هادے دلها،ابراهیم هادے🇮🇷
💝🕊💝🕊💝🕊💝 #قصه_دلبری #قسمت_۳۶ کم می خوابید. من هم شب ها بیدار بودم. اگر می دانستم مثلاً برای کاری ر
#داستان_واقعی
#قصه_دلبری
#قسمت_۳۷
می خواستم بگوییم نرو.
نیازی به قهر ودعوا نبود☹️
می توانستم با زبان خوش از رفتن منصرفش کنم.
باز حرف های آقای پناهیان تسکینم می داد.
می گفت:( مادری تنها پسرش می خواسته بره جبهه. به زور راهی میشه .
وقتی پسرش دفعه اول بر می گردد , دیگه اجازه نمیده اعزام بشه.
یه روز که این پسره میره برای خرید نون, ماشین 🚗می زنه بهش و کشته میشه😲)
این نکته آقای پناهیان در گوشم بود.
با خودم می گفتم :
( اگه پیمونه ی عمرش پر شده بشه ویا مریضی یا تصادف واینها بره, من مانع هستم از اول قول دادم مانع نشم)
وقتی از سوریه برمی گشت بهش می گفتم:
( حاجی گیر ینوف شدی هم لیاقت شهادت را پیدا نکردی)
در جوابم فقط می خندید
این اواخر دوتا پلاک می انداخت گردنش.
می گفتم:
( فکر می کنی اگه دو تا پلاک بندازی , زودتر شهید🌷 میشی؟😏)
میلی به شهادتش نداشتم , بیشتر قصد سر به سر گذاشتنش را داشتم🙊
می گفت:
( با با این پلاکا هر کدوم مال یه ماموریته!)
تمام مدت ماموریتش, خانه ی🏚 پدرم بودم و آن ها باید اخم و تخم هایم را به جان می خریدند.
دلم 💝جای دیگر پر بود,
سر اونها غُر می زدم.
مثل بچه ها که بهانه ی مادرشان را می گیرند.
احساس دلتنگی 💔می کردم. پدرم از بیرون زنگ 📞می زد خانه که
( اگه کسی چیزی نیاز داره, براش بخرم)
بعد می گفت:
( گوشی رو بدین مرجان)
وقتی آروم می پرسید سفارشی چیزی نداری,
می گفتم:(همه چی دارم. فقط محمد حسین اینجا نیست اگه می تونی اون رو برام بیار!)
نه که بخوام خودم را لوس کنم. جدی می گفتم.
پدرم می خندید و دلداری ام می داد.
بعدها که پدر و مادرم در لفافه معترض شدند که
( یا زمانای ماموریتت رو کمتر کن. یا دست همسرت رو بگیر وبا خودت ببر☹️)
خیلی خونسرد گفت:
( با نرفتنم مشکلی ندارم.
ولی اون وقت شما می تونید جواب حضرت زهرا《 سلام الله علیها》 رو بدین?)
پدرم ساکت شد.
مادرم هم نتوانست خودش را کنترل کند و زد زیر گریه.
شرایطی نبود که مرا همراه خودش ببرد.
به قول خودش, در آن بیابان مرا کجا می برد
البته هر وقت از آنجا پیام
می فرستاد یا تماس 📞
می گرفت , می گفت:
( تنها مشکل اینجا, نبود توئه) همه ی سختیا رو می شه تحمل کرد .الا دوری تو)
نمی دانم به دلیل وضیعت کاری بود یا چیزهای دیگر.
ولی هر دفعه تاکید می کرد ( کسی از ارتباطمون بو نبره) فقط مادرم خبر داشت.
#هادی_دلها_ابراهیم_هادی
هدایت شده از هادے دلها،ابراهیم هادے🇮🇷
اَللهــمَ عَجِــــل لِـولیـِڪَ الــفَـرج🌸🌱
اَللهــمَ الـرزُقـــنا شَهـــادتَ فِـــے سَبیــلِڪ☘
اَللهــمَ الـرزُقـــنا زیـارَتـــَ الحُسَیــــن🥀
اَللهــمَ الـرزُقـــنا شَــفاعَـــةَ الـحُسَیـــــن🌹🍃
الهــــــے آمیـــــن❤️
رفقـا قبــل خــواب وضـــو یـادمـــوݩ نــره🦋
شبتـــــــوݩ مهــــــدوے🌙
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷شما رفیق شهید داری ؟
#🌷شهیدی_که_مادرش
#صدایش_را_ازمزارش_میشنود
روزی سید مهدی از جبهه آمد و گفت #مادرجان! بازهم جدّم به دادم رسید. در حال انجام عملیات بودیم؛ در محوری که ما بودیم تمامی نیروها شهید شدند و من در آنجا تنها ماندم، راه را گم کرده بودم و نمی دانستم به کدام سمت باید بروم. آنقدر #جدم #حسین(ع) و اربابم ابالفضل را صدا زدم که به طور #تصادفی و غیر ممکن نیروهای خودی مرا پیدا کردند.
هر سال روز مادر که می شود خواب می بینم #سیدمهدی روی سرم گلاب می پاشد، هدیه ای به من می دهد و پیشانی ام را می بوسد.
هر هفته پنج شنبه ها بر سر #مزارش می روم و هنگامی که قبرش را می شویم، ناگهان از دِل #قبر سید مهدی مرا #صدا می زند و چند بار می گوید: - #مامان!
سه بار این کار را انجام می دهد. سرم را روی قبر می گذارم و با سیدمهدی دردِ دل می کنم.
✍سید احمد غزالی (برادرشهید)
آخرین باری که می خواست #اعزام شود. با همه #خداحافظی کرد و من آخرین نفر بودم که باید با سیدمهدی خداحافظی می کردم، با هم روبوسی کردیم و همدیگر را در آغوش گرفتیم. سیدمهدی گفت: - داداش! این آخرین باری ست که میبینمت و در آغوشت هستم. من دیگر برنمیگردم؛ حلالم کن.
خیلی ناراحت شدم و گریه کردم. هیچ وقت سیدمهدی را اینقدر نورانی ندیده بودم.
شب بعد، خواب دیدم که سید مهدی شهید شده است. دقیقاً یک هفته بعد خبر شهادت سیدمهدی را هم شنیدم.
#شهید_سید_مهدی_غزالی
#صلوات 😭🌷🍃
شرمنده ام که #از_دنیای_من،
تنها کپسول اکسیژنش سهم تو شد!
و من هنوز در #غفلتم که ریه هایم را،
از صدقه ریه های پـُر #تاولِ تو از
هوای تازه پـُر میکنم...
با توأم ای رزمنـده دیروز،
#غریبِ امروز،
#شهیــدِ آینده... !
ای کاش میتوانستم دنیا را از
دریچه #نگاهِ تو ببینم... !
🍃🌹سلامتی چانبازان عزیزمان و صلوات.
هدایت شده از توبه نصوح
#بیایید
هرچه هستیم و بودیم
بازمـــ برگردیمـ
°°
@tobenasoh
°°
♥♪
[توبهـــــــــ نـــــــصوحـــــ]∞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کتابخوانی تصویری حجاب
🔺چرا آدمارو محدود میکنید مگه ما خودمون عقل نداریم؟
#پویش_حجاب_فاطمے
🌙 #خاطرات_شهدا
🌱 همیشه می خواستم کاری را بکنم که فکر می کردم آن کار به من شخصیتی می بخشد و این بسیار فکر خطایی بود.
✨ زیرا فکر ناقص انسان اغلب کارهایی را در مصلحت خود می بیند که به خیر او نیست و هر تباهی در آن امیدی نیست.
🎲 اما با این وجود از همان آغاز احساس ضعیفی در من وجود داشت که من را از کارهای ناشایست منع می کرد.
🎆 اما زمانه، زمانه پهلوی ها بود و دزدها و مفسدین و امکان رشد صحیح جوانها بسیار کم که ناگهان جرقه ای در میان مردم، مردمی که هنوز هم ما درک نکرده ایم اجر خدا را از خدا می خواهند و رضایت او را طالبند و در مردم ما بسیار زیادند زده شد.
⏳ و خاکسترهای روی آتش دل مردم آتشی که اسلام و نقصان توسط رژیم و همچنین گروه های مبارز مسلمان در دل مردم ایجاد کرده بود کنار زده و خشم توده رژیم شوریده گرفت.
🧲 و خداوند نیز خشنود از قیام مردم که به یاری قرآن و اسلام برخواسته بود، دست قدرتمندش را بر کاخ یزیدیان کوفت و بدین سان رژیم سرنگون شد. ارزشها تغییر کرد و مردم واقعاً نشان دادند که چه فداکارند. چه خونها ریخته شد.
#شهید_سید_مهدی_طاهری
┄═❁๑🍃🔮🍃๑❁═┄
●▬▬▬▬๑۩
🔶 @seedammar
#هادی_دلها_ابراهیم_هادی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کلیپـی از #شهید_ابراهیم_هادی
راوی:برادرشـهید
🌷🍃🌷
جنـگ ما یک زندگی زیبا بود ؛🦋
که می تواند قبل از آنکه ،
الگــوے چـگونه مـردن باشـد !
الـگوي چگـونه زیسـتن شود...❤
┄═❁๑🍃🔮🍃๑❁═┄
●▬▬▬▬๑۩
🔶 @seedammar
۩๑▬▬▬▬●
#هادی_دلها_ابراهیم_هادی
#خاطرات_شهدا
↙ ️ بخشی از وصیتنامه #شهید_عبدالحسین_برونسی
🔷 فرزندانم خوب به قرآن گوش کنید و خودتان را به قرآن متصل کنید و این کتاب آسمانی را سرمشق زندگیتان قرار بدهید. باید از قرآن مدد بگیرید و متوسل به امام زمان باشید ولی باید به اینهایی که میگویم خوب عمل کنید این تکلیفی است برعهده شما.
🌸"نگویید آنان را که کشته میشوند در راه خدا مردگانند بلکه زندهاند ایشان، ولی شما در نمییابید…"
👈 خدا شما را به این آیات قرآن آزمایش میکند حواستان جمع باشد، خیلی خوب جمع باشد که شیطان به شما رسوخ پنهانی نکند.
شادی روحش صلوات
┄═❁๑🍃🔮🍃๑❁═┄
●▬▬▬▬๑۩
#هادی_دلها_ابراهیم_هادی
✅ #زندگی_به_سبک_شهدا
💠 اعترافها و قول و قرارهای #شهید_سیدمجتبی_علمدار با پروردگار...
🌸 قانون اول:
بارالها، اعتراف می کنم از اینکه قرآن را نشناختم و به قرآن عمل نکردم. حداقل روزی ده آیه قرآن را باید بخوانم.اگر روزی کوتاهی کردم و به هر دلیلی نتوانستم این ده آیه را بخوانم روز بعد باید حتماً یک جزء کامل بخوانم.
🌸 قانون دوم:
پروردگارا! اعتراف می کنم از اینکه نمازم را بی معنی خواندم و حواسم جای دیگری بود، در نتیجه دچار شک در نماز شدم. حداقل روزی دو رکعت نماز قضا باید بخوانم.اگر روزی به هر دلیلی نتوانستم این دو رکعت نماز را بخوانم، روز بعد باید نماز قضای یک 24 ساعت (17 رکعت) بخوانم .
🌸 قانون سوم:
خدایا! اعتراف می کنم از اینکه مرگ را فراموش کردم و تعهد کردم مواظب اعمالم باشم ولی نشدم. حداقل هر شب قبل از خواب باید دو رکعت نماز تقرّب بخوانم.اگر به هر دلیلی نتوانستم این دو رکعت را بجا بیاورم روز بعد باید 20 ریال صدقه و 8 رکعت نماز قضا بجا بیاورم.
🌸 قانون چهارم:
خدایا! اعتراف می کنم از اینکه شب با یاد تو نخوابیدم و بهر نماز شب هم بیدار نشدم.حداقل در هر هفته باید دوشب نماز شب بخوانم و بهتر است شبهای پنجشنبه و شب جمعه باشد.اگر به هر دلیلی نتوانستم شبی را بجا بیاورم باید بجای هر شب 50 ریال صدقه و11 رکعت تمام را بجا بیاورم .
🌸 قانون پنجم:
خدایا! اعتراف می کنم از اینکه «خدا می بیند» را در همه کارهایم دخالت ندادم و برای عزیز کردن خودم کارکردم.حداقل در هر هفته باید دو صبح زیارت عاشورا و صبح جمعه باید سوره الرحمن را بخوانم. اگر به هر دلیلی نتوانستم زیارت عاشورا را بخوانم باید هفته بعد 4 صبح زیارت عاشورا و یک جزء قرآن بخوانم و اگر صبح جمعه ای نتوانستم سوره الرحمن بخوانم باید قضای آن را در اولین فرصت به اضافه 2 حزب قرآن بخوانم.
🌸 قانون ششم:
حداقل باید در آخرین رکوع و در کلیه سجده های نمازهای واجب صلوات بفرستم. اگر به هر دلیلی نتوانستم این عمل را انجام دهم، باید به ازای هر صلوات 10 ریال صدقه بدهم و 100 صلوات بفرستم.
🌸 قانون هفتم:
حداقل باید در هر 24 ساعت 70 بار استغفار کنم. اگر به هر دلیلی نتوانستم این عمل را بجا آورم، در 24 ساعت بعدی باید 300 بار استغفار کنم و باز هم 300 به 600 تبدیل می شود.
🌸 قانون هشتم:
هر کجا که نماز را تمام می خوانم باید در هفته 2 روز را روزه بگیرم، بهتر است که دوشنبه و پنج شنبه باشد. اگر به هر دلیلی نتوانستم این عمل را بجا بیاورم در هفته بعد به ازای دو روز 3 روز و به ازای هر روز 100 ریال صدقه باید بپردازم .
🌸 قانون نهم:
در هر روز باید 5 مسئله از احکام حضرت امام (ره) را بخوانم. اگر به هر دلیلی نتوانستم این عمل را بجا بیاورم روز بعد باید 15 مسئله بخوانم .
🌸 قانون دهم:
در هر 24 ساعت باید 5 بار تسبیح حضرت زهرا(س) برای نماز یومیه و 2 بار هم برای نماز قضا بگویم. اگر به هر دلیلی نتوانستم این فریضه الهی را انجام دهم باید به ازای هر یکبار ، 3 مرتبه این عمل را تکرار کنم.
#قهرمان_من ؛ #شهید_سیدمجتبی_علمدار
32.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴پزشک جوان 37 ساله بختیاری و شگفت انگیز!
امشب اخبار 20:30 در برنامه #بدون_تعارف یه پزشک جوان از مسجد سلیمان خوزستان رو نشون میداد که بیش از 7000 عمل جراحی مغز و اعصاب انجام داده
و در بیمارستانی که کار میکرد حدود 50%شون رایگان بوده
اشک انسان از این اخلاص و عمل در میاد.
وقتی که گفت وقتی یه مادر بچشو میفرسته و شهید میشه، چرا من اینکار رو نکنم.
درود به بختیاری های عزیز با داشتن چنین نخبه فرهیخته و مخلص
✅ با بدون سانسور متفاوت بیاندیشید 👇
http://eitaa.com/joinchat/404946944Ceab6f2b794
🔰مادر شهید #عارف_کایدخورده
▪️آقاعارف عموی شهیدش را خیلی دوست داشت. کتابهای زیادی از #دفاع_مقدس و تاریخ ایران و جهان را مطالعه کرده بود.
چند سال پیش وقتی از سربازی برگشت فهمیده بود #شهادت بهترین سرنوشت برای آدمهاست. فهمیده بود عاقبت بهخیری آدمها در این راه است اما میگفت هر کسی که شهید نمیشود و همین جوری انتخاب نمیشود و «باید که جمله جان شوی تا لایق جانان شوی».
در حقیقت باید چیزی که خدا میخواهد، باشی و مردمی و اهل بیت باشی تا پذیرفته بشوی. اواخر عمرش شوق زیادی برای شهادت داشت. خیلی جالب است که بدانید بهترین برنامهریزیها را برای زندگی از آقاعارف میدیدم و با وجود این شوق شهادت طوری زندگی میکرد که انگار ۱۵۰ سال عمر خواهد کرد.
🚩شهدای مدافع حرم خوزستان
#هادی_دلها_ابراهیم_هادی
#سالگرد_شهادت
📸شهید مدافع حرم #سید_مجتبی_ابوالقاسمی از #دزفول
🏴 آخرین #شعر سید مجتبی
✍🏻 روایتی مربوط به چند روز قبل از اعزام سید مجتبی به سوریه
⭕ #نوحه خوانی ام در مسجد امام حسن عسکری علیه السلام به پایان رسیده بود و داشتم از مسجد میرفتم بیرون که چشمم افتاد به سیدمجتبی.
صدایش کردم و گفتم: «سیدمجتبی! چه خبرا! یه مدته نیستت!» بلافاصله آمد و با هم سلام و احوالپرسی کردیم.
گفت: «حاجی اتفاقاً یه شعر خوبی نوشتم، میخوام بدم خدمتت!» دست کرد توی جیبش و کاغذی را بیرون آورد و داد دستم.
📖 کاغذ را از دستش گرفتم. شعر را با خط خودش نوشته بود. اول نگاهم را به تیتر نوحه دوختم. «افتاده بین من و تو جدایی! مولا حسینم کجایی کجایی!»
نگاهش کردم و گفتم: «خب آهنگش رو برام بخون!» آرام خندید و گفت: «دیگه خودت میدونی آهنگشو حاجی!» گفتم: «نه میخوام خودت برام بخونی!»
🌷 کناری ایستادیم و خیلی محجوب و آرام شروع کرد به خواندن سبک نوحه. تیتر و یکی از بندهای نوحه را خواند و دوباره کاغذ را به سمتم گرفت و گفت: «اما حاجی دیگه این شاید آخرین شعر باشه!» گفتم: «یعنی چی این آخرین شعره!» گفت: «حالا دیگه!» و مثل همیشه سرش را انداخت پایین و دیگر حرفی نزد.
📕منبع: کتاب «سید زنده است»
🗓 شهادت ۱۶ آذر ۹۴
📿شادی روحشان #صلوات
🚩شهدای مدافع حرم خوزستان
#هادی_دلها_ابراهیم_هادی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
علت حمله به متدینین و مخالفت با حجاب...
استاد خانمحمّدی
#پویش_حجاب_فاطمے
Ahd.mp3
2.07M
#دعای_عهد
✳️تغییر مقدرات الهی با مداومت بر خواندن دعای عهد...
🌸امام خمینی ره:
اگر هرروز (بعد از نماز صبح)دعای عهد خواندی،مقدراتت عوض میشود....⚡️
امام زمانی شو👇👇👇👇
#کانال_خواهم_امد
http://eitaa.com/joinchat/287047696Cbbd8ae64b7