eitaa logo
حسیــن ایمانـے(سِـحرِ‌‌اَشـک)
996 دنبال‌کننده
433 عکس
562 ویدیو
247 فایل
اشعار و سبکهایِ کربلایی حسین ایمانی
مشاهده در ایتا
دانلود
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم شعر به زبانِ عامیانه بیست و یکم رمضان شهادت حضرت علی علیه السلام دوباره تویِ سکوتِ نیمه‌شب غوغائیه تویِ شهرِ خودمون روضه‌یِ ما تنهائیه مثلِ فاطمیه بی سر وُ صداست این ماجرا روضه‌یِ بابام علی سرتاسرش زهرائیه تو دلِ شب آروم و آهسته از خونه می‌ره تابوتِ بابا شبونه به رویِ شونه می‌ره گرمیِ زندگیِ زینبو دارن می‌برن علی شاهِ عالَمه ولی غریبونه می‌ره دوباره یتیم شدن یتیمای این سرزمین رو دل مؤمنينه داغ امیرالمؤمنین می‌ره پیشِ مادرم شاید حالا دیگه بگه... چی شده تو کوچه و چطوری افتاده زمین مادرم زهرا میاد می‌بنده زخمِ سرشو برا مولا می‌گه راز چادروُ معجرشو هر چی اصرار به‌حسن کرد چیزی از کوچه نگفت فاطمه مهمونِ روضه می‌کنه دلبرشو یادته تویِ خونه زانو بغل کرده بودی بعدِ ماجرایِ آتیش.... علی سرحال نبودی من و مجتبی تا کوچه رفتیم و اومدیم آه به خدا رو نگرفتم می‌پوشوندم کبودی نمی‌خواستم ببینی رو صورتم رَدِّ چیه سعیم این بود که نفهمی پَرِ چادر خاکیه قصّه‌یِ گوشواره‌یِ شکسته و گم شدهَ‌رو مخفی کردم که نبینی لاله‌یِ گوش خونیه کُلِّ روضه‌َرو خلاصه می‌کنم.... علی زدن بی‌حیاها پیش تو زدن... زدن پیشِ حسن دیگه چشمام نمی‌دید که راهمُو پیدا کنم خدا خیرش بده این پسر شده عصایِ من عصایِ دستِ منه حسن اگر چه لرزونه حق داره اینطوری بی‌قراره و سرگردونه من قرار بود بگیرم دستشو امّا پسرم... دستمو می‌گیره و منو خونه می‌رسونه بذار حرف عوض کنم... زخمِ سرت بهتر می‌شه زخمِ شمشیر می‌بینم توی دلم محشر می‌شه اینجا یک ضربه زدن دلم شده خون علی جون پیشِ چشمِ دخترم چه‌ها که با پیکر می‌شه تَهِ گودال می‌بینم چیا میاد سرِ تنش سرشو چه بد می‌بُرِّه بی‌حیا از بدنش العجل مهدی بگو باقیِ روضهَ‌رو نگم دست‌به‌دست داره می‌شه عمّامه و پیرُهنش @sehreashk @sehreashk_hoseinimani