eitaa logo
حسیــن ایمانـے(سِـحرِ‌‌اَشـک)
939 دنبال‌کننده
385 عکس
489 ویدیو
183 فایل
اشعار و سبکهایِ کربلایی حسین ایمانی
مشاهده در ایتا
دانلود
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم مُسمّط مربّع - میلاد امام محمّد باقر علیه السلام اوّلین ذکرِ اولِ رجب است فاطمی اصل و حیدری‌نَسب است مُنتسب بر امیرِ منتخب است اِرثِ مولاست فارسُ‌العرب است علّتِ حمدِ سجده‌هایِ علی‌ست شهدِ شیرینِ خنده‌هایِ علی‌ست بر روی دستِ جدِّ خود وَالله شده آرامِ جانِ شمس و ماه بُرده دل از حرم به نازِ نگاه وَحدهُ لا اِلهَ اِلَّا الله راهِ توحید را نشان داده شاه گهواره‌اَش تکان داده پایِ گهواره جایِ لالایی دم گرفته نگارِ زهرایی آب شد قندِ قلبِ سقّایی چه نوایی؟! عجب مسیحایی!!! شده لالایِ لعلِ ثارالله ذکرِ نابِ علی ولیُّ الله یا محمّد عزیزِ جانِ علی اِی زبانِ علی نشانِ علی دلخوشی‌های دوستانِ علی هر حدیثِ شما از آنِ علی سندِ محکم عقایدِ من نوه‌یِ شاهِ کربلا و حسن طفلِ این گاه‌واره یارِ من است نوه‌یِ پادشاهِ انجمن است ذکرِ لعلِ حسین یاحسن است فکر و ذکرِ گلِ حسن کفن است از همان خردسالی عالِم بود شاهدِ گریه‌یِ فَواطِم بود پیشِ او نازدانه خورد زمین گرد و خاکی شد و چه کرد لعین بر روی سینه بود چکمه‌یِ کین معجرِ عمّه روضه‌ای سنگین کربلا... کوفه... شام... واویلا ذکرِ باقر بیا گلِ زهرا ۹۹/۱۱/۲۴📃 @sehreashk
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم غزل مصیبت - شهادت امام هادی علیه السلام جدَّت امضا می‌کند خرجِ سفر هم با شما سَیِّدی اِبنُ‌الرّضا می‌خواهم از تو کربلا روضه‌خوانِ سامرای بی‌کسی باشد حسن یوسفِ زهرا دوباره زد خدایا دست و پا دست‌وپا که می‌زدی بر روی سینه پا نبود خنجری از پیکرت سر را نبرِّید از قفا زخم‌های نیزه و شمشیرها بر تن نبود کینه‌ها بر گونه‌های تو نکوبیده عصا بر روی نیزه سرت پیشِ حریمِ تو نرفت وا نشد پای حرامی‌ها به خیمه... اِی خدا روضه‌یِ بزمِ شراب و طعنه‌ها باشد عذاب... هم برای مرد هم بانوی دربارِ حیا سامرا را کربلایی می‌کنم با روضه‌ات می‌زند سرداب ناله منتقم دیگر بیا @sehreashk
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم چهارپاره شهادت امام هادی علیه السلام افتاده‌ای در بستر و تب کرده‌ای امّا... وقتی که دست و پا زدی دشمن نخندیده دارد حسن از غصّه‌یِ تو می‌زند ناله اما کسی پیشِ عزادارت نرقصیده نامِ تو را بردم که دلها سامرایی شد مثلِ همیشه خرجیِ کرب و بلا دادی هر چند می‌سوزد وجودِ تو نمی‌سوزد ... وقتی که می‌بندی دو چشمت... خیمه‌ها هادی با دیدنِ جسمِ کفن‌پوشَت حسن می‌زد در لحظه‌یِ تشییعِ پیکر بر گریبان چاک اما لگد بر سینه‌ات مَرکب نمی‌کوبد هرگز نمی‌ماند تنِ بی‌جانِ تو بر خاک می‌گفت... عمّه‌جان... مگر بابا مسلمان نیست؟! ای کاش جسمِ پاره‌پاره دفن می‌کردند تا حرفِ تدفین بر لب آمد ده نفر با اسب... از گودیِ غم‌هایِ زینب سر درآوردند می‌دانم آقا بر عبایت ردِّ پا افتاد می‌دانم آقاجان تعارف شد به تو مَشروب امّا به پیشِ چشمِ ناموست نکوبیدند بر روی دندان‌ها و لب‌های شما با چوب آتش گرفته خانه‌ات... امّا شما بودی... شد با نگاهِ نافذت قلبِ حرم آرام دشنام داده بی‌حیا حتماً شما گفتی اینجای روضه زیرِ لبهایت سه بار "الشام" دروازه‌یِ ساعات... عمّه‌جانتان زینب از بام‌های خانه می‌بارید آقا سنگ خسته شده دختر... عقب افتاده امّا زجر... سرعت به این‌سان راه رفتن می‌دهد با چنگ چنگی به گیسویش زد و او را کشید اِی وای یک بارِ دیگر کَنده شد از ریشه موهایش یک بارِ دیگر با لگد بر پهلویش کوبید یک بارِ دیگر خواست یاری از عموهایش دارد شکایت می‌کند از روزگارِ خود دارد حکایت‌های سختی از اسیری‌اش از آبله‌هایِ دو پایِ زخمی‌اش می‌گفت دارد میانِ مشت... دندانهای شیری‌اش دندانِ شیری از دهانش زود افتاده از یاد باید برد ایّامِ عزیزی را چون در خرابه می‌پَرد از خواب دردانه گوید به عمّه زود معنا کن کنیزی را در سامرا با روضه‌یِ کرب و بلا و شام ای کاش ناله می‌زدم همراه با آقا من روضه‌خوانم ندبه‌خوانم سائلت هستم امشب بده خرجیِ راهِ کربلایم را @sehreashk
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم غزل - مدح امام هادی علیه السلام حُرمتی دارم اگر از حَرمت دارم ُو بَس هر چه دارم به خدا از عَلمت دارم و بس علیِ سامِرِه صد بار گِرِه واٰ کردی شور و شادیِ خود از اشک و غَمَت دارم و بس پایِ این روضه شدم از رجبیـُون آری از خدا دَم زدنَم را زِ دَمت دارم و بس بارها گفته‌ام و تا به اَبد می‌گویم که تعصّب به غلام و حَشَمت دارم و بس سامرایِ تو مرا کرب و بلایی کرده پس حرم رفتنِ خود از حرمت دارم و بس هر نخِ پرچمت از غصّه نجاتم داده روزی از روضه‌یِ دارُالنِّعَمَت دارم و بس مَرهمِ زخمِ دلم ذکرِ علی النـَّقی است حُبِّ این زمزمه و شور و دَمت دارم و بس می‌رسم از دمِ هادی به دمِ یامهدی انتظار از تو و اهلِ خِیَـمَت دارم و بس @sehreashk
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم دوبیتی شهادت امام هادی علیه السلام اگر عمّامه‌ای بر سر نداری به انگشتَت تو انگشتر که داری اگرچه بر عبایت ردِّ پاهاست سرِ تو نیست دستِ نیزه‌داری @sehreashk
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم رباعی - شهادت امام هادی علیه السلام نازِ نظرِ تو می‌دهد آرامش با گریه غلام می‌کند یک خواهش از سامره‌ات به کربلا راهی کن آقا بده ارزش به منِ بی‌ارزش @sehreashk
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم زمزمه (شور) - شهادت امام هادی علیه السلام - سبک شور ما یا فاطرُ... هادیِ آلِ عبا اِبنُ‌الرّضا شاهِ دلها پادشاهِ سامرا دست و پا زد روی خاکِ حجره‌اش روضه‌هایش شد شبیهِ کربلا لحظه‌یِ آخر اگر تب می‌کند یا‌حسین یادِ جدَّش یادِ زینب می کند یاحسین دست و پا زد رویِ سینه پا نبود یاحسین بر سرِ پیراهنش دعوا نبود یاحسین ذکرِ هادی یاحسینُ یاحسین (۴) اشکِ چشمانم اگر یاری کند پای بیرق قصدِ قربت می‌کنم جامعه می‌خوانم و از راهِ دور من امامم را زیارت می‌کنم سامرایی می‌شوم با این نوا یاحسین می‌روم از این حرم کرب و بلا یاحسین شد عذابِ او اگر بزمِ شراب یا‌حسین دستِ ناموسَش نبوده در طناب یاحسین ذکرِ هادی یاحسینُ یاحسین (۴) @sehreashk
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم زمزمه شهادت امام هادی علیه السلام - سبک دلخوشی رفته‌... از غصّه باید حسن بباره غریبه امّا... کفن که داره صدای نالهَ‌ش دلگیره امّا به روی نیزه نمی‌ره سرها روضه‌َش شبیهِ زینبه شنیدنِ طعنه عذابه روضه‌َش شبیهِ زینبه تو دستِ دشمنش شرابه روضه‌َش شبیهِ زینبه تو وطنِ خودش غریبه روضه‌َش شبیهِ زینبه روضه‌خونِ شیبُ‌الخضیبه وای واویلتا واویلتا (۴) آه و واویلا (۴) رسید به خونه آتیشِ کینه آهی کشید به‌... یادِ مدینه سخته برای... مردی ببینه همسرِ زخمیش روی زمینه کنده شد از جا دری و... بدجوری مادرش زمین خورد کینه دو تا دستِ یلِ... خیبرُو بست و با خودش برد وای از غمِ دیوار و در بارِ شیشه چرا تَرَک خورد غلافِ کینه اومد و... گلِ یاسِ مصطفی پژمرد وای واویلتا واویلتا (۴) آه و واویلا (۴) @sehreashk
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم نوحه زمینه - شهادت امام هادی علیه السلام - سبک دست بابامو بستن... مددی ابنُ الرضا براتمو کن امضا بده به من خرجیِ... سفرِ کرب و بلا محتاجِ یک دعاتم مسکینِ سامراتم حاجتمو می‌خوام از... شاهِ طوس و سامرا اِبنُ‌الرّضا واسهِ تو می گیرم عزا مزدِ غلامت یارضا سامرا و کرب و بلا ابنُ‌الرّضا ببین که دستم خالیه اگه آخرِ سالیه... کربلایی‌شم عالیه (وَ تَصَدَّق اَیُّها العَزیز به کامِ روضه‌خون خودت نمک بریز )۴ اگه تو خونه‌َت ریختن زن و بچّه‌َت ترسیدن اگه عبا از رویِ... شونه‌یِ تو کشیدن اگه با طعنه عذاب کشیدی و اضطراب اگه تعارف کرده بی‌حیا بهت شراب سرِ شما جدا نشد از پیکرت جلویِ چشمِ خواهرت سیلی نخورده دخترت چوبِ جفا به لب و دندونِت نخورد سر واسِه دخترت نبرد... دشمن وُ دق نکرد... نَمُرد روضه همین جمله اِی غریب چوب کوبیدن رویِ... لبِ شیبُ‌الخضیب (وَ تَصَدَّق اَیُّها العَزیز به کامِ روضه خون خودت نمک بریز) ۴ @sehreashk