eitaa logo
حسیــن ایمانـے(سِـحرِ‌‌اَشـک)
1هزار دنبال‌کننده
432 عکس
561 ویدیو
247 فایل
اشعار و سبکهایِ کربلایی حسین ایمانی
مشاهده در ایتا
دانلود
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم نوحه‌یِ زمینه فاطمیه کوچه و امام حسن علیه السلام سبکِ صدا صدای ناله..... هنوز دلم می‌سوزه هنوز تنم می‌لرزه یادم نمی‌ره هرگز دستایِ هرزه کوچه خیلی تنگه وای قلبِش یه‌تیکّه‌سنگه وای رویِ صورت مادر رَدِّ چنگه وای گرد و غبارِ چادر یادم نمی‌ره مادر الهی پایِ روضه‌َت حسن بمیره مادر مادرِ مهربونم درد و بلات به جونم/۴/ هنوز یه بغضِ سنگین راهِ گلومو بسته آخه می‌دونم آویز کجا شکسته دستِ سنگینی که داشت راهِ نگاهِتو بست معجر خونی شده بود گوشواره‌َت شکست گوشواره‌هایِ خونی یادم نمی‌ره مادر کاش تویِ نوجَوُونی حسن بمیره مادر مادر مهربونم... حسن عصایِ دست و.... حسین شد روضه‌خونت زینب آئینه‌ای از قدِّ کمونت هرچی سر تو اومده میاد به سرِ خواهرم زخمی میشه پایِ سرِ.... برادرم آخرِ روضه اینه یادم نمی‌ره مادر چکمه به رویِ سینه حسن بمیره مادر لٰا یومْ کَیومِ الحسین/۴/ @sehreashk
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم نوحه‌یِ زمینه فاطمیه کوچه و امام حسن علیه‌السلام بارون می‌باره قلبم می‌گیره دارم رویِ لبها آوا مادر سیّدتی زهرا شنیدم که قدکمونی تویِ جَوُونی شنیدم که نیمه‌جونی  تویِ جَوُونی شنیدم حسن عصا شد که خودتو خونه برسونی شنیدم میونِ بستر اُفتادی مادر شنیدم به پایِ حیدر جون دادی مادر شنیدم حسن دیده که چی‌سرِت آوردن گل‌ِحیدر مادر مادر واویلا اُمّا/۴/ در وِ دیوار روضه‌خونِ یار عالم بی‌قرارِ زهرا زهرا بی‌قرارِ مولا شنیدم پَرِت شکسته میونِ کوچه رویِ گونه جایِ دستِ... میون کوچه چی شده حسن می‌بره با چشمِ گریون مادر ُو شنیدم که خوردی سیلی  میونِ کوچه شنیدم که یاسِ نیلی میونِ کوچه افتاده حسن می‌گرده پیدا کنه گوشوارهَ رو مادر مادر... @sehreashk
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم شور - فاطمیه و کربلا - سبک گوشه‌یِ چشم تو چرا شد کبود... شبایِ بی‌مادریهِ سینه زن واویلا (۳) تا می‌تونی بگو به جایِ حسن واویلا (۳) سنگینه بغضِ گلویِ مجتبی واویلا (۳) غمگینه پادشاهِ کرب‌وبلا واویلا (۳) مادرِ آسمونیا مادرِ بچّه شیعه‌ها مادرِ هر کی گریه کرد واسهِ مظلومِ کربلا فاطمه مادرِ مَنه (۴) چه روضه‌ای رو که ندیده حسن واویلا (۳) فقط یه جمله "مادروُ بد زدن" واویلا (۳) همونا که محسنو کشتن خدا واویلا (۳) سر بریدن تو کربلا از قفا واویلا (۳) بمیرم مادرش می‌دید سرشو بی‌حیا برید تاسرش رویِ نیزه رفت چنگی گوشواره‌َرو کشید (اَلسّلامُ عَلی الحسین وَ علیٰ علیِ ابنِ الحسین وَ علیٰ اولادِ الحسین وَ علیٰ اصحابِ الحسین ) ۴ لحظه‌یِ دست و پا زدن رسیده واویلا (۳) یه گلّه گرگ به یک بدن رسیده واویلا (۳) هر کسی با یه حربه‌ای می‌زنه واویلا (۳) تو دستِ یه بی‌حیا پیراهنه واویلا (۳) این جماعتِ بی‌حیا بعدِ بلوایِ قتلگاه به طمعِ غنیمتی... می‌ریزن تویِ خیمه‌گاه (اَلسّلامُ عَلی الحسین وَ علیٰ علیِ ابنِ الحسین وَ علیٰ اولادِ الحسین وَ علیٰ اصحابِ الحسین ) ۴     @sehreashk
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم نوحه‌یِ زمینه کوچه و امام حسن علیه السلام فاطمیه سبک اِرباً اربا پاشو.... یا اُمُّناٰ  مولاتی انسیةالحورا یا اُمُّناٰ سیدتی بی‌بی زهرا یا اُمُّناٰ عصرِ دوشنبه بینِ کوچه سخت‌تر از عصرِ عاشورا آه حرف یک کوچه‌یِ تنگ و یه نبردِ نابراره آه شونه‌یِ لرزونِ حسن عصایِ دستایِ مادره نمونده تا خونه راهی نَشین رو خاکا هرچند چشات می‌ره سیاهی نشین رو خاکا زدن تو رو به چه گناهی نَشین روخاکا وای مادرم اِی وای مادرم اِی وای مادرم/۴/ یا اُمُّناٰ محشرِ کوچه‌ها عجیبه یا اُمُّناٰ این جایِ دستِ نانجیبه یا اُمُّناٰ ذکرِ زینب با دیدنِ تو مثلِ عاشورا اَمَّنْ یُجیبه آه اینجا سیلی‌ زدن به‌تو عاشورا ریختن تو خیمه‌ها آه اینجا گوشواره‌ای شکست عاشورا کَنده شد گوشواره‌ها هرچند نداری دیگه حال نَشین رو خاکا شبیه گوشه‌یِ گودال نَشین رو خاکا نگو تو از تنِ پامال   نَشین رو خاکا وای...     @sehreashk
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم غزل مصیبت فاطمیه کوچه این گرد و خاکِ چادری‌اَت قاتلِ علی‌ست جایِ دو دست مانده به رویت دلیل چیست؟! دستی بزرگ داشته یا که دو تا زده؟! غیر از حسن که شاهدِ این سِرِّ فاطمی‌ست یاسی که پشتِ در شده آلاله‌ای کبود خاکستری عُذار در این خانه بستری‌ست رو می‌گرفت تا نَشود شاه رو سیاه کوهِ مَرام پشتِ سرِ مرتضیٰ علی‌ست پیشِ حسن چه آمده بر روزِ مادرم یا رب دلیلِ این نَفَحات بریده چیست؟! زخمِ عمیقِ بال و پرِ تو کُشنده است تنها دوایِ مادرمان آهِ مهدوی‌ست     @sehreashk
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم رباعی فاطمیه و کوچه رازی که همیشه بغضِ این حلقوم است باشد سندم علی زِ حق محروم است از کوچه به او هیچ نمی‌گویم چشم هرچند زِ خاکِ چادرت معلوم است     @sehreashk
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم مُسمّط مربّع فاطمیه کوچه و امام حسن علیه السلام دشوارترین روضه‌یِ مادر شده این بغض داغِ دلِ مولایِ غریب است همین بغض سخت است نگوید چه‌کسی خورده زمین ... بغض باید چه بگوید به امیرالمؤمنین... بغض یک عمر قرار است گلو را بِفِشارد از کوچه‌یِ تنگی گِله و خاطره دارد در کوچه چه شد هرچه شنیدیم حسن دید اُفتاد گل و گُل نَشده غنچه که خشکید یک ضربه زدند و بدنِ هر دو که لرزید گم شد وسطِ هلهله آویزه‌یِ خورشید اِی کاش تورُّق نَشود مَقتلِ اَسرار یک جمله فقط صورتِ او خورد به دیوار بیخود نَشده چادرِ خاکی عَلمِ عشق اُفتاده ولی نیست به دل غیرِ غمِ عشق در گوشِ کَرم زمزمه می‌شد کرمِ عشق تا دَم نَزند شاهدِ این روضه دمِ عشق از کودکی‌اش طعمِ غم و غصّه چشیده او دیده لگد‌ها نفسِ یاس بریده لرزید ولی مادرِ خود تا حرم آورد پوسید دلَش باز نشد سفره‌یِ این درد تقسیم نکرده غمِ خود با اَحدی مَرد هر چند کنایه همه‌جا جان به لبَش کرد هر روز شنید از همه این زخمِ زبان را گفتند بیامرز خدا مادرشان را اِنگار نَه اِنگار زده ضربه‌یِ کینه انگار نه انگار شکسته شده سینه انگار نه انگار در این شهرِ مدینه.... اُفتاد و گریزی زده بر آهِ سکینه بر رویِ سرم چادرِ خاکی شده‌ای هست وای از حرمی که به سرش بود فقط دست آن سو تَهِ گودال تنی زخمی و پامال این سو شده بلوایِ عجیبی سرِ خلخال آن سو به سرِ نیزه‌یِ کین کعبه‌یِ آمال این سو زده آتش به دلم دامنِ اطفال پیراهن و انگشتر و خلخال و عبا نیست جز ندبه دوایی به خداییِ خدا نیست     @sehreashk
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم نوحه‌یِ زمینه فاطمیه ( کوچه )سبک توی دل صحرا..... صدیقةُالشّهید  فاطمةُالزّهرا شهیده‌یِ راهِ علی ولیُّ اللّه چادرِ خاکیت پرچمِ....  عشق و امید و نجاته اَناَ مُحِبُّ الفاطمه  نوحه‌یِ سینه‌زناته بانویِ بارون  می‌باره ابرِ چشمات رمق نداره دستات وای بانویِ مهتاب نیلیه چشم و اَبروت زخمیه پر ُو پهلوت وای اللهمَّ صلِّ علیٰ فاطمه وَ اَبیها وَ بَعلُها وَ بَنیٖها /۴/ شد روضه‌یِ کوچه بلایِ جونِ حسن هِی به خودش می‌گفت مادرمو بد زدن به رویِ چادر ردِّ پا  گوشواره‌یِ یاس شکسته کاشکی می‌مردم اِی خدا رو گونه‌هاش جایِ دسته نَشین روخاکا نفس نفس نزن بیا مادر جونِ حسن بیا وای اُمِّ اَبیها بدجوری خوردی به دیوار هر دوتا چشمات شده تار وای اللهمَّ صلِّ علیٰ فاطمه وَ اَبیها وَ بَعلُها وَ بَنیٖها /۴/     @sehreashk
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم زمزمه فاطمیه روضه‌یِ کوچه و سیلی و امام حسن علیه السلام سبک خوش اومدی ...... خودم شکسته کمرم امّا ..... شدم عصایِ مادرم زهرا آوُردی تو چی به سرم دنیا از تو چه سیرم از تو چه سیرم یه دنیا غم تویِ دلم دارم بی‌قرارِ دیده‌هایِ تارم روضه‌خونِ یه تیکّه گوشواره‌َم دارم می‌میرم دارم می‌میرم خودم دیدم تو کوچه محشر شد گرگی که روبه‌رو با کوثر شد یه جوری سیلی زد که مضطر شد تنش می‌لرزید پیچیده بود چادری دورِ پاش‌ مطمئنم که نمی‌دید چشماش لگد زدن اونقدر به پهلوهاش رو خاکا خوابید وای مادرم وای مادرم مادر /۴/ سینه‌یِ من مخزن‌الاسراره‌ من می‌دونم چرا چشاش تاره‌ دستاش رویِ پهلو و دیواره دیدم که بد زد دیدم که بد زد یه بی‌حیا دو دستی سیلی زد یکی می‌گفت حرفایِ خیلی بد فلانی از راه با شتاب اومد چند تا لگد زد چند تا لگد زد تیشه زدن با کینه بر ریشه غرورِ من تو کوچه لِه میشه خوُرد شده با لگد بارِ شیشه میونِ روضه کسی که راهِ ما رو می‌بنده به گریه‌هامون داره می‌خنده نفس که زد از کنارِ دنده باز خون می‌ریزه وای مادرم  وای مادرم   مادر /۴/ @sehreashk
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم زمزمه ( نوحه‌یِ زمینه ) فاطمیه کوچه و امام حسن علیه السلام سبک همه مادر دارن ..... دیده‌هام می‌باره می‌باره خون از این دیواره می‌باره چشمِ مادر تاره می‌باره خون از این گوشواره می‌باره یه تیکّه گوشواره رو خاکا‌‌ واویلا رو چادرت مونده ردِّ پا واویلا چه دستِ سنگینی وا اُمّاه واویلا آه و واویلا یازهرا یازهرا یازهرا /۴/ بلا انگار داره می‌باره رو سرِ من دنیا آواره یه جوری سیلی خورد بیچاره .... مادرم دیدنش دشواره تا خونه‌َمون راهی نیست مادر یاحیدر نشین رو خاکا‌‌ ای مضطر یاحیدر رو می‌گیری حتی از شوهر از دختر آه و واویلا     یازهرا   یازهرا   یازهرا /۴/ تو کوچه جنجاله جنجاله زیرِ پاها بالِ .... جنجاله آخرِ هر روضه گریزِ .... روضه‌خون گوداله جنجاله غریب گیر آوردن آقامو تو صحرا شد با تیغ و نیزه مُقَطَّعُ‌الاعضا پیراهنش افتاد تویِ چنگِ گرگا آه و واویلا     یازهرا   یازهرا   یازهرا /۴/ @sehreashk
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم غزل پیوسته فاطمیه روضه‌یِ کوچه و امام حسن علیه السلام ما پشتِ درِ سوخته آرام نداریم انگار قرار است شب و روز بباریم دلواپسیِ محسنِ شش ماهه وُ مادر ما را نگران کرده و بی‌تابِ نگاریم عمریست که هر فاطمیه در دلِ ندبه فریاد زدیم از تَهِ دل بی‌کس و کاریم ما منتظرانِ قدمِ منتقمِ یاس ما چشم‌به‌راهِ سحرِ دیدنِ یاریم ای منتقمِ مادرِ سادات کجایی ؟! هر جمعه دعا می‌کنم آقا که بیایی این عمرِ فراقِ تو نَه عمرِ غمِ زهراست بندِ ستم و فتنه رویِ گردنِ مولاست برگرد و ببین زخمِ زبانهایِ سقیفه سهمِ حرمِ بی‌حرم و زینبِ کبراست در کوچه‌یِ غم سهمِ گلِ یاس لگد بود تازه شدنِ زخم عذابِ دلِ طاهاست از چادریِ خاکی و بغضی که حسن داشت فهمیده علی فاطمیه قاتلِ زهراست خونابه‌یِ جاری شده از پهلو و سینه بی‌تابِ تو هستند بیا ماهِ مدینه آن روز حسن دید چه آمد سرِ مادر با ناله گرفت اشکِ دو چشم وُ پَرِ مادر آئینهِ تَرَک خورده خدا خاک نشسته بر صورت وُ مویِ حسن و معجرِ مادر خون می‌چکد از پهلویِ خورده لگد اِی وای کم‌سو شده انگار دو چشمِ ترِ مادر یک تکّه از آویزه‌یِ زهرا شده مفقود می‌گفت علی وای علی یکسره مادر افتاده زمین از حسنش قول بگیرد می‌خواست که گمنام و غریبانه بمیرد حرفی نزنی با پدرت گل‌پسرم نَه از کوچه که پرسید نگو باخبرم نَه غمهایِ علی بیشتر از پیش نسازی با گفتن از این صورت و پهلو و پرم نَه این خاطره در سینه‌یِ غمگینِ تو باشد تا ساعتِ غمگینِ وداع وُ سفرم نَه ..... این راز بماند که پس از فتنه‌یِ جعده صدپاره نماید جگرت با جگرم نَه .‌... این سرِّ غم‌انگیز تمنّایِ وصال است بی ندبه‌یِ غم روضه محال است محال است @sehreashk
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم چهارپاره فاطمیه روضه‌یِ کوچه و امام حسن علیه السلام کوچه بلایِ جانِ من و مادرم شده این قصّه‌هایِ تلخ شده قاتلِ حسن یادم نمی‌رود که در آن روزِ هولناک آمد چه‌ها به روزِ تو وُ روزگارِ من آن سویِ خانه چادرِ خاکی به چهره است این سویِ آشیان حسنت بغض می‌کند یادِ دوشنبه‌ای که به همراهت آمده با یادِ لرزه‌هایِ تنت بغض می‌کند آن روز دستِ گرمِ تو دستِ مرا گرفت خوشحال بودی و سندی داشتی ولی .... دستِ سقیفه آمد و در کوچه راهِ ما .... بسته شد و نفس زدی و گفتی یاعلی سیلی نگاهِ خیسِ تو را تار کرده بود ضربِ لگد رسید و سرِ زخم باز شد رنگم پریده بود و غرورم شکست و بعد ..... راهِ من و تو تیره و تار و دراز شد افتاده بود رویِ زمین گوشواره‌ات تکیه به شانه‌ام زدی و راه آمدی لرزیدی و نشستی و برخواستی و آه .... پیشِ دو گوشِ کودکِ خود حرفها زدی گفتی بماند این قضیه پیشِ ما حسن از داغِ کوچه یک کلمه با پدر نگو تو حرفی از حکایتِ کوچه نگو وُ من می‌گیرم از حریمِ خودم بینِ خانه رو یک آسمان غم است درون‌‌ِ دلِ علی بر رویِ زخمِ سینه‌یِ بابا نمک نپاش با او نگو که کینه‌یِ اهلِ سقیفه داد با ضربه‌یِ لگد پر وُ پهلویِ من تراش با او نگو کجا و چرا محسنم پرید با او نگو چگونه سند ریز ریز شد امّا خودت بدان پس از این ماجرایِ تلخ چشمِ غروبِ حادثه‌ها هیزِ هیز شد اینجا مرا زدند که در عصرِ بی‌کسی سیلی به رویِ کودکِ دردانه‌ای زدند اَغیارِ کوفه باقیِ اهلِ سقیفه‌اند با چنگ مویِ دخترکِ شاه می‌کَنند آئینه‌ای تمام‌نما از جمالِ یاس یک گوشه از خرابه پر از آه می‌شود پایِ سرِ بریده‌یِ دلدارِ بی‌کفن چشم‌انتظارِ آمدنِ ماه می‌شود @sehreashk