#شهیدآنه🕊
#شهیدحسین_زمانی🌷
مسجدی بود و اهل خواندن دعای توسل و کمیل و ندبه. شب جمعه ای را به خاطر دارم که برق روستا قطع بود. حسین برای نماز خواندن به مسجد رفت و دیر به خانه آمد.
پدرش به او گفت: تا حالا کجا بودی؟ چرا دیر آمدی؟!
گفت: توی مسجد بودم با بچه ها دعای کمیل را خواندیم.
پدر با تعجب گفت: برق که نبود، شما چطور در تاریکی مسجد، دعای کمیل را خواندید؟
گفت: مجید از توی خانه چراغ بادی آورد و دور هم نشستیم و زیر نور آن دعا خواندیم.
📚: ره یافتگان کوی یار، ج ۵
🌷🌷🌷🕊🌷🌷🌷