eitaa logo
هادے دلها،ابراهیم هادے🇮🇷
2.4هزار دنبال‌کننده
19.2هزار عکس
10.3هزار ویدیو
143 فایل
نهایة الحب تضحیة... عاقبت عشق جانفدا شدن است! حضور شما در کانال دعوت ازخود #شهداست. کپی با ذکر ۵ #صلوات #خادم👇🏻 @Mousavii13 #تبادل @Mousavii7 #نویسندگی👇🏻 @ShugheParvaz #عربی @sodaneghramk #تبلیغات🤩 @Tblegh
مشاهده در ایتا
دانلود
Ahd.mp3
زمان: حجم: 2.07M
#دعای_عهد ✳️تغییر مقدرات الهی با مداومت بر خواندن دعای عهد... 🌸امام خمینی ره: اگر هرروز (بعد از نماز صبح)دعای عهد خواندی،مقدراتت عوض میشود....⚡️ امام زمانی شو👇👇👇👇 #کانال_خواهم_امد http://eitaa.com/joinchat/287047696Cbbd8ae64b7
Ziyarat-Ashura-Halawaji.mp3
زمان: حجم: 15.21M
زیارت عاشورا با صدای دلنشین اباذر حوائجی قرار هروز صبح😊🌹 @seedammar #کانال_ابراهیم_هادی_هادی_دلها
هادے دلها،ابراهیم هادے🇮🇷
🍁〰🍁〰🍁〰🍁 ✨ابراهیم به آنها گفت تا در اطراف كانال ، شهدا و جنازه های بعثی را بگردند و مهمات، آب و آذ
〰〰〰〰 ▪یکی از رزمندگان کانال شبانه به اطراف کانال رفت و قبل از روشن شدن هوا برگشت پس از بازگشت به کانال درحالی كه بغض، راه صحبت كردن را بر او بسته بود گفت: داشتم آرام و سينه خيز از معبر می گذشتم. پايم به چيزی گير کرد! 🔸چند ثانيه ای متوقف شدم به آرامی سرم را به عقب چرخاندم دست ضعيف و ناتوان مجروحی پايم را گرفته بود. پايش قطع شده و خون زيادی از او رفته بود يک پايش را هم با چفيه بسته بود صورت اين مجروح به سختی ديده می شد، اما حالت ضعفش به خوبی نمايان بود. 🌃چهار شب از آغاز عمليات می گذشت و زنده ماندنش بيشتر شبيه به معجزه بود! اينکه چگونه توانسته بود از ديد دوربين تک تيراندازها در امان بماند، هيچ کس نمی دانست! 🔻 فکر کرد می خواهم او را به عقب ببرم. به آرامی سرم را نزديک گوشش بردم. به او گفتم: برادر، عقب نمی روم که تو را با خود ببرم بچه ها در کانال گير کرده اند و من به دنبال مهمات آمده ام. ⚡آن مجروح لبانش به سختی تكان خورد. چيزی گفت اما آنقدر صدايش ضعيف بود که حرفش را نفهميدم سرم را به دهانش نزديک تر کردم او تشنه بود و آب می خواست! 💦می گفت:گلويم از بی آبی بدجور درد می کند، اگر امکان دارد آبی به من بده. ناخودآگاه به ياد شرمندگی سقای کربلا افتادم سرم را پايين انداختم و قطره های اشک آرام از چشمانم جاری شد. 🌾نمی توانستم برايش کاری کنم. بی آنکه چيزی بگويم، شرمنده و خجالت زده، صورتم را به روی صورت رنگ پريده اش گذاشتم خيلی سرد بود. اما به من آرامش خاصی داد. 💥آنقدر خسته بودم كه از آرامش او خوابم برد نمی دانم چقدر گذشت که از صدای انفجاری بلند شدم سرم را بالا آوردم و به صورتش نگاه کردم. دستم را به آرامی به روی صورتش گذاشتم از هرم گرم نفس هايش خبری نبود! 📚
بهشت،گاهے بیابانیست؛ و زائرانے دارد ڪه خون #شهدا از زیر پاے شان،جاریست...! #دلتنگ_بهشت
3.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥خانواده شهدای #عملیات_تروریستی_زاهدان خطاب به #علاءالدین_بروجردی (رئیس سابق کمیسیون امنیت ملی مجلس): ✅این نتیجه #برجام شما بود که نشستید و در #مجلس تصویب کردید/شما باید برای خدا کار کنید نه برای قدرت 🔸بروجردی: برجام تصمیم نظام بود! شما بیخود فرافکنی نکنید.
صلوات: ┊  ┊  ┊  ✿ ┊  ┊     ✿♡ ┊  ✿♡ ✿♡ ✻❥✾ #غریبانهـ ✻❥✾ إِنَّهُمْ يَرَوْنَہُ بَعِيداً وَ نَرَاهُ قـَرِيبـاً ۰۰۰ و مـن هـر روز در انتظـار آمـدنـت هستـم ✨اللهم عجل لوليک الفرج✨
هدایت شده از میخواهم قوی باشم
⁉️چرا نماینده شیطان بزرگ با مسیح علی نژاد دیدار کرد؟! ⁉️هرگز از خودتان پرسدید که چرا ⚠️از بین همه ی فعالان سیاسی، اجتماعی که سالهاست در خاک آمریکا، علیه جمهوری اسلامی ایران فعالیت می کنند، وزیر خارجه آمریکا با شخصی دیدار می کند که ماموریتش زدودن فرهنگ عفاف و حجاب از ایران است؟! ☝️شاید جواب را بدانید، اما اگر نمی دانید منتظر باشید تا فردا بخشی از صحبت های خانم علی نژاد منتشر شود تا متوجه شوید موضوع حجاب چه جایگاهی دارد...
4_5996592519306020095.mp3
زمان: حجم: 1.45M
🌹🌹 ویژه شهید به میهمانانش در یادواره امسال ... 💽 صوت شهید ابراهیم هادی که یک شب قبل از عملیات و پنج روز قبل از شهادت، ضبط شده و با دوستانش عهد شفاعت می بندند این صوت برای اولین بار، در مراسم رو نمایی گردید. 💥این نوار پس از 35 سال، چند روز قبل، به صورت اتفاقی نزد یکی از ورزشکاران پیش کسوت به نام برادر رضا صفوی پیدا شد و توسط سردار نظیفی، یکی از رزمنده گان حاضر در حلقه یاران ابراهیم، به خواهر شهید هادی، اهدا گردید. در این جلسه تک تک عزیزان قرآن می خوانندو پس از آن قسم می خورند که یکدیگر را شفاعت کنند. خوشا به سعادتشان..
هادے دلها،ابراهیم هادے🇮🇷
🌱🌿🌱🌿🌱🌿🌱🌿🌱🌿🌱🌿 ⭕️ #شهید_عبد_الصالح_زارع 🔶قسمت سوم 🔶 #من_بابام_رو_میخوام سال ۶۸ در مریوان مجروح شد
🌱🌿🌱🌿🌱🌿🌱🌿🌱🌿🌱🌿 ⭕️ 🔶قسمت چهارم 🔶 مثل خیلی از بچه های دیگر بازیگوشی میکرد. سن وسال ما به هم نزدیک بود. می دویدیم لابه لای علف زار، شمشیر بازی با نی ها ، جنگ با تفنگ های چوبی، گاهی هم بنزین و آتش بازی! دور از چشم پدر مادر به رودخانه رفتن وآب تنی ، گرفتن ماهی با دست یا هر وسیله ای که دم دست بود ، دنبال کردن مار و گرفتن لاک پشت وقورباقه وپراندن پرنده ها... کودکی ما اینگونه گذشت. صالح پابه پای ما بازی میکرد وگاه مثل ما آتش می سوزاند . اما هیچگاه حرف بد نمیزد از بچه های ضعیف تر حمایت میکرد ، مقابل کسی که زور میگفت می ایستاد.... مادر صالح حواسش به او بود . از رفت وآمدها و دوستی هایش غفلت نمیکرد. گاهی هم سخت میگرفت که مبادا فرزند خردسالش از راه به در شود دستش را در دست بچه های مسجد گذاشت. در پایگاه یا دیگر فعالیتهای مسجدی، بیشتر از همه کار میکرد.اما با همان سن سال کمی که داشت دوست نداشت کسی بفهمد خیلی از این کارها را او به تنهایی انجام داده است . از بَه بَه وچَه چَه دیگران خوشش نمی آمد . 🔶 گاهی وسط شیطنت بچه ها چیزی خراب میشد یا می شکست . یکی از بزرگترها که آن نزدیکی ها بود زود می خواست مقصر اصلی را شناسایی کرده وگوشش را بکشد تا برای بقیه درس عبرتی شود. گاهی پیش می آمد که به اشتباه یقه صالح را می گرفتند و خرابکاری را می انداختند گردن او . صالح سر به زیر می انداخت وسکوت میکرد در مقابل توبیخها وپرخاشگری ها هیچ واکنشی نشان نمیداد. مدتی طول میکشید تا بفهمد او بی گناه بوده . اگر میخواستند از دلش در بیاورند جوری وانمود میکرد که انگار اتفاقی نیفتاده واصلا چیز مهمی نبوده است 🌱🌿🌱🌿🌱🌿🌱🌿🌱🌿🌱🌿
بي واهمه ميشود چه راحت خوابيد بابای تو وقتي که کنارت باشد... 🍁شهدا! بازهم شرمنده ایم...
و داغ این عکس... منتظرند بابای خانه بیاید یادتان هست حماسه شهید حججی از یک عکس شروع شد حالا این عکس دارد انقلاب میکند با این عکس میشود هزاران بار از غم دق کرد با این عکس میشود بغض غربت همسران شهدا را فهمید با این عکس می شود انتظار را معنا کرد بانو نمیدانم اسمتان چیست میخواهم بگویم نه شما که یک ملت منتظرند و این شهدا روزی برخواهند گشت و ظهور نزدیک است... این عکس را بالای دست بگیرید اگر عکس حججی قتلگاه بود این عکس تل زینبیه تاریخ ماست این عکس اغاز انقلاب راویان فتح است... تصویر فرودگاه اصفهان همسر و فرزند در انتظار ورود پیکر مطهر شهدای پاسدار
1_28110059.m4a
زمان: حجم: 4.11M
🌹هرشب این فایل صوتی کوتاه را هنگام خواب گوش کنید