#شهیدآنه🕊
#شهیدمحمدطائی🌷
ماه مبارک رمضان بود. غذایی را که برای افطارش آورده بودند، برداشت و حرکت کرد. آن روز حقوق هم گرفته بود. وقتی به خانه یکی از مستمندان رسید، تمام حقوقش را روی قابلمه غذا گذاشت. در زد. در باز شد. مردی ظاهر شد. پول و غذا را به او داد و گفت: تصور نکنی پول را بدون حساب و کتاب به تو میدهم، فعـلا به صورت قرض قبول کن تا وقتی پولدار شدی آن را پس بدهی. برای اینکه آن فرد خجالت نکشد، این حرفها را زد.
📚: افطار سرخ