اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
مُسمّط مربّع حملهیِ ناجوانمردانه به بیمارستان المعمدانی غزّه
دستوپا گم کرده بچّه سخت ترسیده پدر نیست
سایهای جز جنگ و جنگنده خدا بر رویِ سر نیست
دربهدر شد دردی از دردِ یتیمی بیشتر نیست
نطفهای ناپاک دارد آنکه دید و خونجگر نیست
شیعهیِ مولا به لرزِ کودکان حسّاس باشد
نیست خاموش آنکه اهلِ روضهیِ عبّاس باشد
من که عمری روضهیِ سقّا شنیدم گریه کردم
ضجّههایِ کودکی لرزان که دیدم گریه کردم
شعلهها پا میگرفت آهی کشیدم گریه کردم
آی دنیا من از این دنیا بریدم گریه کردم
تا چه حدّی میشود اَهریمنی بیشرم باشد
کودکان را میکشد پشتَش به دنیا گرم باشد
بیطرف ماندی بدان بویی نَبُردی از شرف نَه
بیخودی دیگر نگو از مردیِ شاهِ نجف نَه
یاعلی گویی ولی دارد تولّایت هدف نَه
یا لَهی یا بر عَلَیهی غیر از اینها نیست صف نَه
یاعلی گفتی وَلیٖکن با علی هرگز نبودی
تو که دیدی دادِ این مظلوم و بیدادِ یهودی
دادِ طفلی میدهد بر باد صهیون دودمانت
آتشِ آهِ یتیمان میزند آذر به جانت
آن غروری که شکسته زیرِ سُمِّ ناکِسانت
غیرتُاللَّه میشود تا خُرد گردد استخوانت
دورِ هم در قدس میخوانیم آیاتِ جَلی را
تا که بشناسد تمامیِ جهان مَشیِ علی را
یاعلی یعنی بمانی پایِ مظلومانِ عالم
سر دَهی امّا نباشد پیشِ ظالمها سرت خَم
نذرِ آزادیِ غزّه میکنم این روضه را هم
دختری لرزید و میگفت عمّه جان سیلی که خوردم ....
چشمِ من شد مثلِ چشمِ مادرِ تو تار اِی وای
صورتم امّا نخورده عمّه بر دیوار اِی وای
ضربتِ سنگین چنان زد صورتِ او را به دیوار
شد جهانی ناگهان رویِ سرِ یک طفل آوار
گوشواره گم شده خونهایِ گوشی میزند زار
پایِ روضه پیر شد در کوچه بچّهِشیر اِنگار
روضهیِ مادر گِره از کارِ رهبر باز کرده
العجل مهدی که زخمِ کهنهای سر باز کرده
📄۱۴۰۲/۷/۲۶
#غزه #بیمارستان_المعمدانی #قدس #فلسطین
#حسین_ایمانی
@sehreashk