eitaa logo
هادے دلها،ابراهیم هادے🇮🇷
2.4هزار دنبال‌کننده
17.5هزار عکس
8.5هزار ویدیو
137 فایل
نهایة الحب تضحیة... عاقبت عشق جانفدا شدن است! حضور شما در کانال دعوت ازخود #شهداست. کپی با ذکر ۵ #صلوات #ادمین_تبادل @Mousavii7 #نویسندگی👇🏻 @ShugheParvaz #عربی @sodaneghramk #تبلیغات🤩 @Tblegh پـــیام #ناشناس👇🏻 https://gkite.ir/es/9463161
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از صـاحــب دلم(مهدویت 50)
💓💚 ای صاحب ایام بگو پس تو کجایی کِی میشود ای دوست کنی جلوه نمایی از هر که سراغ شب وصل توگرفتم گفتند قرار است که یک جمعه بیایی 🌹تعجیل درفرج صلوات🌹
هادے دلها،ابراهیم هادے🇮🇷
ای که انتظارمرا می کشی خواهم امد: 🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃 ⚫️ #سلام_علی_ابراهیم 🔸قسمت سی وسوم 🔸 #چم_امام_حسن
ای که انتظارمرا می کشی خواهم امد: 🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃 ⚫️ 🔸قسمت سی وچهارم 🔸 از ویژگی های ابراهیم احترام به دیگران وحتی اسیران جنگی بود همیشه این حرف را از ابراهیم می شنیدیم که 🌷اکثر عراقی ها انسانهای جاهل ونا آگاه هستند باید اسلام واقعی را از ما ببینند آن وقت خواهید دید آنها هم مخالف حذب بعث خواهند شد🌷 در بسیاری از عملیاتها قبل از شلیک به سمت دشمن در فکر اسارت در آوردن نیروهای دشمن بود سه عراقی را داخل شهر آوردند هنوز محلی برای نگهداری آنها نبود مسئولیت نگهداری آنها را به ابراهیم سپردیم هرچیزی که ما میخوردیم به اسرا هم میداد گاهی اوقات با همان چند کلمه عربی که بلد بود با آنها صحبت میکرد بعد دو روز خودرو حمل اسرا آمد و آنها از ابراهیم سوال کردند که با آنها می آید وقتی جواب منفی شنیدند گریه والتماس میکردند که اجازه دهید اینجا باشیم حتی حاضریم با رژیم بعث بجنگیم 🔸🔸🔸عملیات بر روی ارتفاعات بازی دراز آغاز شد ما دو نفر کمی به سمت بالای ارتفاعات رفتیم واز بچه های خودی دور شدیم به سنگری رسیدیم که تعدادی عراقی در آن بودند با اسلحه اشاره کردیم به سمت بیرون حرکت کنید اما آنها حرکت نمیکردند ما دو نفر وآنها ۱۵ نفر بودند طوری بود که هر لحظه امکان داشت از هر دو طرف شلیک شود دوباره داد زدم حرکت کنید ولی عراقی ها با اشاره به افسرشان نگاه میکردند اما افسر عراقی ابرو هایش را بالا میداد که نروید همین لحظه ابراهیم از پشت سنگر آمد وگفت چه شده آرامش عجیبی پیدا کردم وگفتم مشکل اون افسر عراقی هست نمیخواهد بیرون بروند ابراهیم اسلحه را روی دوسش انداخت وجلو رفت با یک دست یقه و با یک دست کمربند افسر عراقی را گرفت واز جا بلند کرد وچند متر جلوتر لبه پرتگاه به زمین زد سربازای عراقی از ترس روی زمین نشستند ودستشان را بالا گرفتند افسر عراقی التماس میکرد الدخیل الدخیل ارحم ارحم همینطور ناله میکرد من خوشحال شدم و در پوست خودم نمیگنجیدم افسر عراقی وبقیه را به پایین ارتفاعات انتقال دادیم 🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃
هیچ بودم،🍂 پوچ بودم،🍁 ناامید از این زندگی...💔 تا اینکه... سلام بر ابراهیم را خواندم، به نظرم #ابراهیم...💞 شعبه ای از #کشتی_نجات است. با این #قهرمان میشود راه را پیدا کرد #هادی_دلها_ابراهیم_هادی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#یادش_بخیر 🔷صبحگاه دوکوهه - سال۱۳۶۳ 🌷شهید محسن گلستانی در حال خواندن دعا: اللهُمّ اجعَل صَباحَنا صَباحَ الاَبرار ‌‌‌‌‌‌‌‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥سردار قاسم سلیمانی: از ۱۹سالگی وارد جنگ شدم. ۴۰سال است که در درگیری‌ها هستم اما هیچ صحنه‌ای به زیبایی #مدافعان_حرم ندیده‌ام #هادی_دلها_ابراهیم_هادی
🔹🔷💠🔵💠🔷🔹 👆👆یک سنی سوری را شیعه کرد❤️ 💠 #شهید_حسن_حزباوی با صداقت و اهل حجب و حیا بود اگر چه کم حرف می‌زد اما همیشه لبخند به لب داشت.☺️ 🔸انسانی متواضع و کم توقع و در مسائل کاری بسیار با جدیت و نمونه، یک پاسدار وظیفه شناس بود✨ 🔹چندین بار در رزمایش ها به خاطر همین جدیت و نظم و ذکاوتش مشورد تشویق قرار می گیرند.🏅 همین رفتار و کردارش سبب شد تا یکی از برادران سنی مذهب در سوریه بعد از دوستی با شهید حزباوی و تحت تاثیر رفتارش به مذهب تشیع مشرف شد.💚 ♦️بعد از غسل شهادت🕊 برای عملیات حرکت می‌کند وقتی همرزمانش محاصره می‌شوند می‌گوید: نباید اجازه دهیم بچه ها قتل عام شوند، پشت تیر بار می‌نشیند و یک سره شلیک می‌کند تا محاصره شکسته می شود و نیروهای خودی موفق به خروج از محاصره می‌شوند.⛓ اما در همان حالت از طرف تکفیری ها مورد هدف قرار می‌گیرد و به شهادت می‌رسد.🕊🌸 👈یکی از دوستان شهید #شهید_حسن_حزباوی🌷🍃 #شهــــــدا #گـــاهےنگـــاهے💔
#یلدای_خانطومان شب‌هاے طولانی فقط در #جبهه بود! وقتے از عملیات می آمدند، و رفیقے را جا گذاشته بودند.. مگر صبح مےشد آن #شب؟؟ اصلاً عجیب #طولانی بود، آن #یلدای_فراق_یاران... صلوات #هادی_دلها_ابراهیم_هادی
به نام خدا #طرح_بزرگ_خادمين_شهدا 🔴 كنفرانس انلاين ✍ موضوع :جريان شناسي_ بررسی مجلس ششم #جلسه_دوم 🔵 توسط : #استادهمدانی 🗓 تاریخ: جمعه ۱۳۹۷/۹/۳۰ 🕰 زمان: ساعت : 21 🍃🌹گروه #مجمع_جهانی_خادمین_شهدا http://eitaa.com/joinchat/4102750219C440b76c0dd
✍بہ" يلدا " دل خوش ڪرده‌ام شايد در اين دقايقِ اضافہ ‌ی پاييز فرصتِ بيشتري براےِ بازگشتنت باشد! 📸شهيد مدافع حرم جاویدالاثر #مهدی_نظری #اندیمشک 🚩شهدای مدافع حرم خوزستان
مےگویند بسـیجـــی، منتظر ظهور مےماند #شهید مےشود و زمینه ظهور را فراهم مےکند خوشا بحال بسیجیانی که خون دل مےخورند برای سید علی صبوری مےکنند و خودسازی تا در رکاب مولایشان شهد شیرین شهادت بنوشند. 📸شهيد مدافع حرم #عباس_کردانی #اهواز 🚩شهدای مدافع حرم خوزستان
هدایت شده از صـاحــب دلم(مهدویت 50)
شب یلدا.mp3
8.58M
ویژه لطفا جهت مهدوی کردن شب یلدا، نشر دهید http://eitaa.com/joinchat/287047696Cbbd8ae64b7
هادے دلها،ابراهیم هادے🇮🇷
🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾 ⭕️ #سید_مجتبی_علمدار 🔶قسمت سی وسوم 🔶 #کاروان_پیاده جوانان حزب الهی شهر ساری تصمیم
🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴 ⭕️ 🔶قسمت سی وچهارم 🔶 مدتی بعد از ارتحال امام; دوباره به منطقه خوزستان برگشتیم. در منطقه اروندكنار مستقر بوديم. آن زمان سيد در طرح و عمليات تيپ مشغول شده بود. تا اواخر سال 1369در آن منطقه مستقر بودیم.یک روز ساعت شش صبح من را صدا كرد و گفت: »بريم شناسايي؟!« من هم بلند شدم. زمستان بود و هوا بسيار سرد. حسابی خودمان را پوشانديم. با موتور هوندا250 به سمت جاده ساحلی رفتيم. از پشت ساختمان قديم صدا و سيمای آبادان عبور كرديم. يك دفعه سيد موتور را نگه داشت!پياده شد و آرام به سمت خاكريز ساحلی رفت. خيره شد به ساحل عراق. آن ايام جنوب عراق در جريان جنگ خليج فارس مورد حمله آمريكا قرار گرفته بود. بنابراين وظيفه ما سنگينتر بود.آمدم كنار سيد. با دست ساحل عراق را نشان داد و گفت: اونجا رو نگاه كن! مردی به سختی از ميان گل و لای خود را به آب اروند رساند. بعد يك تويوپ بزرگ را داخل آب قرار داد! بعد هم همسر و دو فرزندش را آورد و روي آن نشاند خودش هم روی تويوپ ايستاد. با يك چوب بلند شروع كرد به پارو زدن! ميخواست به سمت ساحل ایران بیاید اما جریان آب اروند آنها را به سمت خليج فارس ميبرد. سيد پایین خاکریز كنار ساحل ميدويد. من هم با موتور حركت كردم. دقايقی گذشت. آنها به هر سختي كه بود به ساحل ما رسيدند. با دشواری از ميان گل و لای ساحل عبور كردند. همين كه روی خاکریز ساحلی آمدند سيد جلو رفت و گفت: السالم عليكم، اهلًا و سهلًا، کیف حالک؟ مرد عرب، كه تمام بدنش خيس و گلی شده بود، چند قدمی به عقب رفت. زن و دختر و پسر خردسال او در پشت سر پدر مخفی شدند. مرد، كه خيلی ترسيده بود، دستانش را به عقب گرفته بود و از آنها محافظت ميكرد. من لباس فُرم سپاه به تن داشتم. اما سيد يك كاپشن و يك اوركت پوشيده بود. سيد سرش را پايين گرفت و به عربی گفت: نترسيد. ما مسلمانيم. ما مثل شما شيعه هستيم. ما سربازان اسلام هستيم. شما ميهمان ما هستيد. مهمان اسلام هستید. بعد رو كرد به من و گفت: سريع برو ماشين رو بيار. موتور را گذاشتم و با يك ماشين برگشتم. سریع رفتم به سمت مقر سيد به همراه آن خانواده كنار جاده ايستاده بود. درحاليكه فقط يك پيراهن به تن داشت! اوركت و كاپشنش را به زن و مرد عرب داده بود! سيد دستم را گرفت سوار خودرو شديم. سريع گاز دادم و رفتيم سمت مقر و گفت: مجید جان یواش برو! اين خانم مسافر داره! ّ. سيد يكی از اتاقها را كه گرمتر بود برای آنها آماده كرد. بعد رسيديم مقر هم از جیره خودمان به آنها صبحانه داد. وقتي نان و پنير و كره و مربا را در سفره در مقابلشان گذاشتم اشك در صورت آنها حلقه زده بود. نميدانيد با چه اشتهايی ميخوردند. بعدها مرد عرب گفت: ميخواستند من را به زور به جنگ ببرند. من شيعه هستم. مجبور شدم كه با خانواده فرار كنم. ما چند روز بود كه چيزی برای خوردن پيدا نكرده بوديم. توكل كردم به خدا و دل به دريا زدم. خدا هم شما را در مسير ما قرار داد. همان روز همسر مرد عرب را به بيمارستان برديم و روز بعد زايمان كرد. سيد هم گفت: تا اينجا وظيفه انسانی ما بود. از اين به بعد پيگيری آنها با مسئولان قرارگاه سپاه. وقتی از مرد عرب خداحافظی كرديم گريه ميكرد. ميگفت: واهلل خمينی حق. واهلل صدام باطل. شما ما رو شرمنده كرديد.از روز بعد، مرز ما به روی مهاجران عراقی باز شد. آنها در اردوگاه موقت خرمشهر، كه به همين منظور تهيه شده بود، اسكان داده شدند. ما هم به همراه سيد در نقطه مرزی اروند کنار مستقر بوديم و به نحوه ورود آنها نظارت داشتيم. مهاجران عراقی همگی گرسنه بودند. سيد از هزينه شخصی خودش بيسكويت و كيك و ... ميگرفت و به بچه های كوچكتر ميداد.ميگفت: اينها ميهمان هستند. الان موقع ثواب جمع كردنه! عراقيها ... مدتی بعد به كشورشان بازگشتند. 🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾
✍فرازی از وصیت نامه 💠 به دختران مسلمان عرض می‌کنم که حجاب زهرایی شما موجب حفظ نگاه برادران می‌شود. 💠 به پسران مسلمان عرض می‌کنم بی‌اعتنایی و حفظ نگاه شما موجب حفظ حجاب خواهران خواهد شد. 🌷سالروز اسمانی شدنت مبارک ای شهید راه حق
❤️ #قرار_عاشقی ❤️ قرائت دعای فرج به نیابت از شــهید ابــراهیم هــادی🌹 ⏰ قرار هرشب ✳️بخوانید و به اشتراک بگذارید 🇮🇷 @seedammar
کانال #خواهم_آمد #شعر #دلنوشته #کلیپ_مهدوی #صوت_مهدوی #تلنگر_مهدوی #نماهنگ فقط چند چند لحظه وقتت به اقا امام زمان عج بده !!! تا کم کم کل زندگیم حرف حرف اقا عج بشه !!!ولاغیر ..... #اقا_تنهاست_تنهاترش_نکنیم😔 http://eitaa.com/joinchat/287047696Cbbd8ae64b7
بسم الله الرحمن الرحیم
بسم الله الرحمن الرحیم 📋 گزاره : یاری خدا نزدیک است؛ گویند در غزوه احزاب، زمانی که ترس بر مومنان غلبه کرده بود، عبدالله ابن ابی منافق آن ها را خطاب کرد که تا کی خود را برای محمد به کشتن می دهید؟ اگر او پیامبر بود خدا یارانش را به کشتن و اسارت نمی داد. اینجا بود که این آیه نازل شد. بر اساس این آیه این تصور که تنها اظهار ایمان باعث رستگاری فرد شود و به دنبال آن نباید هیچ رنج و گرفتاری وجود داشته باشد و خدا باید همه چیز را برای مومنان درست کند، نادرست است. مطابق این آیه مومنان باید بدانند که سختیها و مشکلات مالی در انتظارشان است. آن هم از نوع جدی آن قدر که سست ایمان ها را بلرزاند تا به همه چیز شک کنند. اینجا است که پیامبر و مومنان می پرسند، پس یاری خدا کی خواهد آمد؟ کار که به این مرحله رسید، بدانید که یاری خدا نزدیک است. امروز هم دقیقا در همین شرایط هستیم. (عده ای می گویند، اگر بر حق هستیم، چرا این قدر مشکلات داریم. ) انشاءالله فرج نزدیک است. 🔷 آیه روز: أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ و َلَمَّا يَأْتِكُمْ مَثَلُ الَّذِينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِكُمْ مَسَّتْهُمُ الْبَأْسَاءُ وَ الضَّرَّاءُ وَ زُلْزِلُوا حَتَّى يَقُولَ الرَّسُولُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ مَتَى نَصْرُ اللَّهِ أَلَا إِنَّ نَصْرَ اللَّهِ قَرِيبٌ (بقره / آیه 214) 🔶 ترجمه: آيا گمان كرديد داخل بهشت ميشويد، بيآنكه حوادثي همچون حوادث گذشتگان به شما برسد؟! همانان كه گرفتاريها و ناراحتيها به آنها رسيد، و آن چنان ناراحت شدند كه پيامبر و افرادي كه ايمان آورده بودند گفتند: پس ياري خدا كي خواهد آمد؟! (در اين هنگام، تقاضاي ياري از او كردند، و به آنها گفته شد:) آگاه باشيد، ياري خدا نزديك است! 📅 شنبه 1دی ماه 1397 ، ، ، 🌹تعجیل در فرج ولی عصر صلوات🌹
هدایت شده از صـاحــب دلم(مهدویت 50)
Ahd.mp3
2.07M
#دعای_عهد ✳️تغییر مقدرات الهی با مداومت بر خواندن دعای عهد... 🌸امام خمینی ره: اگر هرروز (بعد از نماز صبح)دعای عهد خواندی،مقدراتت عوض میشود....⚡️ امام زمانی شو👇👇👇👇 #کانال_خواهم_امد http://eitaa.com/joinchat/287047696Cbbd8ae64b7
هدایت شده از صـاحــب دلم(مهدویت 50)
﷽❣ ❣﷽ پس کجا ماند طلوعی که پس از تاریکیست؟! ☀️تعجیل در 3صلوات☀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Ziyarat-Ashura-Halawaji.mp3
15.21M
زیارت عاشورا با صدای دلنشین اباذر حوائجی قرار هروز صبح😊🌹 @seedammar #کانال_ابراهیم_هادی_هادی_دلها
هادے دلها،ابراهیم هادے🇮🇷
ای که انتظارمرا می کشی خواهم امد: 🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃 ⚫️ #سلام_علی_ابراهیم 🔸قسمت سی وچهارم 🔸 #اسیر از و
ای که انتظارمرا می کشی خواهم امد: 🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂 ⚫️ 🔸قسمت سی و پنجم 🔸 عصر روز ابراهیم وارد مقر شد از نیمه شب خبری از او نبود حالا هم که آمده یک اسیر عراقی همراه خود آورده بود . پرسیدیم آقا ابراهیم این کیه ؟؟ گفت نیمه شب رفته بودم سمت دشمن وکنار جاده مخفی شدم و جیپی که یک سرنشین داشت رو اسیر کردم وبین راه با خودم گفتم اینم ولی بعدش از حرف خودم پشیمان شدم گفتم ما کجا وهدیه برای امام زمان کجا... 🔸همان روز دور هم جمع شده بودیم یکی از ابراهیم پرسیده بود بهترین فرمانده های جنگ رو چه کسانی میدانید وچرا؟ ابراهیم گفت فرمانده سپاه بروجردی که توی اون وضعیت کردستان رو تونست آرام کنه و گروه های پیش مرگ درست کنه. وفرمانده ارتش هیچ کس مثل صیادشیرازی نیست او قبل از اینکه نظامی باشد یه جوان حذب الهی ومومن است . تو بچه های هوانیروز هم هرچه بگردی بهتر از سروان_شیرودی پیدا نمیکنی شیرودی سرپل ذهاب به تنهایی جلوی چندین تانک رو گرفت وبا اینکه فرمانده پایگاه هوایی شده بود آنقدر ساده زندگی میکنه که تعجب میکنید وقتی از طرف سازمان تربیت بدنی چند جفت کفش اومد یکی رو دادم بهش چون کفشهای مناسبی نداشت 🔸صحبتها که به اینجا رسید یکی گفت بیاید آرزوهامون رو بگیم اکثر بچه ها آرزوشان بود یکی هم مثل شهید ابوالفضل کاظمی گفت خدا بنده های خوب وپاک رو سوا میکند ماهم مرتب گناه میکنیم که سراغ ما را نگیرند نوبت شد وهمه منتظر آرزوی ابراهیم بودند . ابراهیم مکثی کرد وگفت آرزوی من شهادت است اما حالا نه آرزویم این است در شوم.... 🔸🔸صبح زود از سنگر کمین وارد مقر شدم بر خلاف همیشه کسی آنجا نبود کمی گشتم بی فایده بود ترسیدم نکند عراقی ها شهر را تصرف کرده باشند داخل حیاط فریاد زدم کسی اینجانیست؟ درب یکی از اتاقها باز شد یکی اشاره زد بیا اینجا ابراهیم داخل اتاق تنها بود با صدای سوز ناک مداحی میکرد وتنها برای دل خودش میخواند وبا امام زمان نجوا میکرد آنقدر سوز عجیبی داشت داشت که همه گریه میکردند 🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃
🍃💕🍃💕🍃💕 آغاز شد اول هفتـہ و ماه زمستان به یاد #تـــو❤️ ✋دستم بگیـر از آنجا تا ڪہ #ابراهیمے باشد اعمالـم روزم به نامت #به_نام_خداے_ابراهیـم🌷 #هادی_دلها_ابراهیم_هادی
#کلام_شهید ما پیروان سرسخت ولایت #فقیه برخود می بالیم که پروانه وار بر گرد شمع فروزان #ولایت بسوزیم و بر این سوختن #افتخار می کنیم که حیات ما در #شهادت ماست. #حاج_احمد_متوسلیان #ولایت_مداری