی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌼عیــدتـان مبارکـــــــــ 🌼
┄┅═✼🍃🌺🍃✼═┅┄
🕊 اَلّلهُمَّـ عَجِّللِوَلیِّڪَ الفَرج 🕊
┄┅═✼🍃🌺🍃✼═┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹مهربانا؛
نعمت خویش بر ما تمام کن و در پایان ماه رحمتت، عیدی ما را ظهور نجات بخش عالمیان - مهدی صاحب الزمان - مقدر فرما.
🎉عید فطر بر همه ی منتظران حضرتش مبارک
🍀 دعای شب عید فطر🍀
🍀🍀 ظهور مهدی عج🍀🍀
┄┅═✼🍃🌺🍃✼═┅┄
🕊 اَلّلهُمَّـ عَجِّللِوَلیِّڪَ الفَرج 🕊
┄┅═✼🍃🌺🍃✼═┅┄
راه ناتمام شما ...
وسعت گامهایی را می طلبد در صراط نلغزد و
خستگی نشناسد ،
گامهایی که در هنگام #صلاح و #ثواب پیشگام باشد و بر دیگران پیشی بگیرد ،
گامهایی که #راه را از بیراهه بشناسد و حرکت را بر سکون مقدم دارد ....
#گام هایی مانند گام های شما ....
#شهید_حاج_حسین_معز_غلامی 🌷
دختر دوم مهدی تازه به دنیا اومده بود و خیلی ذوق داشت که زود بره خونه، بعد از ساعتها کار مدام، که گاهی ناهار هم نمیخوردیم، موقع رفتن به خانه، من ماشین نداشتم ولی میاومد و من را تا مترو میرساند، بهش میگفتم: مهدی تو وقت زیادی نداری تا خانوادهات را ببینی، چرا اینقدر وقت میگذاری و سوخت مصرف میکنی تا من را برسانی؟ میگفت: همون طوری که مدیر به گردن نیرو حق داره و باید دستورات و کارهایی که میگه درست انجام بده، نیرو هم به گردن مدیر حق داره که به فکر رفاهش باشه، اگر الان من تو رو نرسونم، تو فردا خسته به محل کار میآیی و از طرف دیگه فردا هم تا آخر وقت به این فکر میکنی چطور توی سرما و گرما خودتو به خونه برسونی، اینطوری نه من به دردت میخورم و نه تو به درد من....
✍به روایت همکارشهید
#شهید_مهدی_لطفینیاسر🌷
#هادی_دلها_ابراهیم_هادی
#تنها_تقاضا!!
🌷آمد خواستگاری ام. وقتی دو نفری نشستیم که درباره آینده با هم صحبت کنیم، گفت: ممکن است پس از ازدواج بروم جبهه. تنها تقاضایم از شما این است که مانع جبهه رفتنم نشوید.
🌷نه از دانشگاه رفتنش گفت و نه از بخشدار بودنش. گفت: من می خواهم بروم توی سپاه خدمت کنم، باید با حقوق کم سپاه زندگی کنیم....
🌹خاطره اى به ياد شهيد ناصر فولادى
راوى: همسر شهيد
❌ در پيچ و تاب زندگى، شهادت به دنبال اهلش مى گردد....
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
#تلنگر_سمت_خدا
🚦از اینـکه
به سمت خـدا
آهسته حرکت مےکـنی، نتـرس❗️
از این بتــرس🔰
که بـرای ترکــ گنـاه هیــچ کـاری
نکـرده بـاشـے❗️حتی در حد تـوبـه...