❧🔆✧﷽✧🔆❧ 🔻📖 تلاوت قرآن کریم 〽️ #تلاوت_روزانه 〽️ #سوره_مائده 〽️ #جزء_7 〽️ #صفحه127 🎤#مصطفی_اسماعیل

👌بهترین حرفے ڪه راجب حجاب فهمیدم اینه:👇🏻 اگر بعضیا میگن #حجاب ما را به 1400 سال قبل میبره.... بد نیست بدونن برهنگے ما را به عصر #حجر خواهد برد....😌 #پویش_حجاب_فاطمے

كسۍ كھ اختياردار خشم خود نباشد اختياردار خِرد خود نيست ! - امامـ‌صادق؏، الکافے -

بهجتِ بزرگوار را پرسیدند🌱 برای درمان عصبانیت چهـ کنیم؟ با عقیده کامل، زیاد صلوات فرستادن (:

دراِنسان‌مؤمن‌احساساتـ‌وجوددارد، ما احساس‌داریم، احساس‌عاطفےداریم، احساس‌خشم‌داریم، لیکن‌این‌احساس باایمان‌ماکنترل‌می‌شود.「رهبرجان」

🔞دیدن فیلم مستهجن🔞 🌙 توی اسارت، عراقی ها برا تضعیف روحیه ی ما فیلمای زننده پخش می کردند ﯾﻪ ﺭﻭﺯ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ﺑﻪ ﻧﺸﺎﻧﻪ ﺍﻋﺘﺮﺍﺽ ﺗﻠﻮﯾﺰﯾﻮﻥ ﺭﻭ ﺧﺎﻣﻮﺵ ﮐﺮﺩ😡 ﻋﺮﺍﻗﯽ ﻫﺎ ﮔﺮﻓﺘﻦ ﻭ ﺑﺮﺩﻧﺶ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﻫﯿﭻ ﮐﺲ ﺍﺯﺵ ﺧﺒﺮ ﻧﺪﺍﺷﺖ ...😰 ﺑﺮﺍ ﺍﺳﺘﺮﺍﺣﺖ ﻣﺎ ﺭﻭ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﻥ ﺑﻪ ﺣﯿﺎﻁ ﺍﺭﺩﻭﮔﺎﻩ، ﻭﺍﺭﺩ ﺣﯿﺎﻁ ﮐﻪ ﺷﺪﯾﻢ ﺍﻭﻥ ﺑﺴﯿﺠﯽ ﺭﻭ ﺩﯾﺪﯾﻢ ﯾﻪ ﭼﺎﻟﻪ ﮐﻨﺪﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﻭ ﺗﺎ ﮔﺮﺩﻥ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩﻧﺶ داخل چاله فقط سرش پیدابود،😔 ﺷﺐ ﮐﻪ ﺷﺪ ﺻﺪﺍﯼ ﺍﻟﻠﻪ ﺍﮐﺒﺮ ﻭ ﻧﺎﻟﻪ ﻫﺎﯼ ﺍﻭﻥ ﺑﺴﯿﺠﯽ ﺑﻠﻨﺪ ﺷﺪ😔 ﻫﻤﻪ ﻧﮕﺮﺍﻧﺶ ﺑﻮﺩﯾﻢ😰😭 ﺻﺒﺢ ﮐﻪ ﺷﺪ ﮔﻔﺘﻨﺪ ﺷﻬﯿﺪ ﺷﺪﻩ، ﺧﯿﻠﯽ دنبال بودیم ﻋﻠﺖ ﻧﺎﻟﻪ ﻭ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﺩﯾﺸﺒﺶ ﺭﻭ ﺑﺪﻭﻧﯿﻢ.😔 ﻭﻗﺘﯽ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻧﮕﻬﺒﺎﻧﺎن ﻋﻠﺘﺶ ﺭﻭ ﮔﻔﺖ ﻣﻮ ﺑﻪ ﺗﻨﻤﻮﻥ ﺭﺍﺳﺖ ﺷﺪ ﻣﯽ ﮔﻔﺖ: ﺯﯾﺮ ﺧﺎﮎ ﺍﯾﻦ ﻣﻨﻄﻘﻪ ﻣﻮﺷﻬﺎﯼ ﺻﺤﺮﺍﯾﯽ ﮔﻮﺷﺖ ﺧﻮﺍﺭ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺭﻩ 🐀 ﻣﻮﺷﻬﺎ ﺣﺲ ﺑﻮﯾﺎﺋﯽ ﻗﻮﯼ ﺩﺍﺭﻥ ﻭﻗﺘﯽ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﺩﻭﺳﺘﺘﻮﻥ ﺷﺪﻥ ﺑﻬﺶ ﺣﻤﻠﻪ ﮐﺮﺩﻥ ﻭ ﮔﻮشت ﺑﺪﻧﺶ ﺭﻭ ﺧﻮﺭﺩﻥ.😰😭 ﻋﻠﺖ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﻭ ﻧﺎﻟﻪ ﻫﺎﺵ ﻫﻢ ﻫﻤﯿﻦ ﺑﻮﺩﻩ😭 ﺻﺒﺢ ﮐﻪ ﺑﺪﻧﺶ ﺭﻭ ﺁﻭﺭﺩﯾﻢ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺗﮑﻪ ﺗﮑﻪ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ.🤐 اینطوری شهید دادیم و حالا بعضیامون راحت پای کانالهای ماهواره نشستیم وصحنه های زننده رو تماشا میکنیم وگاهی با خانواده هم همراهی می کنیم و نمی دانیم یه روز همان شهید رو میارن تا توضیح بده به چه قیمتی چشم خود رو از گناه حفظ کرده و غصه ی دوستان هم اسارتی خود رو داشته وشهادت رو بجون خریده تا خود ودوستانش مبتلا به دیدن صحنه های زننده نشن~ ~ ✨وصیتنامه شهیدمجیدمحمودی

#آقامحمدهادے 💓 سیدعلےمصطفوے مسئول فرهنگے مسجد موسےابن‌جعفر بود؛ همیشه براۍ بچه ‌ها فلافل میخرید. 🌯 یڪ فلافل فروشے به اسم جوادین پشت مسجد بود؛ شاگرد آن مغازه یڪ پسر با ادب با زمینه معنوے خوبے بود. سیدعلے میگفت: این پسر باطن پاکے دارد، باید او را جذب مسجد کنیم. ✨ و یڪ شب در پایان مراسم یادواره شهدا در مسجد؛ آن پسرڪ فلافل فروش رو دیدم. سیدعلے تا او را دید از او استقبال گرمے کرد و پرسید: چیشد این طرفا اومدے؟ او هم با صداقتے که داشت گفت: داشتم از اینجا رد میشدم دیدم مراسم دارید؛ اومدم ببینم چه خبره که شما رو دیدم. سید خندید و گفت: پس شهدا تو رو دعوت کردن!

#روایت_عشق 💌 من خانه مادرم بودم که محمد زنگ زده بود منزل همسایه، مادرم البته نمی‌دانست من هم آنجا هستم، وقتی همسایه‌مان مادرم را صدا زد و من را دید گفت: چه خوب اینجایی شوهرت زنگ زده با مادرم دویدیم، وقتی گوشی را گرفتم محمد با خوشحالی و تعجب گفت: تویی؟! چه خوب شد هستی و باهات حرف زدم، رفتی دکتر؟ گفتم: آره، هنوز از بچه‌دار شدنمان مطمئن نبودیم، گفت: مبارکت باشه! گفتم: چرا مبارک من؟ گفت: چون من نمی‌بینمش، خودت باید بزرگش کنی، گفتم: این جای دلداری دادنته؟ عوض این که یک خانم باردار رو دلداری بدی این طوری می زنی توی ذوقم؟ گفت: ناراحت نشو این واقعیته، منم گفتم: هر چی خدا بخواد گفت: خدا همینو می‌خواد، تو هم بی قراری نکن، این تلفن آخرین صحبت ما با هم بود و فردایش در طلاییه شهید شد. #شهیدسیدمحمداینانلو🌷 ولادت: ۱۳۴۳/۱/۱ شهریار، تهران شهادت: ۱۳۶۲/۱۲/۱۱ طلائیه، عملیات خیبر

🎥 کلیپ های ماندگار و به یاد ماندنی تصاویر کمتر دیده شده از شهید حاج قاسم سلیمانی، در میدان جنگ با داعش سلیـ🌷ــمانے عزیز دل♥️ ما

*﷽* در مکتب نبوت در محضر آقا رسول الله (ص) راه پیامبر، کلام پیامبر 🌻 رسول اڪرم (ص)🎤 🌱هرگاه انسان چهل ساله شود، و خوبی هایش بیشتر از بدی هایش نشود شیطان بر پیشانیش بوسه میزند و می گوید، این چهره ای است ڪه رستگار نمی شود. 📚: مشکاة الانوار، ص۱۶۹ هدیه به آقا رسول الله(ص) صلوات 🌹🌹🌹🌹🌹

#روایت_عشق 💌 #سردارشهیدعلی_چیت_سازیان 🌷 👈پرسیدم ساعتت کو؟!خیلی بی تفاوت گفت:«یکی از بچه ها ازش خوشش امد،گرفت نگاهش کنه،گفتم مال خودت.» حرصم گرفت.گفتم:«علی،اون کادوی سر عقدمون بود.تبرک مکه بود.بنده خدا بابا با چه شوق و ذوقی برا دامادش گرفته بود.رادوی اصل بود!»سری تکان داد و گفت:«این قدر از این ساعات باشه و ما نباشیم.تا توانی دلی بدست آور ♥️ 🎤 راوی: همسر شهید