eitaa logo
🌟سیرسلوک تاخدا🌟
6.7هزار دنبال‌کننده
39.6هزار عکس
9.9هزار ویدیو
177 فایل
⛔هرگونه کپی برداری از کانال کاملا آزاد و بدون اشکال شرعی میباشد درانتشار مطالب مذهبی کانال کوتاهی نکنید،هدف ما ترویج فرهنگ مهدویت میباشد. #تبلیغات 👇👇 http://eitaa.com/joinchat/1871446027C496dce5861
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از 🔆 تبلیغات انصــــار 🔆
🤦‍♂🤦‍♂ **قصد داشتم گفتم برم و از امام رضا(ع)یه زن خوب بخوام...❗️رفتم و درخواستمو به آقا گفتم...شب شد و جایی واسه خواب نداشتم...☹️هر جای حرم که میخوابیدم... خادما می اومدن میگفتن"آقا بلند شو..."متوجه شدم کنار پنجره فولاد…یه عده با پارچه سبز خودشونو به نیت شفا بستن…کسی هم کاری به کارشون نداره.....رفتم یه پارچه سبز گیر آوردم و.......تاااا صبح راحت خوابیدم...❗️صبح شد...پارچه رو وا کردم...☺️پا شدم که برم دنبال کار و زندگیم...یهو یکی داد زد**:😱🙈👇 ‌‌http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9
هدایت شده از ♦️پیشنهاد ویژه♦️
😱😳ماجرای عجیب عنایت امام رضا به یک کانادایی🥺💯 ⁉️⭕ماجرای عنایت امام رضا به یک خلبان امریکایی💔😭 📛⛔ماجرای شفای دو قلوهای👬 های نابینا👀 💢🙀عنایت عجیب امام رضا به یک دختر سر راهی 🔥🔥⁉️ https://eitaa.com/joinchat/60293277C374236774f 🔴 هر هفته لایو از و دارند تو کانال 🤯😱‼️ https://eitaa.com/joinchat/60293277C374236774f
هدایت شده از تبلیغات انصار💛
یکی از رفقا میگفت:"قصد داشتم گفتم برم و از امام رضا یه زن خوب بخوام..رفتم و درخواستمو به آقا گفتم...شب شد و جایی واسه خواب نداشتم...☹️هر جای حرم که میخوابیدم خادما رو سرم خراب میشدن که...😢"آقا بلند شو..."متوجه شدم کنار پنجره فولاد یه عده با پارچه سبز خودشونو به نیت شفا بستن…کسی هم کاری به کارشون نداره.رفتم یه پارچه سبز گیر آوردم و.......تاااا صبح راحت خوابیدم...❗️صبح شد...پارچه رو وا کردم با صحنه ای روبه رو شدم که👇😳 https://eitaa.com/joinchat/2105999489C878fcbc26b یعنی چی شده😳👆
هدایت شده از تبلیغات همسران💓
یکی از رفقا میگفت:"قصد داشتم گفتم برم و از امام رضا یه زن خوب بخوام..رفتم و درخواستمو به آقا گفتم...شب شد و جایی واسه خواب نداشتم...☹️هر جای حرم که میخوابیدم خادما رو سرم خراب میشدن که...😢"آقا بلند شو..."متوجه شدم کنار یه عده با پارچه خودشونو به نیت شفا بستن…کسی هم کاری به کارشون نداره.رفتم یه پارچه سبز گیر آوردم و.......تاااا صبح راحت خوابیدم...❗️صبح شد...پارچه رو وا کردم با صحنه ای روبه رو شدم که👇😳 https://eitaa.com/joinchat/843186305C9e691d072d
هدایت شده از تبلیغات همسران💓
یکی از رفقا میگفت:"قصد داشتم گفتم برم و از امام رضا یه زن خوب بخوام..رفتم و درخواستمو به آقا گفتم...شب شد و جایی واسه خواب نداشتم...☹️هر جای حرم که میخوابیدم خادما رو سرم خراب میشدن که...😢"آقا بلند شو..."متوجه شدم کنار یه عده با پارچه خودشونو به نیت شفا بستن…کسی هم کاری به کارشون نداره.رفتم یه پارچه سبز گیر آوردم و.......تاااا صبح راحت خوابیدم...❗️صبح شد...پارچه رو وا کردم با صحنه ای روبه رو شدم که👇😳 https://eitaa.com/joinchat/843186305C9e691d072d
هدایت شده از ♦️پیشنهاد ویژه♦️
چی بودی چی شدی تو 🤩🤩🤩🤩 @dentalmoud1🦷 کلیه خدمات ونیرکامپوزیت، لمینیت، ایمپلنت به قیمت بسیار عالی و باورنکردنی 👌👌👌👌😍😍 صد در صد تضمینی 💯 با مواد بسیار با کیفیت 💯 قبول چک صیادی لبخند زیبا حق شماست 🤩👌👌👌👌 لینک کانال دندانپزشکی موعود عج در ایتا ((کلی مطالب آموزنده و مشاوره رایگان دندانپزشکی))) (تازه تاسیس) 👇👇👇👇جوین شو https://eitaa.com/joinchat/3662217467C5793c18cd0
🚨ما منتظر بودیم! 💠 برای قضیه ، ما در دفتر مانده بودیم. شب با یکی از دوستانِ دفتر، به نمازِ رفتیم. بعد از نماز، آقا فرمودند: چطور شما این موقع (موقع افطار) در دفتر هستید؟ گفتیم: برای استهلال مانده‌ایم. فرمودند: خیلی خب، را برویم منزل ما. ما هم دلمان می‌خواست که برای افطار منزل آقا برویم، ولی هم می‌کردیم. گفتیم: نه آقا در دفتر غذا تهیه کردند. فرمودند: بیایید برویم! ما هم رفتیم. این آقای که پذیرایی می‌کند، مقداری و و و آورد. ما مقداری نان و پنیر یک مقدار هم حلوا خوردیم ولی بودیم که غذا را بیاورند بالاخره افطار است و با غذایی باید ادامه پیدا کند. چون ما کنار نشسته بودیم ایشان چشمشان توی چشم ما نمی‌افتاد، مقداری آزادتر بودیم. این آقای حاج ناصر که می‌آمد ، من یک جوری علامت دادم که چیزی ادامه دارد یا نه؟ که اگر ادامه ندارد ما همین را بخوریم و گرسنه نباشیم. اگر ادامه دارد خب خودمان را به اینها سیر نکنیم. علامتی دادم و ایشان گفت: نه ادامه ندارد. ما هم همان نان و حلوا و نان و پنیر را خوردیم، ولی اگر دفتر می‌آمدیم ، قطعاً غذایی که در دفتر درست کرده بودند، برای همین پرسنلی که شیفت کاری داشتند از غذای حضرت آقا بود. 💠 بعد که افطار کردیم و حضرت آقا تشریف بردند داخل، ما به آقای حاج ناصر عرض کردیم که این چه افطاری بود؟! اگر ما دفتر بودیم یک غذای حسابی به ما می‌دادند. ایشان گفت که خانواده حضرت آقا مشرف شدند و قبل از رفتن، یک قابلمه بزرگ از این حلواها درست کردند. به اندازه این سه چهار شب، افطارمان هرشب حلوا است و با حضرت آقا نان و پنیر و حلوا می‌خوریم. گفتم چه کار می‌کنید؟ ایشان گفت: برای سحر، ما درست می‌کنیم و به اندازه ، برای حضرت آقا آبگوشت می‌دهیم و بقیه اش را هم خودمان می‌خوریم. 📚به نقل از حجت الاسلام والمسلمین احمد مروی ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄
🚨ما منتظر بودیم! 💠 برای قضیه ، ما در دفتر مانده بودیم. شب با یکی از دوستانِ دفتر، به نمازِ رفتیم. بعد از نماز، آقا فرمودند: چطور شما این موقع (موقع افطار) در دفتر هستید؟ گفتیم: برای استهلال مانده‌ایم. فرمودند: خیلی خب، را برویم منزل ما. ما هم دلمان می‌خواست که برای افطار منزل آقا برویم، ولی هم می‌کردیم. گفتیم: نه آقا در دفتر غذا تهیه کردند. فرمودند: بیایید برویم! ما هم رفتیم. این آقای که پذیرایی می‌کند، مقداری و و و آورد. ما مقداری نان و پنیر یک مقدار هم حلوا خوردیم ولی بودیم که غذا را بیاورند بالاخره افطار است و با غذایی باید ادامه پیدا کند. چون ما کنار نشسته بودیم ایشان چشمشان توی چشم ما نمی‌افتاد، مقداری آزادتر بودیم. این آقای حاج ناصر که می‌آمد ، من یک جوری علامت دادم که چیزی ادامه دارد یا نه؟ که اگر ادامه ندارد ما همین را بخوریم و گرسنه نباشیم. اگر ادامه دارد خب خودمان را به اینها سیر نکنیم. علامتی دادم و ایشان گفت: نه ادامه ندارد. ما هم همان نان و حلوا و نان و پنیر را خوردیم، ولی اگر دفتر می‌آمدیم ، قطعاً غذایی که در دفتر درست کرده بودند، برای همین پرسنلی که شیفت کاری داشتند از غذای حضرت آقا بود. 💠 بعد که افطار کردیم و حضرت آقا تشریف بردند داخل، ما به آقای حاج ناصر عرض کردیم که این چه افطاری بود؟! اگر ما دفتر بودیم یک غذای حسابی به ما می‌دادند. ایشان گفت که خانواده حضرت آقا مشرف شدند و قبل از رفتن، یک قابلمه بزرگ از این حلواها درست کردند. به اندازه این سه چهار شب، افطارمان هرشب حلوا است و با حضرت آقا نان و پنیر و حلوا می‌خوریم. گفتم چه کار می‌کنید؟ ایشان گفت: برای سحر، ما درست می‌کنیم و به اندازه ، برای حضرت آقا آبگوشت می‌دهیم و بقیه اش را هم خودمان می‌خوریم. 📚به نقل از حجت الاسلام والمسلمین احمد مروی ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄
❤️ دِلَت را خانه ی ما کن مُصَفا کردنش با من 🔴 هر ماه 🟡 هر روز 🔻 🔜 https://eitaa.com/joinchat/3077570887C92f65ec8b5
هدایت شده از ♦️پیشنهاد ویژه♦️
⚠️مقایسه قیمت‌های ما قضاوت باشما👆⚠️ . ✨✨ فروشگاه، ارگانیک قائم ✨✨ 🔺🔺شرط ببند باهام و یکی از چیزای ک میفروشم رو ارزونتر برام پیدا کن و ازم جایزه بگیر 🏆 ❌❌،1⃣میدونم تو فضای مجازی خیلی دروغ شنیدی ک برای جذب فالورو میگن. 😅ولی ایندفعه فرق داره، ▶️ ۵ دقیقه از وقتتو صرف مقایسه قیمت ها و کیفیت محصولات ما کن ⚠️ از تولید به مصرف.بیش از 40٪ زیر قیمت بازار،اونم بخاطر حذف واسطه ها😉😀 ✅از شیر مرغ تا جون ادمیزار هرچی بخایی ارزونتر از همه جا ما داریم 🌟مجموعه از بهترین مواد خوراکی ارگانیک ،ارایشی بهداشتی و گوشت . 🔬تنوع محصولات و اختلاف قیمت ها و برگه آزمایشگاهی این نگرانی رو رفع میکنه ✈️🛵ارسال به سراسر ایران با پست پیشتاز 📦ارسال به سراسر مشهد با 10ت هزینه لینک ارزانسرای قائم ( )👇👇 https://eitaa.com/joinchat/864813449C5490365429
هدایت شده از مردم‌نگار
🔶فراخوان مسابقه پیامکی"برای مشهد یک جمله بساز" 📲 ارسال به شماره ۱۰۰۰۱۰۸ ❗️حتما داخل پیام باشد ❗️کد ملی خود را همراه با پیام ارسال کنید ⏳مهلت ارسال: ۲۵ آذر ماه ۱۴۰۲ 🎁اهداء جوایز نفیس به جمله منتخب 📬 دبیرخانه: مشهد، بلوار مدرس، بین مدرس ۱۰ و ۱۲، فرهنگسرای بهشت @mardomnegar
هدایت شده از تبلیغات همسران💓
یکی از رفقا میگفت:"قصد داشتم گفتم برم و از یه زن خوب بخوام..رفتم و درخواستمو به آقا گفتم...شب شد و جایی واسه خواب نداشتم...☹️هر جای حرم که میخوابیدم خادما رو سرم خراب میشدن که...😢"آقا بلند شو..."متوجه شدم کنار یه عده با پارچه خودشونو به نیت شفا بستن…کسی هم کاری به کارشون نداره.رفتم یه پارچه سبز گیر آوردم و.......تاااا صبح راحت خوابیدم...❗️صبح شد...پارچه رو وا کردم با صحنه ای روبه رو شدم که👇😳 https://eitaa.com/joinchat/843186305C9e691d072d