eitaa logo
سراج اندیشه
9.2هزار دنبال‌کننده
6.5هزار عکس
5.7هزار ویدیو
1.3هزار فایل
سایت سراج اندیشه: serajnet.org ----------- ارتباط با ما: @seraj_admin ----------- کانال سراج اندیشه در سروش: https://splus.ir/serajnet ----------- کانال سراج اندیشه در روبیکا: https://rubika.ir/serajnet_org
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰 در بازار دنیا گُم شده‌ایم! 🔻 امام زمان گُم و غایب نشده‌اند؛ ما گم و محجوب گشته‌ایم. غرور کودکانهٔ ما انسان‌ها سبب شد از سویی گمان کنیم بزرگ شده‌ایم و دیگر نیازی به هدایت الهی و رهبران آسمانی نداریم و با علم و اندیشهٔ خویش می‌توانیم راه سعادت را بیابیم و طی کنیم و به مقصد نائل شویم و لذا دست خود را از دست حجت خدا ارواحنا فداه بیرون کشیدیم. ‼️ از سوی دیگر با به حاشیه راندن و به فراموشی سپردن معنویات، فریفتهٔ ظواهر دنیا و ویترین‌های تزیین‌شدهٔ قدرت، ثروت و لذت در بازار مکارهٔ دنیا شدیم. 🔺 با آن توهم، خود را از پدر مهربان بی‌نیاز پنداشتیم و با این تعلّق مجذوب ظواهر دنیوی شدیم و از همراهی نمودن با او بازایستادیم و وقتی به خود آمدیم، گم شده بودیم و به خطا پنداشتیم پدر گم شده است؛ در حالی که دائماً متوجه ماست. 📚 از کتاب جان جهان | پژوهشی نو و جامع در عرصهٔ مهدویت 📖 ص ۲۱۵ ✍ مهدی طیب ┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄ 🌐 www.serajnet.org 🆔 @serajnet
3.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎧 | چه کنیم تا هنگام مرگ، ملک الموت برایمان تلقین بگویند 🎙 ┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄ 🌐 www.serajnet.org 🆔 @serajnet
📗 کتاب صوتی "پرواز دیده‌‌بان" کتاب «پرواز دیده‌بان» درباره‌ی زندگی جانبازِ شهید «حشمت‌الله حیدری وانانی» است. در صفحه‌ی ۱۶۸ کتاب به نقل از مادر شهید می‌خوانیم: «سه سال بعد از شهادت حشمت‌الله، توفیق زیارت خانه‌ی خدا را پیدا کردم. مثل همیشه جای خالی‌اش را در این زیار‌ت‌ها حس می‌کردم. من همیشه به حضور فرزند شهیدم در زندگی‌ام باور قلبی داشته‌ام. دستم توی دست آیت‌الله بود و داشتم طواف می‌کردم. درحال چرخیدن به دور خانه‌ی خدا بودم که یک‌دفعه دیدم یک نفر با لباس بسیجی آمد و درست مقابلم ایستاد. من هم بی‌اختیار ایستادم. نگاهش که کردم دیدم حشمت‌الله است! با خودم گفتم: خدایا مگر می‌شود؟ یعنی این حشمت‌الله من است؟ همان‌طور ایستاده بود و حرف نمی‌زد؛ فقط نگاهم می‌کرد... خیلی هوای دیدنش را کرده بودم. اصلاً به نیّت او داشتم طواف می‌کردم. یک آن به سمتم آمد و بعد، از جلوی چشمم محو شد. به خودم که آمدم، دیدم چیزی توی دستم هست؛ مشتم را که باز کردم، یک تسبیح عقیق هفت‌مهره‌ی دورنگ و ریزی دیدم که می‌درخشید. با دیدن تسبیح، به گریه افتادم. خدا می‌داند حال عجیبی داشتم...». ✍️نویسنده: افسانه حیدری 🎙 راوی: زهره کدخدا زاده ⏱220 دقیقه 🔻کاری از ایران صدا 🌐book.iranseda.ir/detailsalbum/?VALID=TRUE&g=422401 👇دریافت 8 فصل فایل صوتی👇
پرواز دیده‌‌بان-1.mp3
زمان: حجم: 6.32M
🎧 کتاب صوتی "پرواز دیده‌‌بان" فصل 1️⃣
پرواز دیده‌‌بان-2.mp3
زمان: حجم: 15.12M
🎧 کتاب صوتی "پرواز دیده‌‌بان" فصل 2️⃣
پرواز دیده‌‌بان-3.mp3
زمان: حجم: 14.69M
🎧 کتاب صوتی "پرواز دیده‌‌بان" فصل 3️⃣
پرواز دیده‌‌بان-4.mp3
زمان: حجم: 7.16M
🎧 کتاب صوتی "پرواز دیده‌‌بان" فصل 4️⃣
پرواز دیده‌‌بان-5.mp3
زمان: حجم: 8.28M
🎧 کتاب صوتی "پرواز دیده‌‌بان" فصل 5️⃣
پرواز دیده‌‌بان-6.mp3
زمان: حجم: 7.29M
🎧 کتاب صوتی "پرواز دیده‌‌بان" فصل 6️⃣
پرواز دیده‌‌بان-7.mp3
زمان: حجم: 10.42M
🎧 کتاب صوتی "پرواز دیده‌‌بان" فصل 7️⃣
پرواز دیده‌‌بان-8.mp3
زمان: حجم: 6.67M
🎧 کتاب صوتی "پرواز دیده‌‌بان" فصل 8️⃣ پایان