💠 من خسته شده ام!
🔹هم رزمان محمد تعریف می کنند که روز چهلمی که در سوریه بودیم با محمد در صف تلفن ایستاده بودیم. ناگهان، محمد گفته بود: «دیگه خسته شدم.»
🔸یکی از همرزمانش ناراحت می شود و می گوید: «محمد چرا این حرف را می زنی؟ ما از زن و فرزند و خانواده گذشته ایم، آمده ایم اینجا برای دفاع از دینمان. آن وقت تو می گویی خسته شده ام.»
🔹« محمد همان موقع با لبخند همیشگی که برلب داشته بود، گفته بود: «از اینجا ماندن خسته نشده ام. از این خسته شده ام که ۴۰ روز است اینجایم و هنوز دینم را به اربابم ادا نکرده ام.»
#شهید_محمد_مسرور🌷
#شهید_مدافع_حرم
🍃🌹صلوات
خوابی که شهید مسرور دید
#خواب_شهادت
این خواب خیلی مرا خوشحال ڪرد
خواب دیدم که امـام سجـاد (؏)
نوید و خبر شهــادت من را
به مـادرم میگوید و من چهرهی
آن حضرت را دیده و فرمود :
« تو به مقام شهـادت میرسی »
و من در تمام طول عمرم
به این خــواب دل بستهام و
به امید شهـادت در این دنیا ماندهام
و هماکنون که این خواب را مینویسم
یقین دارم که شهـادت نصیبم میشود
و منتظـر آن هم خواهـم ماند ...
تا کی خداوند صلاح بداند که من هم
همچون شهیدان به مقام شهادت برسم
و به جمـع آنهـا بپیوندم ...
هم اڪنون و همیشه دعای قنوت نمازم
" اللهم الرزقنی توفیـق الشهادت فی سبیلالله " است که خداوند شهادت را
نصیبم ڪند و از خدا هیچ مرگـی جز شهــادت نمیخواهم »
#طلبـه_مدافـع_حـرم
#شهید_محمد_مسرور
یاد عزیزش با صلوات
در منطقه ی شیخ نجار سوریه بچه های چند خانواده فقیر و نیازمند می آمدند و غذا می خواستند و محمد که با آنان دوست شده بود مقداری از غذاهای خودشان را جمع می کرد و ظهر و شب به آنان می داد و حتی یک صبح وقتی دید غذا هست، در هوای تاریک و بارانی و پر از خطر راه می افتاد و به خانه های آنان (که شناسایی کرده بود) می رفت و غذا را به آنان می داد
#شهيد_محمد_مسرور🕊🌹