در یکـی از روزها کـه در منطقه
عملیـاتی بودیم بعد از نماز صبح جلوی
آینه رفتم و شروع کـردم بـه شـانه زدن
موهایم کـه تـا حـدی بلـند بود.
صدای خنده آهستـه ای مرا بـه
خود آورد، به طرف صدا بـرگشتم،...
#شهید_بـابـایی بود،کـه در کنـار
سولـه دراز کـشیده بود و بـه من
نگاه می کـرد، رو به من کـرد.
گفت:«می خواهی یکـی از دلایـل
تراشیدن سرم را برایت بگویم ؟»
الان یک ربع ساعت است جلوی آینه
ایستاده ای و موهایت را چپ و راست
می کـنی! می دانی زیر هر تار مویت یک
#شیطـان خوابیده...
🔹غرور این موها تـو را جلوی آینه نگه
داشته و فکـر می کـنی خوش تیپ تر
می شـوی! ولی من سرم را با ماشین چهار
تراشیده ام و یک قیافه معمولی به خود
گرفته ام، قیافه معمولی هیچ وقت انسان
را مغرور نمی کـند.
📚شیخ مناجاتیان ص ۸۲
@basijtv پایگاه بسیج🇮🇷