eitaa logo
هادے دلها،ابراهیم هادے🇮🇷
2.4هزار دنبال‌کننده
19.3هزار عکس
10.5هزار ویدیو
143 فایل
نهایة الحب تضحیة... عاقبت عشق جانفدا شدن است! حضور شما در کانال دعوت ازخود #شهداست. کپی با ذکر ۵ #صلوات #خادم👇🏻 @Mousavii13 #تبادل @Mousavii7 #نویسندگی👇🏻 @ShugheParvaz #عربی @sodaneghramk #تبلیغات🤩 @Tblegh
مشاهده در ایتا
دانلود
رفتند تا بمانیم! اینکه استاد پناهیان گفتند شاید بزرگترین اثری که برای ما دارد،این است که ما را به وا می دارند! فکر... فکر... فکر... فکر اینکه قربانی کردند را! و خدا کرد آن ها را... این که شهیدی آلبوم عکس های خود را از بین میبرد که نکند حالا بعد شهادت،اسمش بر سر زبان ها بیفتد و دیده شود... و یا شهیدی پلاکش را پرت کند در کانال پرورش ماهی! که در فکرش تشییع با شکوهی برای خودش متصور شد! شهادت بخشکاند... و فرماندهان شهیدی که حاضر شدند! در جمع سربازان سینه خیز بروند... در پوتین بسیجی ها آب بخورند... و ... درس قربانی کردن است! برای خدا شدن آسان نیست! چون نباید قدرت داشتن،داشت... نباید دیده شدن داشت... و برای ما سخت است قربانی کردن چون برای ما تقرب به خداوند،از لذت های دنیا است... حالا ما چه کار ها که نکردیم برای دیده شدن... و شهدا از آن سو به ما بیچارگان میخندند! و شاید میریزند... که در ماندیم! و لباس را از تن در نیاوردیم... در ماندیم... در ماندیم... در ماندیم... به قول حاج حسین یکتا: و هنوز گیر یه قرون و دوزار این دنیاییم. که یکی بیاد نگاهمون کنه... شهدا میخشکوندند! که یوسف زهرا نگاشون کرد... جان به هر حال قرار است که بشود... پس چه خوب است که قربانـی بشود... @seedammar
⚠️از خیابان شهدا؛ آرام آرام در حال گذر بودم! 🌷🍃اولین ڪوچه به نام شهید همت؛ محمد ابراهیم با صدایی آرام و لحنی دلنشین... نامم را صدا زد! گفت: توصیه ام بود! چه ڪردی... جوابی نداشتم؛سر به زیر انداخته و گذشتم... 🌷🍃دومین ڪوچه شهید عبدالحسین برونسی؛ پرچم سبز یا زهرا سلام الله علیها بر سر این ڪوچه حال و هوای عجیبی رقم زده بود! انگار همین جا بود... عبدالحسین آمد! صدایم زد! گفت: سفارشم توسل بود به حضرت زهرا و رعایت خدا... چه ڪردی؟ جوابی نداشتم و از از ڪوچه گذشتم... 🌷🍃به سومین ڪوچه رسیدم! شهید محمد حسین علم الهدی... به صدایی ملایم،اما محڪم مرا خواند! گفت: و در ڪجای زندگی ات قرار دارد؟!؟ چیزی نتوانستم جواب دهم! با چشمانی ڪه گوشه اش نمناڪ شد! سر به گریبان؛ گذشتم... 🌷🍃به چهارمین ڪوچه! شهید عبدالحمید دیالمه... آقا وحید بر خلاف ظاهر جدی اش در تصاویر و عڪس ها! بسیار مهربان و آرام دستم را گرفت؛ گفت: چقدر برای روشن ڪردن مردم! ڪردی؟! برای خودت چه ڪردی!؟ برای دفاع از !!؟ همچنان ڪه دستانم در دستان شهید بود! از او جدا شدم و حرفی برای گفتن نداشتم... 🌷🍃به پنجمین ڪوچه و شهید مصطفی چمران... صدای نجوا و شهید می آمد! صدای و ناله در درگاه پروردگار... حضورم را متوجه اش نڪردم! شدم،از رابطه ام با پروردگار... از حال معنوی ام... گذشتم... 🌷🍃ششمین ڪوچه و شهید عباس بابایی... هیبت خاصی داشت... مشغول تدریس بود! مبارزه با ،نگهبانی ... ڪم آوردم... گذشتم... 🌷🍃هفتمین ڪوچه انگار بود! بله؛ شهید ابراهیم هادی... انگار مرکز ڪنترل دل ها بود!! هم مدارس! هم دانشگاه! هم فضای مجازی! مراقب دل های دختران و پسرانی بود ڪه در خطر لغزش و تهدیدشان میڪرد! را دیدم... از ڪم ڪاری ام شرمنده شدم و گذشتم... 🌷🍃هشتمین ڪوچه؛ رسیدم به شهید محمودوند... انگار پازوڪی هم ڪنارش بود! پرونده های دوست داران شهدا را میڪردند! آنها که اهل به وصیت شهدا بودند... شهید محمودوند پرونده شان را به شهید پازوڪی می سپرد! برای ارسال نزد ... 🌷🍃پرونده های باقیمانده روی زمین! دیدم وساطت میڪردند،برایشان... ⚠️اسم من هم بود! وساطت فایده نداشت... از تا ! فاصله زیاد بود... دیگر پاهایم رمق نداشت! افتادم... خودم دیدم ڪه با چه ڪردم! تمام شد... 💢از ڪوچه پس ڪوچه های دنیا! بی شهدا،نمی توان گذشت...🚫 🌺🌹🌺 http://eitaa.com/joinchat/3293446147Ce2b08b67ed
💠 #شخصیت_ابراهیم 💠 #هوای_نفس 🌸برادرش می گفت هر وقت می خواست کشتی بگیرد و مسابقه دهد قبل از آن دو رکعت نماز می خواند. وقتی از آن دلیلش را را پرسیدم می گفت: نماز می خوانم تا در مسابقه حال کسی را نگیرم. این گونه با هوای نفسش مبارزه می کرد.
💥 💠آیت الله جاودان مےفرمـودنـد: ⇜اگه کسی در جنگ بشه یکبار☝️ شهید شده 💥اما ⇜کسی اگه با خودش بجنگه شهید میشه🕊 🍃🌹یاد شهدا ذکر صلوات
🍃 آیت الله بهجت رحمه الله علیه: ✍🏼 وای بر ما اگر را مقدمه و وسیله رسیدن به مادیات و فانیات قرار دهیم! انسان وقتی معلوم می شود که بر سر دوراهی دنیا و آخرت، و پیروی و یا بندگی خداوند قرار گیرد.