ایستگاه شهدا
#شهید_حمیدرضا_جعفرزاده🌷
✍باورم نمی شد سیگاری باشد...
🔸قبل از عملیات رمضان هزار رزمنده از کرمان به منطقه آمده بود که حاج قاسم به من دستور دادند که سی نفر نیروی تخریب انتخاب کنیم که به کرمان بر نمی گردند.
🔹در بین نیروها بیست دقیقه در مورد شرایط تخریب سخنرانی کردم و گفتم سی نیرو می خواهم که فکر برگشتن به کرمان را نداشته باشند که مسلما بدن آنها پودر می شود این نیروها نباید سیگاری باشند اهل نماز شب باشند.
🔸اولین نفری که از جا بلند شد و اعلام آمادگی کرد حمیدرضا بود هر شرایطی را که می گفتم حمیدرضا بلند می شد و بالاخره سی نفر انتخاب شدند که یک نفر آنها حمیدرضا بود بعد از اینکه پانزده روز آموزش دیدند روی قدرت بدنی آنان و خنثی کردن مین های عراقی که از عملیات بیت المقدس برجای مانده بود کار کردیم.
🔹در این دوره آموزشی نیروها باید صبح ها مسیر ده کیلومتری کوشک تا خرمشهر را با پای برهنه می دویدند و بر می گشتند اما حمیدرضا پانصد متر که می دوید نفسش خس خس می کرد و به سرفه کردن می افتاد به او گفتم ساکت را بردار و برو اما او مانند بچه ای که نزد مادرش به التماس می افتد می گفت به من فرصت بده اما بعدها چنان شده بود که محور شده بود و از بچه ها جلوتر می زد.
🔸ما به او علاقه مند شده بودیم زمانی که از علاقه مندی ما آگاه شده بود گفت من سیگاری بوده ام ولی حالا ترک کرده ام و ما باورمان نمی شد که از سی نفری که انتخاب کرده ایم یک نفر سیگاری باشد.
🎤راوی سردار مرتضی حاج باقری فرمانده واحد تخریب لشکر ۴۱ ثارالله...