____
_بهت میگن تو خاصی؟ دعوت شدی؟ تو هم جو برت میداره از جلسه که پاشدی، آستیناتو میتکونی، فک میکنی از هرطرف صدتا میکائیل و جبرئیل می ریزه. نه! از این خبرا نیست...
استاد سیبل سرم را نشانه گرفته بود. تصویر مات در ذهنم واضح تر می شد و پر جزئیات تر. پس اعتکاف که می گفتند این بود؟ زل زدم توی چشم هایش. تیغ برداشت و دل و روده " ظرفیت های مغفول آدمی" را ریخت بیرون. تهش هم فردیت جانمازهایمان را دوخت به لباس اجتماع و پر کردن خلاهایش. لیستی از کارهای نکرده توی سرم ردیف شد. گوشه لبم را گزیدم که: وای چقدر کار دارم.
#اعتکاف_دانشجویی
#ما_خاص_نیستیم
@selvaaa