خوش به حالِ
شهدایی که رسیدند آخر ؛
با شهادت به سرانجامِ اباعبدالله ...💔
🔹 فرازی از وصیتنامه :
« از خدا خواستم ...
که به گونهای مرا قبول کند
که جنـازه این حقیر باز نگردد ☝️
و یا درصورت بازگشتن سالم نماند
و از پیکر اباعبدالله الحسین (؏)
پـاره پـارهتر باشد ! 💔
چرا که اگر سالم باشد ...
جلو مادرمان حضرت زهرا (س)
شرمنـده می شوم ...😔
و پاسخی ندارم به ایشان بدهم »
و چه زیبا ...
خداوند خواسته او را برآورد
گلوله گلویش را درید ... 😭
و با پیکری پاره پاره
به دیدار اربابش شتافت ...🕊
#پاسدار_مدافع_حـرم
#شهید_محمدحسین_حمزه
@seedammar
💠دعا کردم بابا شهید بشه ...!😔
🔹یادم آمد فروردین 94 که به پابوس #امام_رضا(ع) رفتیم، حسین آقا دائماً به بچهها میگفت: «دعا کنید #بابا شهید بشه🌷»
🔸بچهها هم اشک در چشمهایشان جمع میشد😢 و بعد که اصرارهای بابا را میدیدند، میگفتند" #باشه. دعا میکنیم.
🔹هرچند #زینب مقاومت میکرد و میگفت: «اگر شهید شوی من دیگر #بابا_ندارم!» حسین هم میگفت: شهید بشم براتون یه خونه خوشگل🏡 میخرم تو #بهشت تا بیاین.
🔸یکبار که از زیارت برگشتیم، #محمدمحسن گفت: مامان من برای بابا دعا کردم. گفتم: چقدر خوب. چه دعایی مامان جان⁉️ گفت: دعا کردم #بابا_شهید_بشه!
🔹یک لحظه یخ زدم! گفتم «چرا؟» گفت: خب اگه شهید بشه که بهتر از #مُردنه! از حرفهای محمد محسن زبانم قفل شد😔
راوی: همسرمحترم شهید
#شهید_محمدحسین_حمزه
🌹🍃🌹🍃صلوات
@seedammar
#شهیدآنه🕊
#شهید_محمدحسین_حمزه🌷
یکبار درمسیر زیارت امام رضا (علیه السلام) به قصد دیدار شهید حمزه و خانواده شان به منزلشان رفته بودیم. چیزی که در منزلشان بیش از همه جلب توجه میکرد؛ نمایشگاه کوچکی از پوکه ها و فشنگ ها و آثار و نمادهای دفاع مقدس بود؛ گوشه ای از خانه متعلق به این نمایشگاه بود.
نزدیک اذان مغرب بود؛ خیلی راحت پیشنهاد کرد که با هم به مسجد برویم.
میگفت کاری در مسجد دارد که باید برود من که خیلی کنجکاو بودم بیشتر با حسین آشنا بشوم قبول کردم تا به مسجد برویم. هنگام و پس از نماز جماعت شاهد بودم که حسین محور توجه جوانان و نوجوانان در مسجد بود. ظاهرا بسیاری از امور فرهنگی مسجد را بر عهده داشت. او همیشه چفیه اش را گردنش میگذاشت. یادم نمیآید جایی او را با پوشش رسمی خارج از منزل بدون چفیه دیده باشم.
حتی روز دامادی اش هم چفیه جزو لباسش بود. نکته ی بعدی که برایم جالب بود این بود که خیلی دقیق مسائل جاری و سیاسی را رصد می کرد و نسبت به کوچکترین تحرکی بی تفاوت نبود و موضعگیری داشت.