🔰 #شهدا
🔻#شهید_علی_صیاد_شیرازی:
پروردگارا، رفتن در دست تو است؛ من نمی
دانم چه موقع خواهم رفت ولی می دانم که از تو باید بخواهم مرا در رکاب امام زمانم قرار دهی و آن قدر با دشمنان قسم خورده ات بجنگم تا به فیض شهادت برسم.
رفته بودیم زاهدان، مأموریت. بعضی از افسرها، اصرار داشتند که شب پیش ما باشند؛
توی اتاق ما بخوابند. گفتم: حرفی نیست. ولی شمانمی تونید با اخلاق ایشون سر کنید.
گفتند: اختیار دارید، این چه حرفیه. دوست داریم این چند روزه درخدمت تیمسار باشیم.
چهار نفر بودند. شب اول، طبق معمول، صیاد بلند شد. وضو گرفت. نمازشب خواند. نمازش که تمام شد، قرآن خواندنش را شروع کرد؛ تا نمازصبح. نماز صبحش را که خواند، ده دقیقه خوابید. بعد رفت ورزش صبحگاهی. فردا شبش یکیشان آمد که بهتره ما مزاحم تیمسارنباشیم.
شب بعد، یکی دیگر.
#شهید_علی_صیاد_شیرازی 🕊🌹
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات🌹
جلسه که تمام شد، صِدام کرد، گفت: جلسه ی امروز همه اش اداری نبود. حرف و کار شخصی هم بود. هر چقدر بابت پذیرایی هزینه کردین، بنویسید به حساب من.
#شهید_علی_صیاد_شیرازی🕊🌹