eitaa logo
هادے دلها،ابراهیم هادے🇮🇷
2.4هزار دنبال‌کننده
18هزار عکس
9هزار ویدیو
139 فایل
نهایة الحب تضحیة... عاقبت عشق جانفدا شدن است! حضور شما در کانال دعوت ازخود #شهداست. کپی با ذکر ۵ #صلوات #ادمین_تبادل @Mousavii7 #نویسندگی👇🏻 @ShugheParvaz #عربی @sodaneghramk #تبلیغات🤩 @Tblegh پـــیام #ناشناس👇🏻 https://gkite.ir/es/9463161
مشاهده در ایتا
دانلود
مدافع حرم ▪️ ۲ روز بعد از سومین عمل آوردیمش خانه که به شهادت رسید. تختش گوشه پذیرایی بود. رفتم بالای سرش نیمه خواب بود، به من گفت چرا آمدی و از گوشه چشمش میریخت! گفت چرا بیدارم کردی بی بی سلام الله علیها بالای سرم بود داشتم با بی بی حرف میزدم. روز بعد هم به شهادت رسید و دقیقا همان جایی دفن شد که وقتی پنج شنبه ها می رفتیم گلزار دراز میکشید و میگفت اینجا برای من است. 🗓شهادت: ۷ شهریور ۹۵ 📿شادی روحشان 🚩شهدای مدافع حرم خوزستان
اللَّهُمَّ عَظُمَ بَلاَئِي وَ أَفْرَطَ بِي سُوءُ حَالِي وَ قَصُرَتْ (قَصَّرَتْ) بِي أَعْمَالِي وَ قَعَدَتْ بِي أَغْلاَلِي خدايا! بزرگ شده و از حدّ گذشته و كردارم خوارم ساخته و مرا زمين گير نموده - اعتراف می کنم ... قبول نیست؟!
🌹با شهداء تا شهداء🌹 🍀یک بار با عصبانیت ایستادم بالای سر منصور و نمازش که تمام شد، گفتم «منصور جان، مگه جا قحطیه که می‌آی می‌ایستی وسط بچه‌ها نماز؟ خُب برو یه اتاق دیگه که منم مجبور نشم کارم رو ول کنم و بیام دنبال مهر تو بگردم.» تسبیح را برداشت و همان طور که می‌چرخاندش، گفت «این کار فلسفه داره. من جلوی این‌ها نماز می‌ایستم که از همین بچگی با نماز خوندن آشنا بشن. مهر رو دست بگیرن و لمس کنن. من اگه برم اتاق دیگه و این‌ها نماز خوندن من رو نبینن، چه طور بعداً به‌شان بگم بیایین نماز بخونین!؟» 🌸🌸🌸🌸 ☘قرآن هم که می‌خواست بخواند، همین طور بود. ماه رمضان ها بعد از سحر کنار بچه‌ها می نشست و با صدای بلند و لحن خوش قرآن می‌خواند. همه دورش جمع می‌شدیم. من هم قرآن دستم می گرفتم و خط به خط با او می خواندم. اصلاً اهل نصیحت کردن نبود. می‌گفت به جای این که چیزی را با حرف زدن به بچه یاد بدهیم، باید با عمل خودمان نشانش بدهیم. شهيد ستاري به روايت همسر
5.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✨🔮✨🔮✨🔮✨🔮✨ یاد حضرت در دقایق زندگی ✨🔮✨🔮✨🔮✨🔮✨ کلیپ «دنیای الان vs دنیای ظهور» 👤 استاد 🔸 کافیه یه تجارت و لهو و لعبی رو ببینن میرن سمت اون و تو رو ترک میکنن... ⁉️ چرا ظهور شکل نمی‌گیره؟ 📥 دانلود با کیفیت بالا https://aparat.com/v/6voFQ
7.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥معتادی که رفت تو هیئت بهمئی ها اسلام اباد بهبهان گفت میخوام نوحه بخوانم مسخرش کردن ولی بعد میکروفون دادندش اینقد قشنگ خواند که کوچک بزرگ رفتن تو صف چه صدایی داره 🔹عزت دست خداست لعنت بر بانی مواد مخدر‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌
هادے دلها،ابراهیم هادے🇮🇷
شرف الدینی.: 📌متن شبهه👇 شهید علی ذاکری نقل از شیخ حسین انصاریان شهید علی ذاکری بچه تهران که پدر و مادر او هر دو دکتر بوده اند. این خانواده یک پسر دارند و دو دختر… بنده منزل این شهید رفته ام و حکایت را از نزدیک دیده ام و اول این ماجرا را شیخ حسین انصاریان بالای منبر گفتند و من حساس شدم و این موضوع را دنبال کردم. دو تا خواهر دارد که بد حجاب اند و بد حیا اند و دوست پسر دارند و رفت و آمد دارند و گناهان دیگر … این پسر خوب از آب در آمده و هر چه به خواهران نصیحت می کند ، خواهران گوش نمی کنند. این شهید متوسل می شود که خدایا من را از این اوضاع نجات بده . شب در خواب یک روحانی سید را می بیند که خطاب به این شهید می گوید: علی اقا، پاشو بیا دانشگاه امام حسین که اینجا دانشجو می پذیرد. آن موقع هنوز دانشگاه امام حسین (ع) تهران تاسیس نشده بود. می رود که خوابش را تعبیر کند ، پیش‌نماز مسجد محله او می گوید :دانشگاه امام حسین یعنی همین جبهه های حق علیه باطل، ایشان با هزار خواهش و التماس در جبهه ثبت نام می کند و بالاخره راهی جبهه می شود و شب عملیات در وصیت نامه خود موضوعات قابل توجهی می نویسد: آن قدر وصیت نامه دو صفحه ای این شهید را خوانده ام که آن را حفظ شده ام . این شهید در این وصیت نامه می نویسد : ریاست محترم دبیرستان ، معلم عزیزم ، شما را به عنوان وصی خودم انتخاب می کنم. چراکه می دانم پدر و مادرم وقت خواندن وصیت نامه من را ندارند . شما را انتخاب می کنند چون خواهران من اصلا وصیت نامه نوشتن من را قبول ندارند. از شما تقاضا دارم ، جنازه من را که اوردند پس از تشییع جنازه در بهشت زهرا تهران ،  بروید پدر و مادر من را خبر کرده و به خواهران من هم خبر دهید ، این مقدار انسانیت در انها سراغ دارم که برای تشییع جنازه من کارها را رها خواهند کرد و  به بهشت زهرا خواهند امد. جنازه من را که به داخل قبر گذاشتید ، تلقین قبر را که خواندید ، کفن از چهره من بردارید و بگویید تا برای یک لحظه پدر و مادر و خواهران من بیایند بالای قبر ، اگر راه من حق باشد و بد حجابی دو خواهر من گناه باشد به قدرت پروردگار باید زنده شوم و چند لحظه ای به دنیا و اهل دنیا و پدر و مادر و دو خواهرم لبخند بزنم تا بفهمند که حق با خمینی است و آنچه خواهران من عمل می کنند ، گناه است و ذلالت است و بد بختی .. رئیس دبیرستان می گوید با خود گفتم چه کار کنم ؟ نکند ایشان شهید شود ؟ اگر جنازه اش را اوردند چه ؟ اگرلبخند نزد ؟ اگر زنده نشد ؟  و… ایشان شهید شدند و جنازه اش را آوردند و به پدر و مادر هم گفتیم و آمدند و با خود در این فکر بودیم که آیا این شهید خواهد خندید ؟ نخواهد خندید؟ چه طور خواهد شد؟ با خود گفتیم : هرچه شد مهم نیست و ما باید اعلام کنیم ، چرا که خود شهید از ماخواسته است. به محض اینکه تلقین  رو خواندند و تمام شد و کفن را از چهره شهید کنار زدند و خانواده وی بالای قبر ایستاده و گریه می کردند  دیدیم که شهید سرش را بلند کرد و برای لحظاتی چشمانش را باز کرد و به روی پدر و مادر و دو خواهرش لبخند زد.. لبخند این شهید خانواده اش را به آنجا رساند که پدر و مادر وی اکنون از بهرترین پزشکان کشور قرار دارند و خواهران وی از بهترین خواهران تهران بوده و برای جذب خواهران تلاش می کنند و… حجاب در زمان ما پشتوانه ای مبارک به نام خون شهدا هم دارد. 📌 پاسخ به شبهه👇 ⭕مجموعا فقط معدودی شهید خندان هست! https://zaya.io/rnvke https://zaya.io/eprmy ⭕این هم شهید علی ذاکری واقعی و زندگی اش! https://zaya.io/sdsfl ⭕این سید وسام محسن شرف الدین فرمانده لبنانی شهید خندان! https://zaya.io/9l0mf ⭕پس درمی یابیم عکس همراه با متن در حقیقت متعلق به سید وسام محسن شرف الدین است اما از نام شهید علی ذاکری برای وی استفاده شده و هیچ صوتی و یا فیلمی مبنی بر سخنرانی آقای انصاریان در  باره شهیدی با مشخصات گفته شده وجود ندارد! ⭕و در نهایت می‌توان گفت هدف سازندگان چنین متن هایی فقط این است که به مرور مردم به دروغین بودن چنین ادعاهایی پی ببرند و به خاطر آن الباقی معجزات شهدا و... درباره شهدا را نیز که واقای است داستانی و خرافی بدانند تا اثر شهدا و وصیت نامه آنها را در جامعه به این واسطه از بین ببرند! -------------------------- 📱ادرس سایت👇🏻 🆔 www.pshobahat.ir
- ای حسین دردمندم، دل‌‌شکسته‌ام و احساس می‌کنم که جز تو و راه تو، دارویی دیگر تسکین‌بخشِ قلب سوزانم نیست.. 🕊🌹
تازه از جبهه اومده بود. همه لباسهارا شست ظهر ناهار درست کرد ظرفها را هم شست مادرم ازش خواهش کرد که این کارها را نکنه و بذاره به عهده من او هم گفت : وظیفه منه این چند روزی که هستم به خانمم کمک کنم . به روایت همسر شهید یونس زنگی آبادی🕊🌹 🌹
متن پیام:سلام یک متن راجع به شبهه ۴۶۵۶ فرستادید بعد گفتین پوزش می طلبم چرا؟ ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ⏱ساعت:۰۲:۴۸:۱۸ ب.ظ ⏰تاریخ:چهارشنبه ۱۴۰۱ شهریور ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ طراحی و کدنویسی :Mr.Reval 🆔 @harf_n