eitaa logo
هادے دلها،ابراهیم هادے🇮🇷
2.3هزار دنبال‌کننده
18.1هزار عکس
9.1هزار ویدیو
139 فایل
نهایة الحب تضحیة... عاقبت عشق جانفدا شدن است! حضور شما در کانال دعوت ازخود #شهداست. کپی با ذکر ۵ #صلوات #ادمین_تبادل @Mousavii7 #نویسندگی👇🏻 @ShugheParvaz #عربی @sodaneghramk #تبلیغات🤩 @Tblegh پـــیام #ناشناس👇🏻 https://gkite.ir/es/9463161
مشاهده در ایتا
دانلود
♦️✨♦️ و 👇 کسانی که در ♦️جهادبا نفس ♦️مبارزه با دشمن ♦️یا صبربر طاعت ♦️ یا شکیبابی دربرابر وسوسه معصیت ♦️یا کمک به افراد مستضعف ♦️یا هرکارنیک دیگر...... 👈برای خدا مجاهده کنند ✍مشمول حمایت و هدایت الهی هستند ✍سوره عنکبوت،آیه ۶۹
هادے دلها،ابراهیم هادے🇮🇷
🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾 ⭕️ #سید_مجتبی_علمدار 🔶قسمت شانزدهم 🔶 #فرمانده_واقعی سر سفره شام نشسته بوديم. دو تا
🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴 ⭕️ 🔶قسمت شانزدهم 🔶 در هفت تپه مستقر بودیم. براي آمادگی كامل نيروها آموزشهای سخت را شروع کردیم. مانورهای عملياتی نیز آغاز شد. يكي از این مانورها پنج مرحله داشت. قرار بود نيروهای گروهان سلمان به فرماندهی آقا سيد کار را آغاز کنند. در آن مانور من مسئوليت كوچكی را زير نظر آقا سيد بر عهده داشتم. بعد از انجام مانور متوجه شدم، آقا سيد با من صحبت نميكند! تا چند روز همين طور بود. دل به دريا زدم و به چادر فرماندهی گروهان رفتم. گفتم: آقا سيد، چند روزی هست كه با من صحبت نميكنيد! آيا خطايی از من سرزده يا در كارم كوتاهی كرده ام؟ نگاه دوستداشتنی سید به من خیره شد. بعد از چند لحظه سکوت گفت: اين چند روز منتظر ماندم كه خودت متوجه شوی كه كجا اشتباه كردي. گفتم: آقا سيد نميدانم! اما فكر ميكنم به دليل اين باشد كه من ساعتی قبل از مانور و زمانی که مشغول منظم كردن نيروها بودم به علت بی نظمی يكی از نيروها، به صورت او سيلی زدم. از آنجا كه ميدانستم آقا سيد به بچه های بسيجی عشق ميورزد و برای آنها احترام خاصی قائل است، بلافاصله ادامه دادم: البته آقا سيد! آن هم به خاطر خودش بود؛ چون از فرمانده دسته اش اطاعت نكرده و با اين كار در هنگام عمليات ميتوانست جان خودش و نيروهای ديگر را به خطر بيندازد. در اين لحظه آقا سيد گفت: تو ضمانت جان كسی را كرده ای!؟ مگر تو او را آورده ای؟ او را امام زمان عج آورده. او سرباز امام زمان عج است. ضمانت جان او و ديگران با خداست. ما حق نداريم به آنها كوچكترين بی احترامی بكنيم. چه رسد به اينكه خدای نكرده به آنها سيلی هم بزنيم.سید مكثی كرد و ادامه داد: ميدانی آن سيلي را به چه كسی زده ای؟ ناخودآگاه اشك در چشمان زیبای سید حلقه زد. من نيز از اين حالت سيد متأثر شدم. فهميدم كه منظورش چيست. خواستم حرفی بزنم اما بغض راه گلويم را بسته بود. سيد دستانش را به صورتش گرفت و گفت: تا دير نشده برو و دل آن جوان را به دست بياور. شايد فردا خيلی دير باشد.من هم فوراً رفتم و به گفته سيد عمل كردم. بعد از مدتی آن برادر رزمنده در منطقه شلمچه به شهادت رسید. آن موقع بود كه فهميدم چرا آن روز آقا سيد صورتش را گرفت و گفت: شايد فردا دير باشد. @seedammar 🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1_36682425.mp3
128.2K
🎙 نامه صوتی موسی رضازاده🌹
❤️ #قرار_عاشقی ❤️ قرائت دعای فرج به نیابت از شــهید ابــراهیم هــادی🌹 ⏰ قرار هرشب ✳️بخوانید و به اشتراک بگذارید 🇮🇷 @seedammar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
853) 📖 وَ ما كانَ جَوابَ قَوْمِهِ إِلاَّ أَنْ قالُوا أَخْرِجُوهُمْ مِنْ قَرْيَتِكُمْ إِنَّهُمْ أُناسٌ يَتَطَهَّرُونَ 📖 💢ترجمه و جواب قومش چیزی نبود جز اینکه گفتند آنان را از سرزمین‌تان بیرون کنید؛ قطعاً آنان مردمانی‌اند که می‌خواهند پاک باشند! سوره اعراف (7) آیه82 1397/9/12 25 ربیع‌الاول 1440 @seedammar
Ahd.mp3
2.07M
#دعای_عهد ✳️تغییر مقدرات الهی با مداومت بر خواندن دعای عهد... 🌸امام خمینی ره: اگر هرروز (بعد از نماز صبح)دعای عهد خواندی،مقدراتت عوض میشود....⚡️ امام زمانی شو👇👇👇👇 #کانال_خواهم_امد http://eitaa.com/joinchat/287047696Cbbd8ae64b7
Ziyarat-Ashura-Halawaji.mp3
15.21M
زیارت عاشورا با صدای دلنشین اباذر حوائجی قرار هروز صبح😊🌹 @seedammar #کانال_ابراهیم_هادی_هادی_دلها
🌻🍃 اینجوری ایستاده اند... گم شد! هم پلاکت... هم #استخوانت... هم آرمانت... و اتوبان رد شد از کوچہ ای ڪہ بہ نامت بود #صبحتون_بخیر
هادے دلها،ابراهیم هادے🇮🇷
ای که انتظارمرا می کشی خواهم امد: 🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃 ⭕️ #سلام_علی_ابراهیم 🔸قسمت پانزدهم 🔷 #هفده_شهریور
ای که انتظارمرا می کشی خواهم امد: ای که انتظارمرا می کشی خواهم امد: 🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂 ⭕️ 🔷قسمت شانزدهم 🔷 اوایل بهمن بود با هماهنگی انجام شده مسولیت یکی از تیمهای به ما سپرده شد گروه ما در روز۱۲بهمن در انتهای خیابان آزادی به صورت مستقر شد صحنه ورود خودرو را فراموش نمیکنم پروانه وار دور شمع وجودی امام میچرخید بلافاصله پس از عبور اتومبیل🚙 امام بچه ها را جمع کردیم به سمت رفتیم امنیت درب اصلی به ما سپرده شد در کنار در ایستاد اما دل وجانش در بود آنجا که امام در حال سخنرانی بود در آن روز ها خواب خوراک نداشت واون چند روز کسی از خبری نداشت تا اینکه روز ۲۰بهمن رو دیدم و گفتم کجایی مادرت خیلی نگرانه مکثی کرد گفت توی این چند روز من و دوستم تلاش میکردیم تا مشخصات که بودند را پیدا کنیم شب بود که با چند نفر از جوانان محل برای تصرف محل اقدام کرد‌ صبح روز بعد خبر در رادیو 📻پخش شد چند روزی به همراه امیر به مدرسه رفاه میرفت ومدتی جزع محافظین امام بود وبعد هم چند روزی به زندان قصر رفت ومدت کوتاهی از محافظین زندان بود ودر این مدت با بچه های کمیته در ماموریت هایشان همکاری داشت ولی رسما وارد کمیته نشد..... 👉 @seedammar 🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂