💠روحیه خوب و پرنشاطی داشت
یکبار دیدم در حرم #حضرت_رقیه(س)
برای زائرین چایی☕️ میریزد
💠رفتم کنارش👥 هم صحبت شدیم
گفت:فلانی، من تا #شهید_نشم برنمیگردم🚷
#شهید_حامد_جوانی🌷
#شهید_مدافع_حرم
🌹🍃🌹صلوات
عاشق حضرت #اباالفضل (علیه السلام) بود.
قبل از شهادت #عکسش را بدون دست کشید و برای شهادتش #پوستر آماده کرد
درسوریه دو دستشو از دست داد و در بیمارستان تهران به شهادت رسید.
#شهید_حامد_جوانی🌷
شادی روحش #صلوات
@seedammar
#شهیدآنه🕊
#شهید_حامد_جوانی🌷
آقا حامد سال ها تو هیئت فاطمیه (س) طالقانی تبریز به عزاداری مشغول بود.
وقتی ایام محرم می شد یکی از چرخ های مخصوص حمل باندها رو برای خودش بر می داشت و وظیفه حمل اون چرخ رو به عهده میگرفت. با عشق و علاقه خاصی هم این کار رو انجام می داد.
وقتی عاشورا می شد برای هیئت چهار هزار تا نهار می دادیم که حامد منتظر می شد همه کم کم برن و کار شستن دیگ ها رو شروع کنه... با گریه و حال عجیبی شروع به کار می کرد...
بهش می گفتن آقا حامد شما افسری و همه می شناسنتون بهتره بقیه این کارو انجام بدن.
می گفت: اینجا یه جایی هست که اگه سردارم باشی باید شکسته شوی تا بزرگ بشی...
و همینطور می گفت : شفا تو آخر مجلسه، آخر مجلسم شستن دیگ هاست و من از این دیگ ها حاجتم رو خواهم گرفت که بالاخره این طور هم شد.
@seedammar