eitaa logo
هادے دلها،ابراهیم هادے
2.4هزار دنبال‌کننده
17.2هزار عکس
8.2هزار ویدیو
132 فایل
نهایة الحب تضحیة... عاقبت عشق جانفدا شدن است! حضور شما در کانال دعوت ازخود #شهداست. کپی با ذکر ۵ #صلوات کانالهای دیگر ما #نویسندگی👇🏻 @ShugheParvaz #عربی @sodaneghramk #تبلیغات🤩 @Tblegh پـــیام #ناشناس👇🏻 https://gkite.ir/es/9463161
مشاهده در ایتا
دانلود
خدایا! شهیدم ڪن! اگر بگویی: لیاقت ندارے، خواهم گفت: لیاقت ڪدام یڪ از الطاف تو را داشتہ ام؟!  #شهــــادتــــــ_آرزویمــــــ🌹 📸شهيد مدافع حرم #سید_مجتبی_ابوالقاسمی #دزفول 🆔 @seedammar
📩پیامکی که شهید مدافع حرم ✨در اولین سحرگاه ماه مبارک ارسال میکرد.... از بس که رابه غلط خوانده‌ام هی فکر میکنم رمضان هم است صلی الله علیک یا عطشان یا
#اطلاعیه 🕊سومین سالگرد شهادت شهید مدافع حرم " #سید_مجتبی_ابوالقاسمی " ✅پنجشنبه ۱۵ آذر ماه از ساعت ۲۰ 💠شهرستان دزفول حسینیه ثارالله
#یک_برادر_یک_معلم ... 🔰روایتی زیبا از دوست و همکار سید دلها شهيد مدافع حرم #سید_مجتبی_ابوالقاسمی از #دزفول 🔗تصویر را ملاحظه کنید 🚩شهدای مدافع حرم خوزستان #هادی_دلها_ابراهیم_هادی
#سالگرد_شهادت 📸شهید مدافع حرم #سید_مجتبی_ابوالقاسمی از #دزفول 🏴 آخرین #شعر سید مجتبی ✍🏻 روایتی مربوط به چند روز قبل از اعزام سید مجتبی به سوریه ⭕ #نوحه خوانی ام در مسجد امام حسن عسکری علیه السلام به پایان رسیده بود و داشتم از مسجد میرفتم بیرون که چشمم افتاد به سیدمجتبی. صدایش کردم و گفتم: «سیدمجتبی! چه خبرا! یه مدته نیستت!» بلافاصله آمد و با هم سلام و احوال‌پرسی کردیم. گفت: «حاجی اتفاقاً یه شعر خوبی نوشتم، میخوام بدم خدمتت!» دست کرد توی جیبش و کاغذی را بیرون آورد و داد دستم. 📖 کاغذ را از دستش گرفتم. شعر را با خط خودش نوشته بود. اول نگاهم را به تیتر نوحه دوختم. «افتاده بین من و تو جدایی! مولا حسینم کجایی کجایی!» نگاهش کردم و گفتم: «خب آهنگش رو برام بخون!» آرام خندید و گفت: «دیگه خودت میدونی آهنگشو حاجی!» گفتم: «نه میخوام خودت برام بخونی!» 🌷 کناری ایستادیم و خیلی محجوب و آرام شروع کرد به خواندن سبک نوحه. تیتر و یکی از بندهای نوحه را خواند و دوباره کاغذ را به سمتم گرفت و گفت: «اما حاجی دیگه این شاید آخرین شعر باشه!» گفتم: «یعنی چی این آخرین شعره!» گفت: «حالا دیگه!» و مثل همیشه سرش را انداخت پایین و دیگر حرفی نزد. 📕منبع: کتاب «سید زنده است» 🗓 شهادت ۱۶ آذر ۹۴ 📿شادی روحشان #صلوات 🚩شهدای مدافع حرم خوزستان #هادی_دلها_ابراهیم_هادی
◾️کارمند بود و برای رفتن به باید مرخصی می‌گرفت. به اندازه‌ی یک دوره‌ی حضور در سوریه هم که مرخصی طلب نداشت؛ بنابراین باید پیگیر مرخصی بدون حقوق میشد. گفتم: «سید! تو که مرخصی نداری! اوضاع رو هم که خودت بهتر میدونی! اگر بفهمن که یکی دو ماه می‌خوای بری مرخصی، بلافاصله اخراجت میکنن!» صورتش را برگرداند و نگاهی به من انداخت و لبخند زد. لبخندی که شیرینی‌اش را با تمام وجود حس کردم. گفت: «محمد! دنیا خیلی کوچیکتر از اینه که آدم پابندش بشه! کُلِّ این دانشگاه واسه خودشون!» ✍🏻 راوی: محمد باقر امین راد (دوست) 📚 منبع : کتاب «سید زنده است» 📸شهید مدافع حرم 🗓شهادت ۱۶ آذر ۹۴ 📿 شادی روحشان 🚩شهدای مدافع حرم خوزستان