eitaa logo
هادے دلها،ابراهیم هادے🇮🇷
2.3هزار دنبال‌کننده
19.4هزار عکس
10.6هزار ویدیو
143 فایل
نهایة الحب تضحیة... عاقبت عشق جانفدا شدن است! حضور شما در کانال دعوت ازخود #شهداست. کپی با ذکر ۵ #صلوات #خادم👇🏻 @Mousavii13 #تبادل @Mousavii7 #نویسندگی👇🏻 @ShugheParvaz #عربی @sodaneghramk #تبلیغات🤩 @Tblegh
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹💐🌷🕊🌷💐🌹 🌹 🌹 شدن اتفاقے نیست... 🌹 🌹 قبل از همه چیز دنیایش را به برده ... او زیر نگاه مستقیم خدا زندگی ڪرده ... اتفاقے نیست ... سعادتے است ڪه نصیب هر ڪسے نمے شود ... باید زندگے ڪنے تا بمیرے... 🥀 💐🌹
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀 . دریافت مژده از امام حسین (علیه السلام) برای شدن خیلی عجله داشت، می ترسید از قافله جا بماند اما یک روزی حرفی عجیب زد. می گفت: دیگر ترسی از شدن ندارم. گفتم: تو که تا دیروز خیلی دلواپس بودی. گفت: در عالم رؤیا رفتم سمت خیمه (علیه السلام). محافظش راه نداد گفت: اگر سؤالی داری بنویس. نوشتم آیا من می شوم. جواب آمد که شما حتماً می شوید. 🌹 🕊 🌹
🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹 فرمانده عملیات سپاه در غرب کشور بعد از رجایی و باهنر، خیلی ناراحت بود. همان شب روی پشت‌بام خوابیده بودیم که ایشان رو به من گفت : آرزو دارم من هم مثل آقای رجایی به برسم و پیکرم . خدا هم او را به آرزویش رساند و همانطور که دوست داشت به رسید . راوی : 🌹 🕊 🌹 🌴🥀
🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹 فرمانده عملیات سپاه در غرب کشور بعد از اخوی، من به همراه باقیمانده پیکرشان که کوچک‌تر از یک بود، به تهران برگشتیم و ایشان را در قطعه ۲۶ بهشت زهرا (س) دفن کردیم، اما چند روز بعد که آقای خدابخش، مسئول پشتیبانی می‌رود تا ماشین سوخته آن‌ها را بیاورد، متوجه می‌شود قطعه‌هایی از پیکر یک زیر صندلی ماشین جامانده است. از روی انگشتر برادرم متوجه می‌شوند که باقیمانده پیکر متعلق به اوست. این انگشتر متعلق به بود که پیوند عاطفی زیادی بین ایشان و برقرار بود. آن موقع به تازگی مرحوم شده بود و اخوی هم به خاطر علاقه زیادی که به مادر داشت، انگشترش را همیشه به دست داشت. خلاصه بعد از شناسایی باقیمانده پیکر اخوی، ایشان را همان جا بر جاده (حد فاصل کل داوود و پادگان ابوذر) دفن می‌کنند. الان آنجا یک یادمان درست کرده‌اند و هر سال راهیان‌نور به زیارت مزار ایشان می‌روند . راوی : 🌹 🕊 🌹 🌴🥀
9.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
زنده است. این کلیپ را هم ببینید هم منتشر کنید تا ما هم در زنده نگهداشتن یاد شهداء قدمی برداشته باشیم که فرمود کمتر از نیست.
را فراموش نڪنيم شهدا زنده‌اند... هر چه خواستہ ام از شهدا و امام رضا(ع) گرفتہ ام شما هم هر چه ميخواهيد از شهدا بخواهيد.... : ۹۴/۱۰/۲۱؛ خانطومان پیکر درحال بازگشت به وطن
◾️ویژگی های شهید مدافع حرم از زبان همسر شهید او همیشه از ریخت و پاشِ مالی و هزینه های اضافی که در مراسمات دیده میشد ناراحت بود و میگفت: بجای این هزینه های اضافی میشود به فقرا کمک کرد، یا به عروس و داماد های نیازمند برای خرید جهیزیه، و یا خرید کولر و قالی برای مساجد استفاده کرد. همسرم خیلی اهل مسافرت بود؛ و همیشه برای سفر، شهرهای مذهبی را انتخاب میکرد و محل اِسکان را نزدیک مکان های مقدس میگرفت تا برای زیارت رفتن اذیت نشویم. نکته ی تربیتی که شهید برای فرزندانش همیشه میگفت، برای دخترانش ، و برای پسرش بود. قلبش برای اسلام و نظام اسلامی می‌تپید. همیشه آرزوی داشت، عاشق نظام و شهادت بود، مرتب به ما میگفت: برای شهادتش دعا کنیم. میگفت: سوریه مرز اسلام است و باید از مرز اسلام دفاع کنیم. 🗓شهادت: ۱۳ خرداد ۹۵ 📿شادی روحشان 🚩شهدای مدافع حرم خوزستان
1.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
و چه زیبا گفت که "بی هنری‌ست بی شـهادت رفتن" بخشی از سخنرانی دانشمند شهیـد دکتر محمدمهدی طهرانچی پس از شهادت شهـید رئیسی
🏴🇮🇷🌹🕊🌹🇮🇷🏴 آخرین نگرانی از جنگ ۱۲ روزه با کافران صهیونیست و آمریکا دست‌خط لحظاتی قبل وقتی برادر ایشان در بیمارستان متوجه می‌شود آقا بی‌تاب است و گویا مطلبی می‌خواهد بگوید، نمی‌تواند از صدای بی‌رمق برادر، مطلب را متوجه شود، خودکار را دست آقا می‌دهد... ابتدا نتوانست چیز واضحی بنویسد و در ادامه با تلاش فراوان، نگرانی خود را پرسید: ؟ برادر که متوجه نگرانی آقا می‌شود و می‌فهمد ایشان نگران جان ، به او اطلاع می‌دهد که در سلامت هستند و آقا بعد از لحظاتی می‌شود. راوی : 🏴🇮🇷🌹🕊🌹🇮🇷🏴
11.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠وقتی دل برای خدا لرزید... 🔸با دوستان مسجد به دماوند رفته بودیم. یکی از بزرگ‌ترها گفت: «احمدآقا، این کتری رو ببر از رودخانه آب بیار.» راه افتادم. 🔹وقتی به رودخانه رسیدم، پشت درخت‌ها چند دختر مشغول شنا بودند. ناگهان سرم را پایین انداختم، بدنم لرزید و با خدا نجوا کردم:«خدایا! می‌توانم نگاه کنم و کسی هم نفهمد، اما به خاطر تو از این گناه می‌گذرم.» 🍃از مسیر دیگری آب آوردم و برگشتم. موقع آتش روشن کردن، دود چشم‌هایم را پر از اشک کرد. یاد حرف حاج‌آقا افتادم: «هر کس برای خدا گریه کند، خدا او را دوست دارد.» همان‌جا گفتم: «از این به بعد برای خدا گریه می‌کنم.» 🌸با خدا مناجات می‌کردم خیلی با توجه گفتم: «یا الله» می گفتم؛صدایی شنیدم ناخودآگاه از جایم بلند شدم. از سنگ ریزه‌ها و تمام کوه‌ها و درخت‌ها صدا می‌آمد. همه می‌گفتند: «سُبوحُ قدّوس رَبُنا و رب الملائکه والرُوح» 📚بریده ای از کتاب عارفانه زندگینامه و خاطرات شهید احمدعلی نیری ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄