#داستانک_معنوی
🌺 استانداری که بار شهروند را به خانه رساند
سلمان فارسی از صحابه ایرانی و مشهور پیامبر اکرم (ص) بود، او انسانی خردمند و طراح اصلی کندن خندق، در جنگ خندق بود که در اواخر عمر خود نیز استاندار مدائن شد.
روزی مردی از اهل شام که بار کاه با خود حمل میکرد، به مدائن رسید، نگاه خستهاش را به این طرف و آن طرف چرخاند شاید کسی را بیابد و به او کمک کند، وقتی سلمان را دید، او را نشناخت و گفت: های! این بار را بردار! سلمان دسته کاه را بلند کرد، بر سر گذاشت و به سمت خانه آن مرد به راه افتاد.
در بین راه، مردم، سلمان را دیدند که بار کاه را بر روی سر گذاشته و برای آن مرد حمل میکند. کسی از میان مردم با تعجب و سرزنش به آن مرد گفت: هیچ میدانی این فرد که بار تو را بر دوش میکشد سلمان است؟!
رنگ از روی مرد پرید، بیدرنگ رفت تا بار را از سلمان بگیرد و در همان حال شروع به عذرخواهی کرد و گفت: ای مهربان، به خدا من تو را نشناختم، چرا چنین کاری کردی؟ و بار را در دست گرفت، اما سلمان بار را از بالای سر پایین نگذاشت و گفت: تا بار را به خانهات نرسانم، آن را بر زمین نخواهم گذاشت.
چو نیکی نمایدت گیتی خدای
تو با هرکسی نیز نیکی نمای
📚 با اقتباس و ویراست از قصص الاخلاق
@seiro_solook_ta_khoda
🌸 #داستانک_معنوی
🌸امام صادق (علیه السلام)
🌸هنگامی که این آیه
بر پیامبر نازل شد👇👇
🌸«كسانى كه وقتی عمل زشتى مرتکب می شوند يا به خود ستم می كنند، خدا را به ياد می آورند و براى گناهانشان از خداوند آمرزش می خواهند و مگر جز خدا كيست که گناهان را ببخشد و آگاهانه بر آنچه کرده اند اصرار نمی ورزند»
🌸 ابليس بالاى كوهى در مكه رفت، با صداى بلند فرياد كشيد و سران لشکرش را جمع كرد.
🌸گفتند اى بزرگ ما، چه شده است كه ما را فرا خواندى؟
گفت آيه ای نازل شده كه پشت مرا مى لرزاند و مايه نجات بشر است، چه كسى مى تواند با آن مقابله كند؟
🌸چند تا از شیطان ها حرف هایی زدند و طرح هایی دادند، اما ابلیس قبول نکرد.
🌸آخر سر، یکی از شیطان ها (وسواس خناس) برخاست و گفت من از پسِ آن بر مى آيم.
ابليس گفت چگونه؟
🌸گفت آنها را با وعده ها و آرزوها سرگرم مى كنم تا به گناه آلوده شوند و هنگامى كه گناه كردند، توبه را از يادشان مى برم.
🌸ابليس گفت نقشه ات بسیار عالى است، تو مى توانى از عهده اين كار بر آيى و اين مأموريت را تا روز قيامت به او سپرد.
📚 منابع:
۱. المیزان، علامه طباطبائی، جلد ۲۰، صفحه ۵۵۷
۲. تفسیر نمونه، جلد ۲۷، صفحه ۴۷۵
۳. سوره آل عمران، آیه ۱۳۵
@seiro_solook_ta_khoda
#داستانک_معنوی
🌺 استانداری که بار شهروند را به خانه رساند
سلمان فارسی از صحابه ایرانی و مشهور پیامبر اکرم (ص) بود، او انسانی خردمند و طراح اصلی کندن خندق، در جنگ خندق بود که در اواخر عمر خود نیز استاندار مدائن شد.
روزی مردی از اهل شام که بار کاه با خود حمل میکرد، به مدائن رسید، نگاه خستهاش را به این طرف و آن طرف چرخاند شاید کسی را بیابد و به او کمک کند، وقتی سلمان را دید، او را نشناخت و گفت: های! این بار را بردار! سلمان دسته کاه را بلند کرد، بر سر گذاشت و به سمت خانه آن مرد به راه افتاد.
در بین راه، مردم، سلمان را دیدند که بار کاه را بر روی سر گذاشته و برای آن مرد حمل میکند. کسی از میان مردم با تعجب و سرزنش به آن مرد گفت: هیچ میدانی این فرد که بار تو را بر دوش میکشد سلمان است؟!
رنگ از روی مرد پرید، بیدرنگ رفت تا بار را از سلمان بگیرد و در همان حال شروع به عذرخواهی کرد و گفت: ای مهربان، به خدا من تو را نشناختم، چرا چنین کاری کردی؟ و بار را در دست گرفت، اما سلمان بار را از بالای سر پایین نگذاشت و گفت: تا بار را به خانهات نرسانم، آن را بر زمین نخواهم گذاشت.
چو نیکی نمایدت گیتی خدای
تو با هرکسی نیز نیکی نمای
📚 با اقتباس و ویراست از قصص الاخلاق
@seiro_solook_ta_khoda
🌸 #داستانک_معنوی
🌸امام صادق (علیه السلام)
🌸هنگامی که این آیه
بر پیامبر نازل شد👇👇
🌸«كسانى كه وقتی عمل زشتى مرتکب می شوند يا به خود ستم می كنند، خدا را به ياد می آورند و براى گناهانشان از خداوند آمرزش می خواهند و مگر جز خدا كيست که گناهان را ببخشد و آگاهانه بر آنچه کرده اند اصرار نمی ورزند»
🌸 ابليس بالاى كوهى در مكه رفت، با صداى بلند فرياد كشيد و سران لشکرش را جمع كرد.
🌸گفتند اى بزرگ ما، چه شده است كه ما را فرا خواندى؟
گفت آيه ای نازل شده كه پشت مرا مى لرزاند و مايه نجات بشر است، چه كسى مى تواند با آن مقابله كند؟
🌸چند تا از شیطان ها حرف هایی زدند و طرح هایی دادند، اما ابلیس قبول نکرد.
🌸آخر سر، یکی از شیطان ها (وسواس خناس) برخاست و گفت من از پسِ آن بر مى آيم.
ابليس گفت چگونه؟
🌸گفت آنها را با وعده ها و آرزوها سرگرم مى كنم تا به گناه آلوده شوند و هنگامى كه گناه كردند، توبه را از يادشان مى برم.
🌸ابليس گفت نقشه ات بسیار عالى است، تو مى توانى از عهده اين كار بر آيى و اين مأموريت را تا روز قيامت به او سپرد.
📚 منابع:
۱. المیزان، علامه طباطبائی، جلد ۲۰، صفحه ۵۵۷
۲. تفسیر نمونه، جلد ۲۷، صفحه ۴۷۵
۳. سوره آل عمران، آیه ۱۳۵
@seiro_solook_ta_khoda
#داستانک_معنوی
🌺 استانداری که بار شهروند را به خانه رساند
سلمان فارسی از صحابه ایرانی و مشهور پیامبر اکرم (ص) بود، او انسانی خردمند و طراح اصلی کندن خندق، در جنگ خندق بود که در اواخر عمر خود نیز استاندار مدائن شد.
روزی مردی از اهل شام که بار کاه با خود حمل میکرد، به مدائن رسید، نگاه خستهاش را به این طرف و آن طرف چرخاند شاید کسی را بیابد و به او کمک کند، وقتی سلمان را دید، او را نشناخت و گفت: های! این بار را بردار! سلمان دسته کاه را بلند کرد، بر سر گذاشت و به سمت خانه آن مرد به راه افتاد.
در بین راه، مردم، سلمان را دیدند که بار کاه را بر روی سر گذاشته و برای آن مرد حمل میکند. کسی از میان مردم با تعجب و سرزنش به آن مرد گفت: هیچ میدانی این فرد که بار تو را بر دوش میکشد سلمان است؟!
رنگ از روی مرد پرید، بیدرنگ رفت تا بار را از سلمان بگیرد و در همان حال شروع به عذرخواهی کرد و گفت: ای مهربان، به خدا من تو را نشناختم، چرا چنین کاری کردی؟ و بار را در دست گرفت، اما سلمان بار را از بالای سر پایین نگذاشت و گفت: تا بار را به خانهات نرسانم، آن را بر زمین نخواهم گذاشت.
چو نیکی نمایدت گیتی خدای
تو با هرکسی نیز نیکی نمای
📚 با اقتباس و ویراست از قصص الاخلاق
@seiro_solook_ta_khoda
🌸 #داستانک_معنوی
🌸امام صادق (علیه السلام)
🌸هنگامی که این آیه
بر پیامبر نازل شد👇👇
🌸«كسانى كه وقتی عمل زشتى مرتکب می شوند يا به خود ستم می كنند، خدا را به ياد می آورند و براى گناهانشان از خداوند آمرزش می خواهند و مگر جز خدا كيست که گناهان را ببخشد و آگاهانه بر آنچه کرده اند اصرار نمی ورزند»
🌸 ابليس بالاى كوهى در مكه رفت، با صداى بلند فرياد كشيد و سران لشکرش را جمع كرد.
🌸گفتند اى بزرگ ما، چه شده است كه ما را فرا خواندى؟
گفت آيه ای نازل شده كه پشت مرا مى لرزاند و مايه نجات بشر است، چه كسى مى تواند با آن مقابله كند؟
🌸چند تا از شیطان ها حرف هایی زدند و طرح هایی دادند، اما ابلیس قبول نکرد.
🌸آخر سر، یکی از شیطان ها (وسواس خناس) برخاست و گفت من از پسِ آن بر مى آيم.
ابليس گفت چگونه؟
🌸گفت آنها را با وعده ها و آرزوها سرگرم مى كنم تا به گناه آلوده شوند و هنگامى كه گناه كردند، توبه را از يادشان مى برم.
🌸ابليس گفت نقشه ات بسیار عالى است، تو مى توانى از عهده اين كار بر آيى و اين مأموريت را تا روز قيامت به او سپرد.
📚 منابع:
۱. المیزان، علامه طباطبائی، جلد ۲۰، صفحه ۵۵۷
۲. تفسیر نمونه، جلد ۲۷، صفحه ۴۷۵
۳. سوره آل عمران، آیه ۱۳۵
@seiro_solook_ta_khoda
#داستانک_معنوی
🌺 استانداری که بار شهروند را به خانه رساند
سلمان فارسی از صحابه ایرانی و مشهور پیامبر اکرم (ص) بود، او انسانی خردمند و طراح اصلی کندن خندق، در جنگ خندق بود که در اواخر عمر خود نیز استاندار مدائن شد.
روزی مردی از اهل شام که بار کاه با خود حمل میکرد، به مدائن رسید، نگاه خستهاش را به این طرف و آن طرف چرخاند شاید کسی را بیابد و به او کمک کند، وقتی سلمان را دید، او را نشناخت و گفت: های! این بار را بردار! سلمان دسته کاه را بلند کرد، بر سر گذاشت و به سمت خانه آن مرد به راه افتاد.
در بین راه، مردم، سلمان را دیدند که بار کاه را بر روی سر گذاشته و برای آن مرد حمل میکند. کسی از میان مردم با تعجب و سرزنش به آن مرد گفت: هیچ میدانی این فرد که بار تو را بر دوش میکشد سلمان است؟!
رنگ از روی مرد پرید، بیدرنگ رفت تا بار را از سلمان بگیرد و در همان حال شروع به عذرخواهی کرد و گفت: ای مهربان، به خدا من تو را نشناختم، چرا چنین کاری کردی؟ و بار را در دست گرفت، اما سلمان بار را از بالای سر پایین نگذاشت و گفت: تا بار را به خانهات نرسانم، آن را بر زمین نخواهم گذاشت.
چو نیکی نمایدت گیتی خدای
تو با هرکسی نیز نیکی نمای
📚 با اقتباس و ویراست از قصص الاخلاق
@seiro_solook_ta_khoda
#داستانک_معنوی
🌺 استانداری که بار شهروند را به خانه رساند
سلمان فارسی از صحابه ایرانی و مشهور پیامبر اکرم (ص) بود، او انسانی خردمند و طراح اصلی کندن خندق، در جنگ خندق بود که در اواخر عمر خود نیز استاندار مدائن شد.
روزی مردی از اهل شام که بار کاه با خود حمل میکرد، به مدائن رسید، نگاه خستهاش را به این طرف و آن طرف چرخاند شاید کسی را بیابد و به او کمک کند، وقتی سلمان را دید، او را نشناخت و گفت: های! این بار را بردار! سلمان دسته کاه را بلند کرد، بر سر گذاشت و به سمت خانه آن مرد به راه افتاد.
در بین راه، مردم، سلمان را دیدند که بار کاه را بر روی سر گذاشته و برای آن مرد حمل میکند. کسی از میان مردم با تعجب و سرزنش به آن مرد گفت: هیچ میدانی این فرد که بار تو را بر دوش میکشد سلمان است؟!
رنگ از روی مرد پرید، بیدرنگ رفت تا بار را از سلمان بگیرد و در همان حال شروع به عذرخواهی کرد و گفت: ای مهربان، به خدا من تو را نشناختم، چرا چنین کاری کردی؟ و بار را در دست گرفت، اما سلمان بار را از بالای سر پایین نگذاشت و گفت: تا بار را به خانهات نرسانم، آن را بر زمین نخواهم گذاشت.
چو نیکی نمایدت گیتی خدای
تو با هرکسی نیز نیکی نمای
📚 با اقتباس و ویراست از قصص الاخلاق
@seiro_solook_ta_khoda
🌸 #داستانک_معنوی
🌸امام صادق (علیه السلام)
🌸هنگامی که این آیه
بر پیامبر نازل شد👇👇
🌸«كسانى كه وقتی عمل زشتى مرتکب می شوند يا به خود ستم می كنند، خدا را به ياد می آورند و براى گناهانشان از خداوند آمرزش می خواهند و مگر جز خدا كيست که گناهان را ببخشد و آگاهانه بر آنچه کرده اند اصرار نمی ورزند»
🌸 ابليس بالاى كوهى در مكه رفت، با صداى بلند فرياد كشيد و سران لشکرش را جمع كرد.
🌸گفتند اى بزرگ ما، چه شده است كه ما را فرا خواندى؟
گفت آيه ای نازل شده كه پشت مرا مى لرزاند و مايه نجات بشر است، چه كسى مى تواند با آن مقابله كند؟
🌸چند تا از شیطان ها حرف هایی زدند و طرح هایی دادند، اما ابلیس قبول نکرد.
🌸آخر سر، یکی از شیطان ها (وسواس خناس) برخاست و گفت من از پسِ آن بر مى آيم.
ابليس گفت چگونه؟
🌸گفت آنها را با وعده ها و آرزوها سرگرم مى كنم تا به گناه آلوده شوند و هنگامى كه گناه كردند، توبه را از يادشان مى برم.
🌸ابليس گفت نقشه ات بسیار عالى است، تو مى توانى از عهده اين كار بر آيى و اين مأموريت را تا روز قيامت به او سپرد.
📚 منابع:
۱. المیزان، علامه طباطبائی، جلد ۲۰، صفحه ۵۵۷
۲. تفسیر نمونه، جلد ۲۷، صفحه ۴۷۵
۳. سوره آل عمران، آیه ۱۳۵
@seiro_solook_ta_khoda
#داستانک_معنوی
🌺 استانداری که بار شهروند را به خانه رساند
سلمان فارسی از صحابه ایرانی و مشهور پیامبر اکرم (ص) بود، او انسانی خردمند و طراح اصلی کندن خندق، در جنگ خندق بود که در اواخر عمر خود نیز استاندار مدائن شد.
روزی مردی از اهل شام که بار کاه با خود حمل میکرد، به مدائن رسید، نگاه خستهاش را به این طرف و آن طرف چرخاند شاید کسی را بیابد و به او کمک کند، وقتی سلمان را دید، او را نشناخت و گفت: های! این بار را بردار! سلمان دسته کاه را بلند کرد، بر سر گذاشت و به سمت خانه آن مرد به راه افتاد.
در بین راه، مردم، سلمان را دیدند که بار کاه را بر روی سر گذاشته و برای آن مرد حمل میکند. کسی از میان مردم با تعجب و سرزنش به آن مرد گفت: هیچ میدانی این فرد که بار تو را بر دوش میکشد سلمان است؟!
رنگ از روی مرد پرید، بیدرنگ رفت تا بار را از سلمان بگیرد و در همان حال شروع به عذرخواهی کرد و گفت: ای مهربان، به خدا من تو را نشناختم، چرا چنین کاری کردی؟ و بار را در دست گرفت، اما سلمان بار را از بالای سر پایین نگذاشت و گفت: تا بار را به خانهات نرسانم، آن را بر زمین نخواهم گذاشت.
چو نیکی نمایدت گیتی خدای
تو با هرکسی نیز نیکی نمای
📚 با اقتباس و ویراست از قصص الاخلاق
@seiro_solook_ta_khoda
🌸 #داستانک_معنوی
🌸امام صادق (علیه السلام)
🌸هنگامی که این آیه
بر پیامبر نازل شد👇👇
🌸«كسانى كه وقتی عمل زشتى مرتکب می شوند يا به خود ستم می كنند، خدا را به ياد می آورند و براى گناهانشان از خداوند آمرزش می خواهند و مگر جز خدا كيست که گناهان را ببخشد و آگاهانه بر آنچه کرده اند اصرار نمی ورزند»
🌸 ابليس بالاى كوهى در مكه رفت، با صداى بلند فرياد كشيد و سران لشکرش را جمع كرد.
🌸گفتند اى بزرگ ما، چه شده است كه ما را فرا خواندى؟
گفت آيه ای نازل شده كه پشت مرا مى لرزاند و مايه نجات بشر است، چه كسى مى تواند با آن مقابله كند؟
🌸چند تا از شیطان ها حرف هایی زدند و طرح هایی دادند، اما ابلیس قبول نکرد.
🌸آخر سر، یکی از شیطان ها (وسواس خناس) برخاست و گفت من از پسِ آن بر مى آيم.
ابليس گفت چگونه؟
🌸گفت آنها را با وعده ها و آرزوها سرگرم مى كنم تا به گناه آلوده شوند و هنگامى كه گناه كردند، توبه را از يادشان مى برم.
🌸ابليس گفت نقشه ات بسیار عالى است، تو مى توانى از عهده اين كار بر آيى و اين مأموريت را تا روز قيامت به او سپرد.
📚 منابع:
۱. المیزان، علامه طباطبائی، جلد ۲۰، صفحه ۵۵۷
۲. تفسیر نمونه، جلد ۲۷، صفحه ۴۷۵
۳. سوره آل عمران، آیه ۱۳۵
@seiro_solook_ta_khoda
🌸 #داستانک_معنوی
🌸امام صادق (علیه السلام)
🌸هنگامی که این آیه
بر پیامبر نازل شد👇👇
🌸«كسانى كه وقتی عمل زشتى مرتکب می شوند يا به خود ستم می كنند، خدا را به ياد می آورند و براى گناهانشان از خداوند آمرزش می خواهند و مگر جز خدا كيست که گناهان را ببخشد و آگاهانه بر آنچه کرده اند اصرار نمی ورزند»
🌸 ابليس بالاى كوهى در مكه رفت، با صداى بلند فرياد كشيد و سران لشکرش را جمع كرد.
🌸گفتند اى بزرگ ما، چه شده است كه ما را فرا خواندى؟
گفت آيه ای نازل شده كه پشت مرا مى لرزاند و مايه نجات بشر است، چه كسى مى تواند با آن مقابله كند؟
🌸چند تا از شیطان ها حرف هایی زدند و طرح هایی دادند، اما ابلیس قبول نکرد.
🌸آخر سر، یکی از شیطان ها (وسواس خناس) برخاست و گفت من از پسِ آن بر مى آيم.
ابليس گفت چگونه؟
🌸گفت آنها را با وعده ها و آرزوها سرگرم مى كنم تا به گناه آلوده شوند و هنگامى كه گناه كردند، توبه را از يادشان مى برم.
🌸ابليس گفت نقشه ات بسیار عالى است، تو مى توانى از عهده اين كار بر آيى و اين مأموريت را تا روز قيامت به او سپرد.
📚 منابع:
۱. المیزان، علامه طباطبائی، جلد ۲۰، صفحه ۵۵۷
۲. تفسیر نمونه، جلد ۲۷، صفحه ۴۷۵
۳. سوره آل عمران، آیه ۱۳۵
@seiro_solook_ta_khoda
🌸 #داستانک_معنوی
🌸امام صادق (علیه السلام)
🌸هنگامی که این آیه
بر پیامبر نازل شد👇👇
🌸«كسانى كه وقتی عمل زشتى مرتکب می شوند يا به خود ستم می كنند، خدا را به ياد می آورند و براى گناهانشان از خداوند آمرزش می خواهند و مگر جز خدا كيست که گناهان را ببخشد و آگاهانه بر آنچه کرده اند اصرار نمی ورزند»
🌸 ابليس بالاى كوهى در مكه رفت، با صداى بلند فرياد كشيد و سران لشکرش را جمع كرد.
🌸گفتند اى بزرگ ما، چه شده است كه ما را فرا خواندى؟
گفت آيه ای نازل شده كه پشت مرا مى لرزاند و مايه نجات بشر است، چه كسى مى تواند با آن مقابله كند؟
🌸چند تا از شیطان ها حرف هایی زدند و طرح هایی دادند، اما ابلیس قبول نکرد.
🌸آخر سر، یکی از شیطان ها (وسواس خناس) برخاست و گفت من از پسِ آن بر مى آيم.
ابليس گفت چگونه؟
🌸گفت آنها را با وعده ها و آرزوها سرگرم مى كنم تا به گناه آلوده شوند و هنگامى كه گناه كردند، توبه را از يادشان مى برم.
🌸ابليس گفت نقشه ات بسیار عالى است، تو مى توانى از عهده اين كار بر آيى و اين مأموريت را تا روز قيامت به او سپرد.
📚 منابع:
۱. المیزان، علامه طباطبائی، جلد ۲۰، صفحه ۵۵۷
۲. تفسیر نمونه، جلد ۲۷، صفحه ۴۷۵
۳. سوره آل عمران، آیه ۱۳۵
@seiro_solook_ta_khoda
#داستانک_معنوی
🌺 استانداری که بار شهروند را به خانه رساند
سلمان فارسی از صحابه ایرانی و مشهور پیامبر اکرم (ص) بود، او انسانی خردمند و طراح اصلی کندن خندق، در جنگ خندق بود که در اواخر عمر خود نیز استاندار مدائن شد.
روزی مردی از اهل شام که بار کاه با خود حمل میکرد، به مدائن رسید، نگاه خستهاش را به این طرف و آن طرف چرخاند شاید کسی را بیابد و به او کمک کند، وقتی سلمان را دید، او را نشناخت و گفت: های! این بار را بردار! سلمان دسته کاه را بلند کرد، بر سر گذاشت و به سمت خانه آن مرد به راه افتاد.
در بین راه، مردم، سلمان را دیدند که بار کاه را بر روی سر گذاشته و برای آن مرد حمل میکند. کسی از میان مردم با تعجب و سرزنش به آن مرد گفت: هیچ میدانی این فرد که بار تو را بر دوش میکشد سلمان است؟!
رنگ از روی مرد پرید، بیدرنگ رفت تا بار را از سلمان بگیرد و در همان حال شروع به عذرخواهی کرد و گفت: ای مهربان، به خدا من تو را نشناختم، چرا چنین کاری کردی؟ و بار را در دست گرفت، اما سلمان بار را از بالای سر پایین نگذاشت و گفت: تا بار را به خانهات نرسانم، آن را بر زمین نخواهم گذاشت.
چو نیکی نمایدت گیتی خدای
تو با هرکسی نیز نیکی نمای
📚 با اقتباس و ویراست از قصص الاخلاق
@seiro_solook_ta_khoda
#داستانک_معنوی
🌺 استانداری که بار شهروند را به خانه رساند
سلمان فارسی از صحابه ایرانی و مشهور پیامبر اکرم (ص) بود، او انسانی خردمند و طراح اصلی کندن خندق، در جنگ خندق بود که در اواخر عمر خود نیز استاندار مدائن شد.
روزی مردی از اهل شام که بار کاه با خود حمل میکرد، به مدائن رسید، نگاه خستهاش را به این طرف و آن طرف چرخاند شاید کسی را بیابد و به او کمک کند، وقتی سلمان را دید، او را نشناخت و گفت: های! این بار را بردار! سلمان دسته کاه را بلند کرد، بر سر گذاشت و به سمت خانه آن مرد به راه افتاد.
در بین راه، مردم، سلمان را دیدند که بار کاه را بر روی سر گذاشته و برای آن مرد حمل میکند. کسی از میان مردم با تعجب و سرزنش به آن مرد گفت: هیچ میدانی این فرد که بار تو را بر دوش میکشد سلمان است؟!
رنگ از روی مرد پرید، بیدرنگ رفت تا بار را از سلمان بگیرد و در همان حال شروع به عذرخواهی کرد و گفت: ای مهربان، به خدا من تو را نشناختم، چرا چنین کاری کردی؟ و بار را در دست گرفت، اما سلمان بار را از بالای سر پایین نگذاشت و گفت: تا بار را به خانهات نرسانم، آن را بر زمین نخواهم گذاشت.
چو نیکی نمایدت گیتی خدای
تو با هرکسی نیز نیکی نمای
📚 با اقتباس و ویراست از قصص الاخلاق
@seiro_solook_ta_khoda
#داستانک_معنوی
🌺 استانداری که بار شهروند را به خانه رساند
سلمان فارسی از صحابه ایرانی و مشهور پیامبر اکرم (ص) بود، او انسانی خردمند و طراح اصلی کندن خندق، در جنگ خندق بود که در اواخر عمر خود نیز استاندار مدائن شد.
روزی مردی از اهل شام که بار کاه با خود حمل میکرد، به مدائن رسید، نگاه خستهاش را به این طرف و آن طرف چرخاند شاید کسی را بیابد و به او کمک کند، وقتی سلمان را دید، او را نشناخت و گفت: های! این بار را بردار! سلمان دسته کاه را بلند کرد، بر سر گذاشت و به سمت خانه آن مرد به راه افتاد.
در بین راه، مردم، سلمان را دیدند که بار کاه را بر روی سر گذاشته و برای آن مرد حمل میکند. کسی از میان مردم با تعجب و سرزنش به آن مرد گفت: هیچ میدانی این فرد که بار تو را بر دوش میکشد سلمان است؟!
رنگ از روی مرد پرید، بیدرنگ رفت تا بار را از سلمان بگیرد و در همان حال شروع به عذرخواهی کرد و گفت: ای مهربان، به خدا من تو را نشناختم، چرا چنین کاری کردی؟ و بار را در دست گرفت، اما سلمان بار را از بالای سر پایین نگذاشت و گفت: تا بار را به خانهات نرسانم، آن را بر زمین نخواهم گذاشت.
چو نیکی نمایدت گیتی خدای
تو با هرکسی نیز نیکی نمای
📚 با اقتباس و ویراست از قصص الاخلاق
@seiro_solook_ta_khoda
🌸 #داستانک_معنوی
🌸امام صادق (علیه السلام)
🌸هنگامی که این آیه
بر پیامبر نازل شد👇👇
🌸«كسانى كه وقتی عمل زشتى مرتکب می شوند يا به خود ستم می كنند، خدا را به ياد می آورند و براى گناهانشان از خداوند آمرزش می خواهند و مگر جز خدا كيست که گناهان را ببخشد و آگاهانه بر آنچه کرده اند اصرار نمی ورزند»
🌸 ابليس بالاى كوهى در مكه رفت، با صداى بلند فرياد كشيد و سران لشکرش را جمع كرد.
🌸گفتند اى بزرگ ما، چه شده است كه ما را فرا خواندى؟
گفت آيه ای نازل شده كه پشت مرا مى لرزاند و مايه نجات بشر است، چه كسى مى تواند با آن مقابله كند؟
🌸چند تا از شیطان ها حرف هایی زدند و طرح هایی دادند، اما ابلیس قبول نکرد.
🌸آخر سر، یکی از شیطان ها (وسواس خناس) برخاست و گفت من از پسِ آن بر مى آيم.
ابليس گفت چگونه؟
🌸گفت آنها را با وعده ها و آرزوها سرگرم مى كنم تا به گناه آلوده شوند و هنگامى كه گناه كردند، توبه را از يادشان مى برم.
🌸ابليس گفت نقشه ات بسیار عالى است، تو مى توانى از عهده اين كار بر آيى و اين مأموريت را تا روز قيامت به او سپرد.
📚 منابع:
۱. المیزان، علامه طباطبائی، جلد ۲۰، صفحه ۵۵۷
۲. تفسیر نمونه، جلد ۲۷، صفحه ۴۷۵
۳. سوره آل عمران، آیه ۱۳۵
@seiro_solook_ta_khoda
#داستانک_معنوی
🌺 استانداری که بار شهروند را به خانه رساند
سلمان فارسی از صحابه ایرانی و مشهور پیامبر اکرم (ص) بود، او انسانی خردمند و طراح اصلی کندن خندق، در جنگ خندق بود که در اواخر عمر خود نیز استاندار مدائن شد.
روزی مردی از اهل شام که بار کاه با خود حمل میکرد، به مدائن رسید، نگاه خستهاش را به این طرف و آن طرف چرخاند شاید کسی را بیابد و به او کمک کند، وقتی سلمان را دید، او را نشناخت و گفت: های! این بار را بردار! سلمان دسته کاه را بلند کرد، بر سر گذاشت و به سمت خانه آن مرد به راه افتاد.
در بین راه، مردم، سلمان را دیدند که بار کاه را بر روی سر گذاشته و برای آن مرد حمل میکند. کسی از میان مردم با تعجب و سرزنش به آن مرد گفت: هیچ میدانی این فرد که بار تو را بر دوش میکشد سلمان است؟!
رنگ از روی مرد پرید، بیدرنگ رفت تا بار را از سلمان بگیرد و در همان حال شروع به عذرخواهی کرد و گفت: ای مهربان، به خدا من تو را نشناختم، چرا چنین کاری کردی؟ و بار را در دست گرفت، اما سلمان بار را از بالای سر پایین نگذاشت و گفت: تا بار را به خانهات نرسانم، آن را بر زمین نخواهم گذاشت.
چو نیکی نمایدت گیتی خدای
تو با هرکسی نیز نیکی نمای
📚 با اقتباس و ویراست از قصص الاخلاق
@seiro_solook_ta_khoda