eitaa logo
هادے دلها،ابراهیم هادے🇮🇷
2.4هزار دنبال‌کننده
17.7هزار عکس
8.7هزار ویدیو
137 فایل
نهایة الحب تضحیة... عاقبت عشق جانفدا شدن است! حضور شما در کانال دعوت ازخود #شهداست. کپی با ذکر ۵ #صلوات #ادمین_تبادل @Mousavii7 #نویسندگی👇🏻 @ShugheParvaz #عربی @sodaneghramk #تبلیغات🤩 @Tblegh پـــیام #ناشناس👇🏻 https://gkite.ir/es/9463161
مشاهده در ایتا
دانلود
دفترچه خاطرات دفاع مقدس 📝 میگفت: دو جعبه سیب و پرتقال آوردیم تو چادر و سریع پشت لباسها قایم کردیم؛ آقا مهدی که اومد گفت اینا چیه؟ گفتیم: میوه است! گفت: میدونم میوه است اینجا چیکار میکنه؟ از تدارکات برداشتین؟! می‌برید سر نماز بین بچها تقسیم میکنید گفتیم: توروخدا آقا مهدی! اونجا نه لااقل! بچها به ریشمون میخندن ... گفت: [ اتفاقا لازمه بعضی وقتا بچها به ریش آدم بخندن ... ] 🕊🌷 🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
﷽ شهادت! نصیب کسانی می‌شود که در ره عشق بی ترس با جان خود بازی کنند! 🌹
11 Mostanade Soti Shonood(1).mp3
17.1M
🔉 📣 جلسه یازدهم * واقعه هفتم * تبعات گناه در فضای مجازی * آثار وضعی وگسترده گناه، در فضای مجازی * یادگیری عمیق، در دوران کودکی * یه ساعت؛ از عاقبت سمیرا، به خودم لرزیدم * اثر گناه، بر قلب امام زمان علیه السلام * مال حرامی که تبدیل به خیانت می شود. * عاقبت چت های بسیار معمولی در آخرت * همه اعمال ذخیره می شود. * تاثیر گناه برروح وروان * چرا روضه برای امام زمان علیه السلام تمام نمی شود. * گناهان جبران ناپذیر * حق الناس فکری نداشته باش * چرا تصمیم گرفتم حضوری گفتگو کنم. * کلمه ای که گفته می شود و چوب دارد. * گناهانی که عادی شده در زندگی * چه می شود که به شبکه نور وصل نمی شویم * دائما به حق متصل باش * وقتی به خدا وصل نباشی، به شیطان وصلی. * شادی های کاذب * زندگی که در آن خمس نباشد * برای عقیده ات به اندازه خرید لباس وقت می گذاری؟ * واقعه ای که در کما دیدم * مرا برای کمک به دیگران می بردند * عاقبت کارمندی که کار اداری را عقب انداخت. * کارمندی که در وقت اداری فیلم ناجور می دید * حساب وکتاب عجیب وترسناک ⏰ مدت زمان:۴۱:۳۰ 📆1401/03/15 ❗️ برای دریافت مجموع جلسات مستند صوتی شنوداز طریق لینک زیر اقدام نمایید. https://aminikhaah.ir/?p=6561
توپ را در دستش گرفت. آمد بزند که صدائی آمد! الله اکبر... ندای اذان ظهر بود. توپ را روی زمین گذاشت. رو به قبله ایستاد و بلند بلند اذان گفت. در فضای دبیرستان صدایش پیچید... بچه ها رفتند. عده ای برای وضو، عده ای هم برای خانه. او مشغول نماز شد. همانجا داخل حیاط. بچه ها پشت سرش ایستادند. جماعتی شد داخل حیاط. همه به او اقتدا کردیم. 📚کتاب سلام بر ابراهیم1 یکى از بزرگترین نعمت هاى خدا است. به ما این فرصت را می دهد که هر روزى چند بار ناگزیر با خداى خودمان حرف بزنیم، از او کمک بخواهیم، به او عرض نیاز کنیم. غالبا قدر و اهمیت را نمی دانیم. فرموده اند: مثل چشمه آبى است در خانه شما، که روزى پنج بار در این چشمه آب می کنید. این شستشو می تواند براى دل هاى آثار ماندگارى داشته باشد. 📚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨🔮✨🔮✨🔮✨🔮✨ یاد حضرت در دقایق زندگی ✨🔮✨🔮✨🔮✨🔮✨ 👤استاد رائفی_پور زهی خیال خام اگه فک میکنی قبل از حکومت مهدی موعود(عج) امتحان نمیشیم!!! امتحان ماها سخت تر از مردم کوفه هست... باید بتونی حرفای مشکل دارو تشخیص بدی❗️ سخنرانی عوامل غیبت امام زمان
هدایت شده از شوق پرواز🕊🇮🇷
: . + هدفِ اسلام، تربیتِ انسانِ عاقل نیست ؛ بلکہ تربیتِ انسانِ عاشقِ عاقل است ...🌱 . @ShugheParvaz
31.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌟آرزوی شهادت داری …؟ 📍چقدر خواهر ها و برادر ها گفتن ما دوست داریم شهید شیم این کلیپ مخصوص شماست 🎤حجة الاسلام امیرحسین دریایی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞نماهنگ بسیار زیبا|مُصطَفی| ⚠️همخوانی موزیکال شاد از نوجوانان دهه نودی 🌺به مناسبت میلاد پیامبر اکرم(ص) ⭕️جدید ترین اثر: 💠گروه تواشیح تسنیم💠 ⚜در مدح و منقبت حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله 📺مشاهده و دریافت فیلم باکیفیت بالا: 🌐 aparat.com/v/Z3W5e 📲شناسه عضویت در کانال ایتا: 🔸 @tasnim_esf
36_Aqayi_Tahdir_Yasin_120392.mp3
1.71M
تند خوانی سوره یاسین هدیه به خانم حضرت زهرا(س)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یکی میشه علی دایی که خونه ۳۵ میلیاردی تو منطقه ۱ تهران رو کمترین حق یه فوتبالیست میدونه یکی هم میشه پدر شهید ذوالفقاری که بچه‌ش رو برای امنیت مردم فدا کرده ولی خونه نداره و ممکنه به چادر پناه ببره! یه طرف سلبریتی بی‌خاصیتِ پرتوقع یه طرف شهید و خانواده شهید فداکار 🚨
🌱ٌّْ🌱 🔺نگران آقای خامنه ای نباش! عزیزی نقل میکرد: در بهشت زهرا تهران بودم، پیرمرد با صفایی دیدم که با ادب خاصی بالای این مزار ایستاده و دعا میخونه، نگاهم بهش بود و مدتها که دور زدم دیدم دست به سینه هنوز بالای مزار هست، بعد پایان دعا و ذکر متوجه من شد. صدام کرد و گفت: پسرم ازت میخوام هروقت اومدی برای این شهید فاتحه بخونی. گفتم چشم، میشه خواهش کنم دلیلش رو بگید. گفت من سالها بود بعد از فتنه۸۸ برای حضرت آقا و سلامتی جسمی و تعرض احتمالی به جانشان خیلی نگران بودم و اضطراب درونی داشتم، روزی شهیدی با همین شمایل به خوابم اومد و شماره ردیف و قطعه هم بهم گفت. ازم پرسید چرا نگران آقای خامنه‌ای هستی؟! نگران نباش من خودم محافظش هستم. بار اول توجهی به خواب نکردم تا اینکه دوباره همان خواب تکرار شد، همان هفته پنجشنبه با حفظ کردن شماره ردیف و قطعه اومدم بهشت زهرا و دقیقا همان چهره رو روی قبر دیدم، دیدم تو توضیحات شهید نوشته «محافظ رئیس جمهور محترم حجت الاسلام سید علی خامنه‌ای». از اون موقع به بعد دیگه خوفی از تعرض به جان آقا ندارم و‌ در عوض مدام به این شهید سر میزنم دعاگوش هستم، به هرکسی هم که بتونم میگم. اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرج
نام و نام خانوادگی: محمد حسین محمد خانی نام پدر : مصطفی محل تولد : تهران تاریخ ولادت: ۱۳۶۴/۴/۹ تاریخ شهادت : ۱۳۹۴/۸/۱۶ محل شهادت: سوریه - دمشق - حلب مدت عمر: ۳۰سال محل مزار : گلزار شهدای بهشت ​​زهرا تهران قطعه و ردیف و شماره : ۱۷-۸۷-۵۳ کتاب مربوط به این شهید: عمار حلب - قصه دلبری زندگی نامه شهید محمد حسین محمد خانی شهید روح الله قربانی درنهمین روز ازتیرماه ۱۳۶۴ در خانواده ای مومن و رزمنده چشم به جهان گشود. پدرش از مجاهدان ۸ سال دفاع مقدس است. محمدحسین چند ماه بود که عمویش، «ولی الله محمدخانی» و سه ساله بود که دایی‌اش، «سردار ساعتیان» به شهادت رسیدند. به همین خاطر حال و هوای خانه محمدخانی از همان سالها با جنگ و جهاد و شهادت آمیخته بود
: هر چی من شوخی‌ شوخی انجام دادم اینا جدی‌ جدی نوشتن❗️
در مکتب شهادت در محضر شهدا علمدار کمیل شهید ابراهیم هادی 🌷 به سراغ آپارتمان اعلام شده رفتیم و بدون درگیری شخص مورد نظر رو دستگیرکردیم. وقتی می‌خواستیم از ساختمان خارج شویم جمعیت زیادی جمع شده بودن تا فرد مظنون رو مشاهده کنند. خیلی از آن‌ها ساکنان همان ساختمان بودند. ناگهان ابراهیم برگشت داخل آپارتمان و گفت:"صبر کنید!" با تعجب پرسیدیم: "چی شده؟" چیزی نگفت. فقط که به کمرش بسته بود رو باز کرد و به چهره مرد بازداشت شده بست. پرسیدم:"ابرام چیکار می‌کنی !؟" با آرامش خاصی جواب داد: "ما بر اساس یه تماس و یه خبر، این آقا رو بازداشت کردیم. اگه آنچه که گفتن درست نباشه، آبروی این آقا رو بردیم و دیگه نمی‌تونه اینجا زندگی بکنه. همه مردم هم به چهره یک متهم به او نگاه می‌کنند. اما این طوری کسی اون رو نمی‌شناسه. اگر فردا هم آزاد بشه مشکلی پیش نمی‌یاد". وقتی از ساختمان خارج شدیم کسی مظنون مورد نظر را نشناخت و من به دقت نظر ابراهیم فکر می‌کردم که چقدر آبرو و شخصیت انسانها در نظرش مهم بود. 📚کتاب سلام بر ابراهیم – ص ۵۶ 🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
AUD-20210805-WA0006.mp3
11.48M
🎵 🗣️ هدیه میڪنیــم به امام زمــان ارواحنافداه ❤️🌹✨🍃