eitaa logo
سجیل مدیا🎬
534 دنبال‌کننده
900 عکس
1.5هزار ویدیو
43 فایل
🎧 گروه تخصصی صدابرداری و تنظیم صدا 🎥تصویربرداری وعکاسی 🎬تهیه،تدوین حرفه ای و مونتاژ 🎞️ساخت تیزر و کلیپ جهت سفارش تماس بگیرید👇: ♦️09145386227♦️ ادمین: @ahadi_cod
مشاهده در ایتا
دانلود
🎊📖 خوب است که از زینب کبری بنویسم از حضرت صدیقه صغری بنویسم تا نقش ببندد به دلم نام عقیله از آمدن دختر زهرا بنویسم از حال و هوای قدم تازه رسیده از پشت در و جمع گداها بنویسم وقتی شده چون فاطمه سر تا قدم او شاید بشود ام ابیها بنویسم تنها نه فقط چشم مدینه شده روشن از روشنی چشم دو دنیا بنویسم من منتظرم حضرت جبریل بیاید یک اسم پر از عطر و مُسما بنویسم حالا که رسیده به علی مژده مولود بگذار که من زینت بابا بنویسم وقتی که به لبهای حسین آمده لبخند بد نیست که یک چند تمنا بنویسم هر چند که دیری‌ست تمنای من این است از کربُ و بَلای شده امضا بنویسم 📝
📖 عیدمان آغاز شد، آمد بهارِ واقعی دل به آرامش رسید از این قرارِ واقعی ماه رؤیت شد در آغوش امام عسکری دل شد امشب صاحبِ دلدار و یارِ واقعی پر شد از عطر گل نرگس تمام سامرا تا به دنیا آمد آن امیدوارِ واقعی ناامید از من نشد، بخشید و با لبخند گفت می‌شود یکروز آخر افتخارِ واقعی... حیفِ قلبم را که بسپارم به دست این و آن شد أباصالح (عجل‌الله‌فرجه) برای من نگارِ واقعی نیمۂ شعبان رسید و وای بر من! برنگشت... اسم و رسمم باز هم شد شرمسارِ واقعی جشن میلادش کنار کعبه می‌شد دیدنی انتظارم بود اگر یک انتظارِ واقعی توبه هایم با دعای عهد بالا می‌رود می‌دهم جان پایِ این قول و قرارِ واقعی عاقبت می آید و واللهْ دارد لذتی در کنارش زندگی در روزگارِ واقعی! 📝 مرضیه عاطفی 🔷🔸💠🔸🔷
🏴 📖 خونِ دل‌های علی گل کرد بر فرق سرش می‌برد این دستۀ گل را برای همسرش آن‌که عمری کرد دلجویی ز پا افتاده را حالْ می‌ریزد گل از خون در میان بسترش مسجد و محراب و منبر در فروغی از خلوص محشری دیدند در حالِ نماز آخرش بعد زهرا با همان عشق و محبت بارها دید زهرا را ولیکن در نگاه دخترش کم کم از پا می‌فِتاد این شمع و از غم زینبش بال و پر می‌زد چنان پروانه در دور و برش گفت: عباسم! علمدار حسین من تو باش این وصیت نامه را بنوشت با چشم ترش گفت با پروانه‌های خویشتن پنهان کنند همچو زهرا نیمه شب در خاک غم خاکسترش پر شد از شهد شهادت تا که جامش عشق گفت ساقی کوثر رود امشب به سوی کوثرش از سخن گفتن وفایی گر که کم کم شد خموش قطره قطره اشک می‌افتاد روی دفترش ✍🏻 سید هاشم وفایی ◼️◾️▫️◾️◼️
🏴 📖 دل دوبــاره عشــــق قسمت کرده است یــــاد کاوه، یــــــاد همّـــت کـرده است یـــاد ســـــــرداران بی سر کرده است یــــاد بـــــدر و یـــاد خیــبر کرده است یــــــاد مجـــنون و شلـمــچه کرده است یـــــــاد غــــوغای حـــلبــچه کرده است یــــاد فـــکّــه، یــاد مــهران کرده است یــــاد نجــــوا های چــمران کرده است یاد سـربندهای یا زهرا (سلام‌الله‌علیها) بخیر یـــــاد آن دل های چون دریـــــا بــــــخیر یــــــــاد آن نـــام آوران بـــی ریـــــــــا یـــاد آن جان بر کـــفان جبـــهـــــــه ها یـــــاد ســـنگـــــــرهـــای تــوأم با صفا نیــمـــه شبـــهــا ذکـــر حـــقّ، یاد خـدا یــــاد ســــــرباز شــــــهید بی پـــلاک یــــــاد آن تــن های افتـــاده به خـــاک ✍🏻 محسن زعفرانیه ◼️◾️▫️◾️◼️
📖 دوباره مطلع شعرم شده سلام شما بلال طبع لطیفم شده غلام شما دوباره رد شده ای از کنار و گوشه شهر دوباره گم شده ام بین ازدحام شما به هر طرف که نسیم عبایتان بِوَزَد بلند می شوم آقا به احترام شما ز شرم روی تو یوسف خجالتی شده است مسیح کوچه، گدای محبّتی شده است میان کنگره های تمام کسراها به پیش پای تو امشب قیامتی شده است چه کرده ای تو مگر بین نامسلمانها تمام رابطه هاشان رفاقتی شده است بدون یاد تو اصلا زمان نمی گذرد برایم این صلواتت عبادتی شده است ببین به برکت قرآن و اهل بیت شما میان شیعه و سنی چه وحدتی شده است ✍🏻نجمه پورملکی 🔷🔸💠🔸🔷