eitaa logo
هادے دلها،ابراهیم هادے🇮🇷
2.4هزار دنبال‌کننده
17.6هزار عکس
8.6هزار ویدیو
137 فایل
نهایة الحب تضحیة... عاقبت عشق جانفدا شدن است! حضور شما در کانال دعوت ازخود #شهداست. کپی با ذکر ۵ #صلوات #ادمین_تبادل @Mousavii7 #نویسندگی👇🏻 @ShugheParvaz #عربی @sodaneghramk #تبلیغات🤩 @Tblegh پـــیام #ناشناس👇🏻 https://gkite.ir/es/9463161
مشاهده در ایتا
دانلود
دلم تنگ غروب جمعه ای است که صبحش را "تو" غوغا کرده باشی ... ...این جمعه هم گذشت....
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ 🎬مولودی خوانی مدافعان حرم 💐اکثر مدافعان حرم خوزستانی در این کلیپ به شهادت رسیده اند 📸شهدای مدافع حرم #عباس_کردانی #محمود_مراداسکندری #احمد_حاجیوند_الیاسی #علی_حسینی_کاهکش 💐در شب ولادت تو ای خواهر عشق جای همه ی #مدافعانت خالـے... #یا_زینب 🚩شهدای مدافع حرم خوزستان #هادی_دلها_ابراهیم_هادی
💠خوابی که تعبیر شد 🔻راوی: همسر شهید مدافع حرم 🔰محمد با شهیدان و در آزاد‌سازی نبل و الزهرا همرزم و همسنگر بود👥 می‌گفت که من و رفقای شهیدم🌷 من را فراموش کرده‌‌اند🗯 🔰شهید قربانی و کردانی به محمد قول داده بودند او را هم به جمع خود👥 ببرند اما یک مقدار که بین شهادت آن بزرگواران و شهادت محمد🕊 فاصله افتاد محمد گله می‌کرد. 🔰همسرم یک بار را دیده بود. شهید نظری به محمد قول می‌دهد و می‌گوید هر گره‌ای🎗 که باشد من خودم باز می‌کنم. اصلاً نگران نباش🚫 خودم ضامن شده و می‌برمت. 🔰دو ماه گذشت و خبری نشد❌ محمد می‌گفت: انگار از سر ناراحتی یک خوابی دیدم و… خبری هم نشد. آن روز که با من تلفنی☎️ در مورد خواب صحبت می‌کرد نشده بود. 🔰محمد می‌گفت چند روز دیگر می‌مانم. گویی هنوز به آن خواب و نظری دلخوش بود💗 و امید داشت. کمی بعد هم یعنی ۸ آبان ۹۵ خواب محمد با تعبیر شد. 🔰محمد نقش تعیین‌کننده‌ای در عملیات آزاد‌سازی داشت✅ و از اولین فرماندهانی بود که پس از فتح وارد این شهر شده بود. 📸تصویر شهید 👇👇 http://yon.ir/Vo0Dm 🚩شهدای مدافع حرم خوزستان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃🌸درمحضر شهید گـاهی یک #تلنگـر میتوانـد همیـن باشـد ... کـه شهیـدی بگویـد : مـا از حـلالش گذشتیـم شمـا از حـرامش نمیتوانیـد بگـذرید !؟ #اللهـم_اَخـرج_حُبَّ_الدُنیـا_مِن_قلوبـِنا #شهیـد_ابـراهیـم‌_هـادی🌷 #هادی_دلها_ابراهیم_هادی
مَن و شما هر دو گرفتار باتلاق‌ شدیم !!! مَن گیر ڪردم ، شماها راحت رد شدین !!! مَن در باتلاق نفسم شما در باتلاق حاشیه اروند...!!! مَن میدانم از این باتلاق عبور ڪنم به شما میرسم..‌.اما !!!! #هادی_دلها_ابراهیم_هادی
جمله ی طلایی شهید سید #مجتبی_علمدار: "باید سنگر جهاد را به کوچه و بازار بیاوریم..." #هادی_دلها_ابراهیم_هادی
ـ ----- ─═इई 🍃🌸🍃 ईइ═─ ----- ـ 🔔 🔔
هدایت شده از افتخارات جمهوری اسلامی
🔺برچسب های در دو قالب طراحی شده اند. #⃣یکی قالب شعر و با اشعاری خاص مربوط به موضوع حجاب و دیگری در قالب لوگو 🔶در مرحله اول پویش که از دو ماه پیش آغاز شد، فقط برچسب های با قالب شعر ارائه شد و البته با استقبال بسیار خوبی مواجه شد. در مرحله جدید علاوه بر برچسب های قبلی، لوگوی پویش هم ارائه می شود که هر دو نمونه را در تصویر بالا مشاهده می کنید. 👌با نصب این برچسب ها پشت خودروها، ان شا الله به مرور یک موج اجتماعی قدرتمند در جامعه شکل خواهد گرفت که بر رعایت حجاب تاکید دارد و با این موج اجتماعی فضای کشور متحول خواهد شد (ان شا الله). ✅این برچسب ها با هزینه ای کم به آدرس متقاضیان در سراسر کشور در حال ارسال است. ادامه توضیحات فردا...
هادے دلها،ابراهیم هادے🇮🇷
⭕️ #سید_مجتبی_علمدار 🔶ادامه قسمت پنجاه ودوم آخرین باری که چهره نورانیتان را دیدیم موقعی بود که صو
🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾 ⭕️ 🔶قسمت پنجاه وسوم 🔶 سال 1374 بود. هنوز بحث راهیان نور مثل حالا آنقدر گسترده نشده بود. به همت و مديريت آقا سيد، كاروان ميثاق برای بازديد از مناطق جنوب آماده حرکت شد. ما هم با او همراه شديم. بعدازظهر، به هفت تپه رسيديم. قرار شد كه شب را آنجا بمانيم و صبح عازم مناطق ديگر شويم. ّ گردان مسلم در دوران دفاع مقدس در هفت تپه بود. اما فاصله زيادی تا مقر محل استراحت ما داشت برای همين صالح ندانستيم كه كاروان را برای بازديد به آنجا ببريم. رفتم پيش آقا سيد و گفتم: حالا كه تا اينجا آمده ايم بهتر است بدون آنكه به كسی بگوييم خودمان به محل گردان مسلم سری بزنيم.آقا سيد هم قبول كرد. بعد از آنكه کارها را به دوستان و مسئولان مربوطه واگذار كرد به راه افتاديم. در موقع حركت چند نفر ديگر هم كه مطلع شده بودند با ما همراه شدند. در طی مسير خاطرات گذشته را مرور ميكرديم. تا اینکه به نزديكی محل استقرار گردان مسلم رسيديم. وقتی وارد محوطه شديم هر كسی به گوشه ای رفت. من هم به محل چادر دسته حضرت علي اكبر علیه السلام ،كه عضو آن بودم، رفتم. خاطرات را در ذهنم مرور ميكردم. بعد از سالها به جایی برگشته بودم که بهترین خاطرات نوجوانی و جوانی ام در آنجا رقم خورده بود. ناگهان احساس كردم كسی فرياد ميزند! خيليگی ترسيدم. فكر كردم برای كسی اتفاقی افتاده. از جا پریدم و به طرف صدا دويدم. صدا از زمین محوطه صبحگاه گردان می آمد. تا به محوطه ميدان صبحگاه رسيدم به اطراف نگاه كردم. ديدم صدا از اتاقكی كه در محوطه ميدان صبحگاه قرار داشت، می آید. سید بود. سید مجتبی رفته بود آنجا و دوستان شهیدش را صدا ميزد؛ همانهايی كه فكر ميكرد او را جا گذاشته اند و به سفر عشق رفته اند. بعد از جنگ وقتی برای بازدید از منطقه حرکت ميکردیم و به شلمچه ميرسيديم دیگر نيازی به خواندن مصيبت نبود! سيد رو به قبله مينشست و به افق خيره ميشد. اشك در چشمانش حلقه ميزد. بعد به شدت گريه ميكرد. نگاه به چهره سید خیلی در انسان تأثیرگذار بود. رضا علیپور ميگفت: بعد از آنكه سید از زيارت خانه خدا برگشت برای گفتن زيارت قبولی رفتيم منزلشان. سید گفت: وقتی رفتم توی سرزمین عرفات. يك جايی خلوت كردم. اول بيني ام را روی خاك گذاشتم و خاک را بوييدم، ميدانی چه بويی را حس كردم!؟ گفتم: نه. با حال عجیبی ادامه داد: من بوی شلمچه را احساس كردم. بعد هم خيلی گريه كردم. اطرافم كسی نبود. داد ميزدم. گريه كردم. ميگفتم آقا من لايق نيستم؟ ميخواهم برای يك بار هم كه شده، حتی به صورت ناشناس شما را ببينم، آنقدر گريه كردم كه اطراف سرم كاملًا خيس شده بود. آری، سيد همه جا به ياد شلمچه بود. رضا علیپور ميگفت: يك شيشه عطر خوشبو از شهيد سيد علی دوامی به سيد مجتبی رسيده بود.آقا سيد در مراسم ازدواج رفقا كه دعوت ميشد به آنها ميگفت: اين شيشه عطر سوغات سيد علی است كه از مشهد آورده، حيفم ميآيد كه فقط خودم از آن استفاده كنم. ّفاو به حرم امام رضا علیه السلام شما را در اين روز مبارك به ياد سيد علی و تشر هم معطر ميكنم. سيد حتی در اين لحظه ها هم از ياد ياران شهيدش غافل نبود و با اين كار به ديگران هم يادآوری ميكرد. 🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾
گرفتارم... و دربند... و خسته... نگاهم به عکستان که می افتد،خستگی و ناامیدی پرمیکشد. احساس میکنم به خاطرآرامش نگاه صاحب این عکسهاهنوزصدایم به آسمانها میرسد...😭💔 #شهدا_گاهی_نگاهی
سر قبر نشسته بودم ، باران می آمد🌧 . روی سنگ قبر نوشته بود: « #شهیدمصطفی_احمدی_روشن»  از خواب پریدم . مصطفی ازم خواستگاری کرده بود ولی هنوز عقد نکرده بودیم . بعد از ازدواج #خوابم را برایش تعریف کردم . زد به خنده😄 و شوخی گفت : «بادمجون بم آفت نداره» ولی یکبار خیلی جدی پیاپی اش شدم که «کی #شهید میشی مصطفی⁉️» مکث نکرد گفت:« #سی_سالگی» باران می باریدشبی که خاکش می کردیم #هادی_دلها_ابراهیم_هادی
❤️ #قرار_عاشقی ❤️ قرائت دعای فرج به نیابت از شــهید ابــراهیم هــادی🌹 ⏰ قرار هرشب ✳️بخوانید و به اشتراک بگذارید 🇮🇷 @seedammar
1_28110059.m4a
4.11M
🌹هرشب این فایل صوتی کوتاه را هنگام خواب گوش کنید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم 📋 گزاره : این آیه در نگاه اول درباره مسئله تغییر قبله است و اینکه به جای حساسیت بیجا روی آن لازم است مسلمانان به سبقت گرفتن در کار نیک از همدیگر رو بیاورند. چرا که خداوند آن ها را در روز رستاخیز گرد هم جمع می کند و توانایی این کار را هم دارد. چون بر هر چیزی تواناست. اما نکته جالب این است در روایات متعددی که از اهل بیت رسیده است جمله "اینما تکونوا ..." درباره اصحاب حضرت مهدی عجل الله فرجه و گردآوری معجزه آسای آن ها در هنگام ظهور ایشان در مکه توسط خدا تأویل شده است. در حقيقت اين روايات اشاره به آن است ، خدائى كه قدرت دارد ذرات پراكنده خاك انسانها را در قيامت از نقاط مختلف جهان جمع آورى كند، به آسانى مى تواند ياران مهدى را در يك روز و يك ساعت براى افروختن نخستين جرقه هاى انقلاب به منظور تاسيس حكومت عدل الهى و پايان دادن به ظلم و ستم ، جمع نمايد. به امید دیدن آن روز انشاءالله. 🔷 آیه روز: وَ لِكُلٍّ وِجْهَةٌ هُوَ مُوَلِّيهَا فَاسْتَبِقُواْ الْخَيْرَاتِ أَيْنَ مَا تَكُونُواْ يَأْتِ بِكُمُ اللّهُ جَمِيعًا إِنَّ اللّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ (بقره / آیه 148) 🔶 ترجمه: هر طایفه‌ای قبله‌ای دارد که خداوند آن را تعیین کرده است؛ (بنابراین، زیاد در باره قبله گفتگو نکنید! و به جای آن،) در نیکی‌ها و اعمال خیر، بر یکدیگر سبقت جویید! هر جا باشید، خداوند همه شما را (برای پاداش و کیفر در برابر اعمال نیک و بد، در روز رستاخیز،) حاضر می‌کند؛ زیرا او، بر هر کاری تواناست. 📅 شنبه 22 دی 1397 ، ، ، ، 🌹تعجیل در فرج ولی عصر صلوات🌹
Ahd.mp3
2.07M
#دعای_عهد ✳️تغییر مقدرات الهی با مداومت بر خواندن دعای عهد... 🌸امام خمینی ره: اگر هرروز (بعد از نماز صبح)دعای عهد خواندی،مقدراتت عوض میشود....⚡️ امام زمانی شو👇👇👇👇 #کانال_خواهم_امد http://eitaa.com/joinchat/287047696Cbbd8ae64b7
Ziyarat-Ashura-Halawaji.mp3
15.21M
زیارت عاشورا با صدای دلنشین اباذر حوائجی قرار هروز صبح😊🌹 @seedammar #کانال_ابراهیم_هادی_هادی_دلها
❁﷽❁ 💢💢💢 بر حاجت من جنّت اعلا بنویس راهم بده و قسمتم آنجا بنویس بر کاغذ سرنوشت من با دستت یک تذکره با خطّ معلّیٰ بنویس! 💢💢💢 🔹
هادے دلها،ابراهیم هادے🇮🇷
ای که انتظارمرا می کشی خواهم امد: 🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃 ⭕️ #سلام_علی_ابراهیم 🔸قسمت پنجاه و چهارم 🔸 #تابست
ای که انتظارمرا می کشی خواهم امد: 🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃 ⭕️ 🔸قسمت پنجاه وپنجم 🔸 منزل ما نزدیک خانه بود آن زمان من شانزده سال داشتم وهر روز با بچها داخل کوچه والیبال بازی میکردیم وروی پشت بام حدود ۱۷۰کبوتر داشتم موقع اذان برادرم به مسجد میرفت اما من اهل مسجد نبودم یک روز عصر مشغول والیبال بودیم جلوی درب منزلشان ایستاده بود و بازی ما را تماشا میکرد در همین حین توپ به سمت آقا رفت من رفتم توپ را بیاورم توپ را گرفت وروی انگشتش چرخاند و گفت بفرمایید آقاجواد. تعجب کردم که از کجا به اسم مرا میشناخت چند روز بعد مشغول والیبال بودیم جلو آمد وگفت ما رو بازی میگیرید ؟ گفتیم مگر والیبال بازی میکنید؟ جواب داد خُب اگر بلد نباشم از شما یاد میگیرم اون روز با پای لنگ لنگانش جوری بازی کرد که تا آن زمان ندیده بودم شب به برادرم گفتم عجب والیبالی بازی میکند برادرم خندید وگفت او قهرمان والیبال وکشتی هست با تعجب گفتم جدی میگی پس چرا چیزی نگفت برادرم گفت : نمیدونم فقط همینقدر بگم آدم خیلی بزرگی هست چند روز بعد داشتیم با ابراهیم والیبال میکردیم آخرای بازی بود که صدای اذان آمد ابراهیم توپ را گرفت وبه بچه ها گفت میاید بریم مسجد؟ گفتیم باشه وباهم به مسجد رفتیم چند روزی گذشت ودلداده شدیم وهر روز به همراه ابراهیم به مسجد میرفتیم اگر یک روز او را نمیدیدم دلم برایش تنگ میشد خلاصه عاشق اخلاق ورفتارش شده بودم اواخر مجروحیت بود میخواست برگردد جبهه یکشب تو کوچه نشسته بودیم برایم از بچه های سیزده یا چهارده ساله فتح المبین میگفت تا اینکه با یک جمله حرف آخر خود را به من زد گفت آنها که سن وهیکلشان از تو کوچکتر بود چه حماسه هایی آفریدند توهم اینجا نشسته وچشمت به آسمانه که کفتر هایت چه میکنند فردای آن روز همه کبوتر ها را رد کردم بعد هم عازم جبهه شدم از آن ماجرا سالها گذشت ومن حالا کارشناس مسائل آموزشی هستم میفهمم که ابراهیم چقدر دقیق کار تربیتی خودش را انجام میداد وچه زیبا امر به معروف ونهی از منکر میکرد 🔸نیمه شعبان بود و با چراغانی کوچه مشخص بود . بچه ها انتهای کوچه مشغول ورق بازی وشرط بندی بودند ... با دیدن این وضعیت خیلی عصبانی شد اما چیزی نگفت من جلو آمدم وآقا ابراهیم را معرفی کردم وگفتم : ایشان از دوستان بنده واز قهرمانان والیبال وکشتی هستند بچه ها همه با ابراهیم احوال پرسی کردند بعد ابراهیم طوری که کسی متوجه نشود به من پول داد تا بستنی بگیرم با تعدادی بستنی با هم گفتند وخندیدند وبا بچه های محل ما رفیق شد در آخر هم از حرام بودن ورق بازی گفت وقتی از کوچه خارج میشدیم تمام کارتها پاره شده بود ودر جوب ریخته شده بود 🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃
#السلام‌علیک‌یا‌عقلیة‌العرب✋ خواست تا شرک نورزیم خدا را به علی زینب آمد اَحدیت ز علی را بـرداشت #ولادت‌حضرت‌زینب‌مبارررک😍🌸 ‌
✍ فرازی از #وصیت_شهید 🌹 👌احترام ویژه بہ پدر و مادر فراموش نشود . 🔻🔺 بی ادبی هنر نیست ، پس از آن دوری ڪنید ؛ تا می توانید با ادب و خوشرو و پر حوصلہ باشید . 👈 در هر زمینہ ای توانایی بالایی دارید دست دیگر دوستانتان را بگیرید . 🚫 پرخاش و عصبانیت را از خود دور ڪنید . #شهید_محمد_آژند 🌸
هدایت شده از KHAMENEI.IR
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 ببینید| #جوانها امروز در فضای مجازی فعّالند؛ #فضای_مجازی میتواند ابزاری باشد برای زدن توی دهن دشمنان. ۹۷/۱۰/۱۹ ‌‌ 🌷 #گزیده_دیدار_مردم_قم 💻 @Khamenei_ir
هدایت شده از افتخارات جمهوری اسلامی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👆بخشی از یک فیلم خارجی درباره حجاب ــــــــــــــــــــــــــ عضویت👇👇 http://eitaa.com/joinchat/2380070912C8d4ae9ba3f