eitaa logo
سِلوا
106 دنبال‌کننده
148 عکس
20 ویدیو
0 فایل
س ل و ا یعنی مایه تسلی و آرامش: می نویسم به امید آنکه سلوایی باشد برایتان🌱🌻 من اینجا هستم در کوچه ادبیات: @Z_hassanlu
مشاهده در ایتا
دانلود
____  «اگر می‌خواهید در مقابل دشمن، استوار باشید، باید باب دعا را به روی خودتان باز کنید.» رهبری ۱۳۸۳/۴/۱۷ امشب در همه جای دنیا، چشم ها بیدارن. برخی برای تماشا و برخی برای دعا. مومن برای دعا. @selvaaa
___ هستی. میدانم شما بالاسر کار هستی‌. چشمانت بعد شهادت هم خواب ندیده. شما با لشکری از شهدا هستی. دلم قرص است. @selvaaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
____ این همه ترس ریختید در جان کودکان بی پناه یک شب هم ترس بریزد به جان شما نوش جانتان @selvaaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
7.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
____ استخوان های اجدادمان در گور می رقصند! زمان خشایار‌‌شاه بود، سلسه هخامنشیان‌. چندهزار ایرانی را کشتند. که؟ یهود. همان یهود که آدار هر سال_ همان اسفند خودمان_ کارناوال راه می اندازد و جشن پوریم می گیرد‌‌. شادی می کند از ایرانی کشی، آن هم ایرانی که مسلمان هم نبود. تاریخ می گوید به این یهودِ صهیونیسم نباید رحم کرد. پا عقب بکشی، پا می گذارند روی خرخره ات. جنگلی اند. حیوان اند. سفارت ما را می زنند؟ پا می گذاریم روی خرخره شان، آن هم اینچنین! استخوان های اجدادمان در گور می رقصند. می رقصند و شادند. تماشا می کنند ایران مقتدری را که آسمان اورشلیم را ستاره باران می کند. پاسخ می دهد و دفاع می کند از حق، شرف و عزتش. آن هم چه دفاعی! سی ان ان می گوید ایران بزرگترین حمله پهپادی تاریخ را انجام داد. گنبد آهنین شان که به لطف دلارهای آمریکایی در بوق و کرنا می کردند، نفس کم آورد. مثلا آمادگی داشتند و چند روزی در آماده باش بودند. آمریکایی ها می گویند بایدن در جواب نتانیاهو گفته پاسخ ندهد. ترسیده. می داند توان مقابله ندارد. دیشب در کل دنیا چشم ها بیدار بودند. بیدار بودند و رجز دلاور مردان ایرانی را دیدند و شنیدند. دمتان گرم که زدید تا تارومار نشویم. زدید تا افغانستان نشویم. زدید و پیغام دادید: بساط رویای پوریمتان را از کل دنیا جمع کنید تا باز به آفتابه کشیده نشدید. @selvaaa
____ احمد شخصیت اصلی به جرم قتل، در زندان و بند اعدامی ها به سر می‌برد. شخصیتی جنون آمیز در عین حال عاشق پیشه دارد و با وجود علاقه فراوان به همسرش، او و بچه توی شکمش را می‌کشد، همانطور که در کودکی، مادر باردارش را هل می‌دهد و تمام. درون مایه اصلی داستان، هر صبح میمیریم است ! هر صبحی که بیدار می شویم و یک قدم نزدیک به مرگ. داستان روایت جبر، عقوبت و جنون است. نگو نشان بده های زیاد گاهی توی چشم می‌زند و تعلیق پیش از حد نبض خواندن را کُند. کتاب در سه فصل، دوزخ، برزخ و دنیا روایت می‌شود و حدود ۲۰۰ صفحه است. داستان در دو مکان نوشته شده: زندان و ذهن سیال احمد، و ما بین گذشته و حال در رفت‌و‌آمدیم. کتاب سال ۹۴ توسط نشر افق چاپ و مجدد تجدید چاپ شد. نسخه الکترونیک آن در طاقچه موجود است. @selvaaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
____ حلزون جانِ فسقلِ بندانگشتی کجا راهت را کشیده ای و با طمانینه می‌روی؟ سرت را می‌بری تو که این مزاحم از کجا آوارشد؟ ببخشید ذکر سبحان الله گفتنت را قطع کردم. آخر برق این ردت چشم را گرفت. این همان ترشحات کلاژن ساز پوست نیست؟ همان که کرم سازها دربه درش هستند؟ حلزون جان وقت داری یا سرت شلوغ است؟ می‌شود آدمیان دوزانو و دوربین به دست روبرویت بنشینیم و مصاحبه کنی؟ پندی، نصیحتی تراوش کنی که چطور انسان اسیر خور و خواب و شهوت نباشد؟ بیچاره رفیقت گوسفند! چه بود طرح جلد آن کتاب؟ آهان. پلیز دونت بی اِ شیب. شیب تا فضولاتش به یک کاری می‌آید لااقل. استغفرالله. حلزون جان ببخشید اگر معنویاتت را پراندم. بی زحمت ما آدمیان را هم دعا کن که باخت ندهیم. به تاریخ ۰۳/۰۲/۰۱ @selvaaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
﷽ ____ و کسی نمی‌داند در کدام زمین می‌میرد متن هایی نزدیک به جستار است از مهزاد الیاسی. سفرنامه نیست اما روایت هایی در سفر است! الیاسی تلاش کرده بجای اینکه ما مسافر کنار دستش باشیم، مسافر در بطن وجودش باشیم. در این کتاب ما به اعماق افکار و اندیشه ها و احساسات نویسنده سفر می‌کنیم و یاد می‌گیریم چطور در مواجهه با دنیای اطرافمان به بازتعریفی دوباره نسبت به خودمان برسیم. الیاسی کوله به دوش به نقاط مختلف می‌رود و سعی می‌کند برخلاف اغلب مسافرها، دیده ها و شنیده ها و تجربیاتش را هضم کند و در یافتن معنای زندگی به کار گیرد. اگر عقاید گاهی لخت و عریان نویسنده را که خلاف عقایدم بود منها کنم، کتاب را دوست داشتم. @selvaaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
______ او یک دانشجوی زن است. یک زن میان آن همه مرد چهارشانه. به دهانش زل زدم که در این لحظه، صدای پرارتعاشش چه در هوای تاریخ ثبت کرده؟ به چشم‌هایش که رنگی از پشیمانی ندارد و قدرتِ توی قرنیه‌هایش میخکوبم می‌کند. قدرت در مقابل پلیس وحشیِ اسلحه به دست که طبق قانون آمریکا همانجا می‌تواند محاکمه کند و آب از آب تکان نخورد. قدرتی که خون به او داده؛ خونِ نوزادِ فلسطینی. او و دوستانش که نمی‌دانم نامشان چیست، دانشجوی بهترین دانشگاه دنیا هستند. همان دانشگاه که با آوازه‌اش بهترین پُست‌ها را می‌شود گرفت. خونِ مظلوم چه دارد که دست از آینده شسته و پرونده اخراجی‌اش را ستاره‌دارتر می‌کند؟ از صبح، در این فکرم: من دارم چه می‌کنم؟ خونِ مظلوم اگر در قلب و جان آدمی پاشیده شود، حرکت می‌دهد. من حرکت می‌کنم؟ @selvaaa