eitaa logo
هادے دلها،ابراهیم هادے
2.4هزار دنبال‌کننده
17.2هزار عکس
8.2هزار ویدیو
132 فایل
نهایة الحب تضحیة... عاقبت عشق جانفدا شدن است! حضور شما در کانال دعوت ازخود #شهداست. کپی با ذکر ۵ #صلوات کانالهای دیگر ما #نویسندگی👇🏻 @ShugheParvaz #عربی @sodaneghramk #تبلیغات🤩 @Tblegh پـــیام #ناشناس👇🏻 https://gkite.ir/es/9463161
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از مسافــران بــرزخ
👆 📚 این کتاب زندگی‌نامه و خاطرات شهید طیب حاج‌رضایی است که به حُر نهضت امام خمینی(ره) مشهور است. این مجموعه به همت گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی تهیه شده است. ۱۱آبان۱۳۴۲
🌴 معرفی کتاب : «سربلند» ❓ شاید این سوال در ذهن شما هم باشد : واقعا محسن حججی چه کار کرده بود که اینطور توانست یک حرکت عظیم در کشورمان ایجاد و قلب‌های زیادی را فتح کند؟ بعد از خواندن این کتاب به پاسخ این سؤال می‌رسید سربلند؛ روایت زندگیِ زمینیِ یک جوانِ 27 ساله است که در ابتدای جوانی بر ترس و غفلت چیره شد؛ او که راهی به روزنه‎های غیب عالم یافت تا خود را به آسمان رساند. 🌿 برگی از کتاب برگشتم به حاج سعید گفتم: آخه من چطور این بدن ارباٌ اربا رو شناسایی کنم؟! خیلی بهم ریختم. رفتم سمت آن داعشی. یک متر رفت عقب و اسلحه اش را کشید طرفم. سرش داد زدم:شما مگه مسلمون نیستید؟ به کاور اشاره کردم که مگر او مسلمان نبود؟ پس سرش کو؟ چرا این بلا را سرش آوردید؟ حاج سعید تند تند حرفهایم را ترجمه می کرد. آن داعشی خودش را تبرئه کرد که این کار ما نبوده و باید از کسانی که او را برده اند القائم بپرسید، فهمیدم می خواهد خودش را از این مخمصه نجات دهد. دوباره فریاد زدم که کجای اسلام می گویداسیرتان را این طور شکنجه کنید؟ نماینده داعش گفت:تقصیر خودش بوده! پرسیدم به چه جرمی؟ بریده بریده جواب می داد و حاج سعید ترجمه می کرد: از بس حرصمون رو در آورد،نه اطلاعاتی به ما دادف نه اظهار پشیمونی کرد، نه التماس کرد! تقصیر خودش بود…….! @seedammar
📚👌 🌿 تو میدانی که من به خاطر نیامده‌ام. بهشت تو مال آنهایی که خدا را به خاطر عبادت و از ترس جهنم گناه نمی‌کنند... 🌿از این مال دنیا هر چه داشته‌ام یا در راه خدا بخشیده‌ام یا به خاطر خدانگه‌داشته‌ام که دیگران استفاده کنند.... 🌿هیچ‌گاه راضی نخواهم بود کسی بدون در راهم برایم گریه😭 کند. هرگاه خواستید برایم گریه کنید برای چیزی که من برایش همیشه گریان بودم، گریه کنید.... 🌿الله من، ‌و ای معشوق من، بنده تو دیگر در تو سوخت، آنقدر در وصالت سوختم تا منیت و را به وسیله آتش عشق ذوب نمودم آنگاه رو به سوی جانان کردم.... 🌿من خیلی کمتر عطر خریده‌ام زیرا هر وقت بوی عطر می‌خواستم از ته دل می‌گفتم جان، آن وقت فضا پرعطر می‌شد.... 🔅جملات بالا👆👆👆 فرازهایی از عارف و هنرمند است ،شهیدی که از شاگردان، عارف واصل، بود ،دوستانش می گفتند یکی از مهمترین مسائلی که باعث رشدش شد دغدغه بی حد و حصرش در مورد فقرا و محرومان بود . 🔆او نه تنها بی خیال، بلکه با خیال بود.علی، بیخیال این دنیا و تمام نعمت های حلالش شده بود.علی ،بی خیال تمام کسانی شده بود که در رسیدن او به پروردگار مانع می شدند،کلا بی خیال دنیای مادی شده بود؛برای این بود که با شور و شعف می نوشت: منم من.. 👈کتاب دومی که قصد معرفی آن را دارم کتابی ست که انتشارات در مورد این شهید بزرگوار کمتر شناخته شده منتشر کرده است. ☆---🍃🌼🍃--🍃🌼🍃---☆
📚👌 🍁علی با یکی از بچه ها سر یک موضوع اختلاف پیدا کرد و در مورد اون بنده خدا قضاوت درستی انجام نداد. از آنجا که این کار علی عجیب بود ؛اون بنده خدا چیزی نگفت و اعتراض هم نکرد. ⬅️فردای همان روز،اول صبح علی حیدری آمد سراغ همین بنده خدا و با اشک روی پاهای او افتاد .گفتیم:علی چی شده... گفت :دیشب خواب دیدم که بعد از قضاوت من قثیامت برپا شد و مرا به سوی جهنم می برند،فهمیدم اشتباه کردم و الان در حضو شما عذر خواهی و طلب بخشش میکنم. چند روزی حال علی به خاطر این موضوع خراب بود.لذا فرمانده ما تشخیص داد که بایستی علی چند روزی بره تهران و حال وهواش رو عوض کنه. شب که سوارقطار بودیم و راهی تهران،علی خیلی داغون بودو همش در مورد قضاوت بی جا،خودش رو سرزنش میکرد. یک دفعه دیدیم علی توی کوپه 🚂قطار داره داد میزنه و همش میگه:نه،نه منو به سمت آتیش نبرید،منو دارن می برند سمت جهنم و ... و دائما این حرف ها رو میزد می خواستیم کمکش کنیم .من اومدم دست علی رو بگیرم که باور کنید دستم سوخت!!😱 چون بدن علی به شدت داغ بود. یک دفعه دستش رو رها کردم و بازویش را گرفتم اما علی خیلی بی قراری می کرد و رنگش سرخ ،سرخ شده بود. چند لحظه بعد دیدیم یه دفعه علی آهی کشید و گفت :راحت شدم ،من دیگه بخشیده شدم ،بَه بَه چه جای خوبی من رو آوردند.چه جایی... این حرف ها رو زد و آروم شد و خوابید ... ص 98 ☆---🍃🌼🍃--🍃🌼🍃---☆
📚👌 🌸به مادرش تلفن زد ، که مادر راضی هستی جهیزیه ام را ببخشم؟ فاطمه خانم اول جا خورد! 😳اما یادش آمد کوچک که بود همین اخلاق را داشت.هر چه داشت با بچه ی یتیم همسایه نصف می کرد. گفت: «جهازت هدیه م بود به تو، هر چه می خواهی بکن» هفته بعد خواهرش سکینه خانم،مادر ابراهیم خبر آورد که طیبه جهیزیه اش را به نیازمندان بخشیده و گفته :«در این مسیر هر چه سبک بارتر بهتر».ص 15 ☆---🍃🌼🍃--🍃🌼🍃---☆
📚👌 💫هر آنکه شهریاری را می­شناخت، می­دانست که او در زمان حیاتش هم به معنای واقعی کلمه «شهید» بودِ، یعنی وجود شریفش مظهری از وجود حق تعالی و گواهی بر وحدانیت او بود، او به حقیقت رسیده بود و از همین رو، شهید زیست و شهید از دنیا رفت. بی نیازی­اش، تواضعش، مناعت طبعش، دانش دوستی و پیشتازی­اش در عرصه دانش، انسان دوستی و روحیه معلمی­اش همه و همه تجلیاتی از اسما الحسنای پروردگار در وجود او بود و معنای شهید همین است. 📚کتابی که قصد معرفی آن را داریم به زندگی ارزشمند این شهید شاهد(تعبیری که آیت الله جوادی آملی در مورد ایشان به کار برده بودند)پرداخته است و امید است که در این روزهای معنوی ماه مبارک رمضان، الگوی ارزشمند دیگری معرِف حضور بنده و دیگردوستان گردد تا چراغ راه مسیرمان شود. ☆---🍃🌼🍃--🍃🌼🍃---☆ @seedammar
📚👌 🔆یکی از شاگران شهید می گفت: 🌷وقتی دکتر به مقام استاد تمامی رسید،دوستان برایش جشن گرفتند و از او خواستند مقداری صحبت کند.ایشان صحبت هایش را با عبارت«کم من قبیح سترته»شروع کرد که در من خیلی اثر گذاشت.می خواست بگوید فکر نکنید همه چیز من این درجه یا مدرک است.زشتی های زیادی هم دارم که خدا آنها را پوشانده است.معمولا اگر در چنین مجلسی کسی بگوید «دود چراغ خوردم» یا «همسرم به من کمک کرده است» یا «خدا لطف کرد و استعدادی به من داد» دور از انتظار نیست؛ولی دکتر اصلا از خوبی هایش نگفت.این بزرگترین درسی بود که از او گرفتم...ص29 ☆---🍃🌼🍃--🍃🌼🍃---☆ @seedammar
📚👌 🍁آرمان اگر خاکی بود ،انسان را در خاک نگه می‌دارد؛ اما اگر آرزو متعالی بود، انسان را به اوج می برد و این خیلی در بُعد تربیتی مهم است. اراده انسان تابع تعلق است و تعلق نقش محوری در اراده دارد؛ شما اگر خواستید قدرت و ضعف انسانها را بسنجید، تعلق شان را بسنجید و اگر دیدید در جایی کسی مثل امام خمینی این گونه بر خلاف مسیر جریان حرکت کرد و یک کار محال و غیرممکن را ممکن کرد ،قطعاً به آرزوها و تعلقات و اراده امام بر می گردد. 🌿نیت انسان هم برشی از تعلقات اوست. بنابراین تعلقات، اثر اساسی در اراده انسان دارد؛ اگر انسان تعلقش شهادت بود، در وقت خطر و پیروزی همان حالی را دارد که در وقت شکست دارد. 🔴سخنان حاج قاسم در یادواره سالگرد شهادت شهید مغنیه ☆---🍃🌼🍃--🍃🌼🍃---☆ @seedammar
📗📗 مجموعه حاضر بر اساس چکیده ای از سری کتابهای چند جلدی نیمه پنهان ماه تولید شده است که به بیان زندگی نامه و خاطرات شهیدان دفاع مقدس از زبان همسرانشان می پردازد . این مجموعه شامل روایتی از 74 شهید انقلاب و دفاع مقدس از زبان همسرانشان می باشد. از برجسته ترین شهدایی که در این مجموعه روایت شده اند میتوان به شهدای زیر اشاره کرد : شهید مصطفی چمران ،محمد ابراهیم همت ، مهدی زین الدین، حاج حسین خرازی، مهدی باکری، حسن باقری، عبدالحسین برونسی، حاج احمد متوسلیان ، احمد کشوری ، محمود کاوه ، محمد بروجردی ، عباس دوران ، عباس بابایی ، احمد کاظمی ، محمد جهان آرا ، نواب صفوی ، آیت الله بهشتی، علی اندرزگو و ... @seedammar
📗 📗 🌱 🌱 اسارت مفهومی است که تا اسیر نشده باشی نمی‌توانی آن را درک کنی. برای یک مرد هم مفهوم اسارت غیر قابل تصور است چه رسد به اینکه این اتفاق را از زبان یک دختر ۱۷ ساله بشنوی. "من زنده‌ام" عنوان کتابی است نوشته معصومه آباد که به شرح خاطرات دوران چهار ساله اسارت وی از سن ۱۷ تا ۲۱ سالگی در چنگال ارتش بعث عراق می پردازد. واقعیت این است که هر کسی موقع ورق زدن کتاب و لا به لای خطوط آن دو احساس «اندوه و غم» و «عزت و افتخار» را توأمان تجربه می کند و جاهایی از کتاب را از پشت پرده ی اشک خواهد خواند... بسم‌الله الرحمن الرحیم کتاب را با احساس دوگانه‌ی اندوه و افتخار و گاه از پشت پرده‌ی اشک، خواندم و بر آن صبر و همت و پاکی و صفا، و بر این هنرمندی در مجسّم کردن زیبائیها و زشتیها و رنجها و شادیها آفرین گفتم. گنجینه‌ی یادها و خاطره‌های مجاهدان و آزادگان، ذخیره‌ی عظیم و ارزشمندی است که تاریخ را پربار و درسها و آموختنی‌ها را پرشمار میکند. خدمت بزرگی است آنها را از ذهنها و حافظه‌ها بیرون کشیدن و به قلم و هنر و نمایش سپردن. این نیز از نوشته‌هائی است که ترجمه‌اش لازم است. به چهار بانوی قهرمان این کتاب بویژه نویسنده و راوی هنرمند آن سلام میفرستم. ۹۲/۷/۵
سردار سلیمانی📚 عنوان کتاب:👇 ♦️از چیزی نمی ترسیدم♦️ 📘از کتاب زندگینامه خودنوشت شهید قاسم سلیمانی با عنوان «از چیزی نمی‌ترسیدم» که مزین به یادداشت رهبر انقلاب اسلامی است، رونمایی شد. این کتاب شامل دستنوشته‌های شخصی شهید سلیمانی از دوران کودکی و زندگی در روستای قنات ملک شهرستان رابر استان کرمان تا میانه مبارزه‌های انقلابی ایشان در سال ۵۷ است. 🔶کتاب «از چیزی نمی‌ترسیدم» در دو بخش نوشتار و دست نوشت ۱۳۶ صفحه دارد. نخستین نسخه کتاب صبح روز چهارشنبه ۲۶ آذرماه ۹۹ در پایان دیدار دست‌اندرکاران مراسم بزرگداشت سالگرد شهادت سردار حاج قاسم سلیمانی و خانواده ایشان با حضرت آیت‌الله خامنه‌ای از سوی زینب سلیمانی، فرزند شهید به رهبر معظم انقلاب اهدا شده بود. 🔷متن یادداشت امام خامنه‌ای بدین شرح است: بسمه تعالی 🌷هر چیزی که یاد شهید عزیز ما را برجسته کند، چشم‌نواز و دلنواز است. یاد او را اگر چه خداوند در اوج برجستگی قرار داد و بدین‌گونه پاداش دنیایی اخلاص و عمل صالح او را بدو هدیه کرد ولی ما هم هر کدام وظیفه‌ای داریم. کتاب حاضر را هنوز نخوانده‌ام اما ظاهراً می‌تواند گامی در این راه باشد. رزقناالله ما رزقه من فضله سیّدعلی خامنه‌ای    🔹۷ دیماه ۱۳۹۹🔹
💠به رنگ صبر💠 . 🔸پس بین و رابطه عمیقی بوده که امام موسی خواهرشان را که شما باشید، برای پسرعمویشان خواستگاری می‌کنند؟ خیلی به هم علاقه داشتند. امام که می‌آمد ، می‌گفت دلم که می‌گیرد، سرم که خیلی درد می‌گیرد از قال و قیل، چمدانم را برمی‌دارم و می‌آیم نجف، برای نشست با پسر عمو. با هواپیما می‌آمد عراق و مهمان ما می‌شد. این به آن می‌گفت «مولای»، آن به این می‌گفت «سیدی». 🔸آنچه که شنیدید یک قاچ از کتاب خواندنی . برگرفته از خاطرات خانم 🔸این کتاب روایت فاطمه صدر است از خوشی های خانه پدری و دلخوشی های نجف در کنار همسر و فرزندان و محنت‌های این شهر. روایتی از ریشه دواندن در خاک همسر و دل سپردن به رنج‌هایش. شرح زندگانی یک زن است تا جایی که به یاد آورده و منهای جاهایی که سعی کرده فراموش کند. ➖➖➖➖➖➖➖➖➖🔸🔸 ناشر: 🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀 🌹
📗📗 کتاب "فقط غلامِ حسین باش"شرح تحول روحی و خاطرات جانباز حسین رفیعی است ، حسین رفیعی معروف به حسین غلام جوان شر و نااهل روستای حصارخان استان همدان بود کسی که شب و روزش با دعوا و کفتربازی می‌گذشت، اما حضور او در جبهه و آشناییش با شهید علی چیت‌سازیان «حسینِ غلام» را تبدیل به «غلامِ حسین» کرد. رزمنده شجاعی که پای ثابت نیروهای اطلاعات عملیات سپاه انصارالحسین(ع) همدان شد. این کتاب در دو بخش «حسینِ غلام» و «غلامِ حسین» نوشته شده است که بخش اول آن به معرفی دوران کودکی و نوجوانی و جوانی حسین رفیعی می‌پردازد اما فصل دوم این کتاب سرآغاز تحول روحی حسین از پیروزی انقلاب تا حضورش در جبهه‌ها و آشنایی‌اش با شهید علی هاها و شهید علی چیت‌سازیان و در نهایت جانبازی اوست .صراحت و صداقت رفیعی در بیان خاطراتش از برجسته‌ترین ویژگی‌های این کتاب است . در بخشی از کتاب میخوانیم :" قبول کنی یا نکنی برای تو خاطره گفتم. نه برای دلم و نه برای تاریخ. برای تو که فردا هزاران یک لا قبا مثل من آویزان تو اند.برای تو که از گذر "حسین غلام" عبورم دادی و غلام حسینم کردی. تقدیم به تو با مرام علی(ع) مسلک. پهلوان یگانه اطلاعات عملیات لشگر 32 انصار الحسین(ع) علی آقا چیت سازیان..." ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
📗📗 «خداحافظ سالار» خاطرات پروانه چراغ‌نوروزی؛ همسر سرلشکر شهید حاج حسین همدانی قافله سالار مدافعان حرم ، به قلم حمید حسام است. شروع داستان از سال ۱۳۹۰ است که شهید همدانی خانواده خود را در اوج بحران سوریه و سقوط دمشق، آگاهانه به آن شهر می‌برد. بعد از بازگشت به ایران زمانی که سوریه امن و بحران سقوط دمشق کم می‌شود، خانم چراغ‌نوروزی شروع به نوشتن خاطرات کودکی خود می‌کند و داستان به دهه ۴۰ برمی‌گردد. زندگی شهید همدانی پر بود از حادثه، مجروحیت، گمنامی و کارهای بزرگی که ناشناخته مانده‌است. بخشی از کتاب به خاطرات و نقش شهید همدانی در تاسیس سه لشکر سپاه در سال‌های دفاع مقدس و ماموریت‌های متعدد از جمله حضور وی در آفریقا و در نهایت دفاع از حرم اهل‌ بیت(ع) در سوریه می‌پردازد. همه این‌ها در کنار شنیدنی‌های قصه‌ی حرم و مقابله با تکفیری‌ها در این کتاب جمع شده‌است.
جلسه اول جهاد با نفس.mp3
17.39M
👌 به معنای بذل وسع 🌿جهاد و تحمل سختی‌ها 👈به فکر خودت باش رفیق ‼️ (وقت بذار برای تربیت روح و وجودت کتاب و سخنرانی های خوب تو رو رشد میده) ☘بیان درد و دوا 🍁سه مانع جهاد
📗📗 کتاب «سلام بر ابراهیم جلد ۲» کاری از گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی است. این کتاب ادامه زندگی‌نامه و خاطرات پهلوان بی‌مزار شهید ابراهیم هادی است که بخش اول آن در جلد اول کتاب منتشر شده است. این کتاب علاوه بر زندگی‌نامه‌ای مختصر، خاطراتی از دوستان و اعضای خانواده این شهید بزرگوار و مفقودالاثر دارد. این نوشتار حاصل بیش از پنجاه مصاحبه از خانواده، یاران و دوستان آن شهید است که همگی نگارنده را در گردآوری این مجموعه ارزشمند یاری رساندند. شهید ابراهیم هادی در اردیبهشت سال ۱۳۳۶ متولد شد و در ۲۵ سالگی در عملیات والفجر مقدمّاتی در منطقه فکه، در ۲۲ بهمن سال۱۳۶۱ به شهادت رسید و پیکر پاکش در کربلای فکه گمنام ماند. کتاب «سلام بر ابراهیم» تا سال ۱۳۹۵ به چاپ صدم رسید و در مجموع بیش از پانصد هزار نسخه از آن منتشر شده است. ویژگی‌های خاص این شهید و خاطراتی که بعضاً خواننده را به تحیر وامی‌دارد از مشخصه‌های منحصربه فرد این کتاب است.
📗📗 کتاب " من ادواردو نیستم" دربردارنده ی زندگینامه و داستان های کوتاه از ثروتمندترین شهید شیعه ایتالیایی، ادواردو (مهدی) آنیلی است. شهید برجسته ای که برای چنگ زدن به راه حقیقت از تمامی دنیای خود دست کشید و جان خود را فدای اسلام کرد. شهید ادواردو آنیلی فرزند جیانی آنیلی، سناتور و میلیاردر ایتالیایی، صاحب کارخانه ماشین سازی فیات، فراری، اوبکو، لامبورگینی، لانچیا، آلفارمو، چندین کارخانه صنعتی، بانک های خصوصی، شرکت های طراحی مد و لباس، روزنامه های لاستامپا، کوریره، دلاسرا و باشگاه فوتبال یوونتوس ایتالیا بود. او در جوانی به اسلام و سپس به مذهب تشیع گروید و این موضوع بر خاندان بزرگ و قدرت‌طلب او که با صهیونیست‌ها نیز همکاری‌های گسترده داشت، سخت گران آمد. ادواردو چندبار به ایران سفر کرد و با امام خمینی و آیت‌الله خامنه‌ای دیدار نمود و به زیارت امام هشتم رفت. گرایش او به اسلام و فعالیت‌های ضد استبدادی‌اش باعث شد که سرانجام در ۱۵ نوامبر سال ۲۰۰۰ به دست عوامل ناشناس و طرزی مشکوک به شهادت برسد. جسد او را زیر پل «ژنرال فرانکو رومانو» در بزرگراه تورینو به ساوونا یافتند و شواهد حاکی از آن بود که ادواردو از روی پل ۸۰ متری مذکور به پایین پرت شده است.